نعیمه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: - رفته رفته

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take up the provocation: - از کوره در رفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرپا نشستن: squat

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

german east africa: - آفریقای خاوریِ آلمان ( نام مستمر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wonder: - با خود گفتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have authority: - نفوذ داشتن - بانفوذ بودن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

planed wood: - الوار صیقل شده - چوب صیقل شده

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look after oneself: - از پس خود برآمدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy terms: - شرایط آسان ( در گرفتن و بازپس داد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

run one's course: - تمام شدن - به پایان خود رسیدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let it pass: - اهمیت ندادن ( به حرف کسی )

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پنچری گرفتن: patch up a flat tire fixing a flat ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put out of the way: از سر راه برداشتن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they didn't mind: - ککشان نمی گزید

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نصف و نیمه: - ناقص - ناتمام

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mobile force: - نیروی سیار ( ارتش و علوم نظامی )

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

special mobile force: - نیروی ویژه سیار

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man apart: - تافته جدا بافته - کسی که به چشم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in one way: - تا حدی to a certain extent -

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was only later: - چندی گذشت تا ( این که )

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reconcile yourself to something: - کنار آمدن با چیزی

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loose life: - زندگی بی بند و بار

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set one's mouth: - تشر زدن - ضایع کردن - توپیدن ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minutely cracked: - مو برداشته

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doesn't count: - به حساب نمی آید - حساب نشدن - ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to become a changed man: - آدم دیگری شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

changed man: - آدم دیگری ( شدن )

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scores of times: - بارها و بارها - میلیون ها بار - ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let drop: - کنار گذاشتن - دست برداشتن از - ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as from: - از ( زمان )

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

آزمون مشتق دوم برای تعیین تقعر &nb ...

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در کسب و کار به شریکی اشاره دارد ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مثل سگ ترسیدن: to be scared stiff

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

- دید کلی نگر - دیدگاه کلی ...

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

- برند برتر بازار به تولید کننده ...

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

active = کنش گر (فعال در پاسخ به م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond the dreams of avarice: - فراتر از آنی که بتوان در خواب دید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petty cheating: - دله دزدی - کلاه برداری خرد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to keep one's end up: - کم نیاوردن ( از پس مشکلات برآمد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is easy to draw: - کشیدنش کاری ندارد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noble thought: - اندیشه برتر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the act of a moment: - حرکت شتابزده - کار بدون فکر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finding your spark: - پیدا کردن جوهره ی وجود خود

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political action: - اقدام سیاسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only too well: - خوبِ خوب ( برای تأکید به کار می ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vow of denial: - روزه گرفتن ( مثل روزه سکوت، یا رو ...

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

نام مناسب برای جانشینی

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در زبان انگلیسی برای تمامی اسم ها ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kind of a: - بگی نگی - یک جورهایی - نوعی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buckeroo: buckeroo = buck - دلار

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وایستا: بایست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

midday meal: = lunch، نهار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gadget and gizmo: - چیزمیزها

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sure hope: - خداخدا کردن - واقعاً امید داشتن

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: جسارت کردن

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

کامپوزیت خیلی بهتره و در واقع آمال ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

digit به ارقام 0 و 1 اشاره د ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

"fellow" در لغت به معنی «شخص» «آدم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleasantly surprised: - غافلگیری خوشایند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look blank: - لال شدن - مات و مبهوت ماندن I lo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock salute: سلام علیک زورکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind churning: - به هم ریختن فکر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iceberg promise: - قول شرف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a note of: - با لحنی ( غرورآمیز ) ، با غرور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loyal citizen: - شهروند وظیفه شناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staff car: - خودروی سازمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretching of the truth: - تحریف واقعیت - اغراق، غلو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's fortunate that: - چه خوب که - اقبال ( شانس ) یار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was fortunate: - از یاری بخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could best: - به بهترین نحو . . . ( توانستن ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to see one's point: - منظور کسی را فهمیدن - منظور کسی ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

- یکهو به منظر آمدن&nb ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from sheer need: - از نیاز محض - از سر ناچاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull something on: - پوشیدن چیزی - به تن کردن چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haul aloft: - بالا کشیدن - بالابری ( اصلاحی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose oneself: - وقف کاری شدن - فکر و ذکر را وقف ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the child within: کودکِ درون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grouse: شاکی شدن ( به مفهوم عامیانه )

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tire smoking stop: خط ترمز کشیدن ( در توقف کردن وسیله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

got it: یکی از معانی عامیانه این عبارت میشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenge: "دعوت کردن" هم معنی میده در بعضی با ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های نعیمه