تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بیهودی که یکی از لهجه های زبان فارسی قهستان است. از واژۀ "ویس veys" برای ترساندن و آرام کردن گاو استفاده می کنند. هنگامی که گاو به یکباره شرو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ادبیات در معنی دست برداشتن، دست برکشیدن، دست را از چیزی جدا کردن و برگرفتن: از سر زلف عروسان چمن "دست بدارد" به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقابل، دربرابر؛ در جلو، نزدیک، جلوتر، پیش تر، نزدیک تر "ابیات از گرشاسپ نامه": درفش و کله دادش و اسپ و ساز - فرستاد مر جنگ را پیشباز چنان کن که شبگی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برزن بنظرتون برابر �City block� نیست؟ کسی نظری داره بگه لطفا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

@آقای نقدی زنده باشید! بسیار ممنون که یادآوری کردید در مورد موارد {مفعولی} همچون {ساخته، خورده، برده، شده. . . . }. پیشنهاد واژۀ پرداخته برای این واژ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

@محسن نقدی درود! بنظر می رسد منظور شما از مفعول، مفعول مستقیم باشد؛ زیرا واژۀ پرداخته که شما پیشنهاد دادید، با معنای انجام شده، ادا شده، با مفعول مست ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُک - در گویش یا لهجۀ بیهودی قهستان معنی مجموعۀ �دهن و فک و دندان و چانه� را می دهد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرآن خوانی به صورت مجازی ممکن است صرفاً معنای �متن عربی قرآن را خواندن بدون توجه به مفهوم آن� را بدهد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسی، مربوط به مردم آسی و کشور اوستیا ( ایرون )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی فزون دادشت ( Adjunct ) در زبان شناسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی دادشت ( argument ) در زبان شناسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت تاثیر فعل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آخه پوییده و کرده چه ربطی به مفعول داره؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسند ( زبانشناسی ) Subject complement

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسند ( زبانشناسی ) Subject complement

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امیر خورسند ✋ لطفاً نمونه ای بیاورید از اینکه واژه �پارس کردن� در ابتدا بصورت �پارث نوشته� می شده. . . ؟! ما یک واژه �پاثرَ /path ra/� داریم که � ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

modifier = پیراینده modified = پیرایش یافته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

modifier = پیراینده modified = پیرایش یافته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

modifier = ویراینده modified = ویرایش یافته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زابان از زاباندن : وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جانام ( دستورزبان )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیا، زیاگ به معنی زیست کننده، زندگی کننده را می توان جای حیوان بکار گرفت. پسوند ـاگ، ریخت کوتاه شده اش در فارسی ـا است که در واژگانی مانند �داناو ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) نویسشت ها ( حروف الفبا ) پسوند � ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زابیدن ( وصف شدن، صفت گرفتن، موصوف شدن )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زابان ( وصف کننده، صفت دهنده ) - وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle زابیدن ( وصف شدن، صفت گرفتن، موصوف شدن ) زاباندن ( وصف کردن، صفت دادن، موصوف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وصف کردن، صفت دادن، موصوف کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیند = حاصل، نتیجه، بازده، آنچه بدست می آید، آنچه خواهد رسید، عاقبت، واکنش، آنچه در پایان می آید یا می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِند : آخر، آخرین، آخرش، پایان، ته، تهش، بهترین، بالاترین، اول ( اول جدول، نفر اول رقابت ) ، استاد بودن در چیزی - اِند خوشگلا: بهترین در بین خوشگل ه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر مهرگان! شما مدرکی برای ادعای خود بیاورید. . . در زبان فارسی به روشنی واژگانی چون پاسبانی، پاسدار، سپاس وجود دارد که نشان می دهد ستاک �پاس� به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مندن ( فعل قدیمی ) : داشتن، در خود داشتن، در اختیار داشتن، گمان داشتن، اندیشیدن، فکر داشتن، درون رفتار داشتن ( برخلاف رفتار که می تواند صادقانه نباشد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مندن ( فعل قدیمی ) : داشتن، در خود داشتن، در اختیار داشتن، گمان داشتن، اندیشیدن، فکر داشتن، درون رفتار داشتن ( برخلاف رفتار که می تواند صادقانه نباشد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منش : خصلت ذاتی، رفتار صادقانه، اندیشه، طرز رفتار و فکر درونی، طرز رفتار که از عمق جان بیرون آمده و از سر چاپلوسی و فریب نیست، خو، خوی، شخصیت، طبع، ط ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان کرد لطفا توهم زبان کردی و فارسی و لری و . . . رو بگذارید کنار. این ها صرفا اسم هستند برای شناختن زبان ها و حتی ناشیانه و شاید با مرض گسترش پید ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

کاربر مهرگان زبانشناسی آسمان و ریسمان بافتن به هم نیست. باید با دقت پژوهش کنید. مثلا: شیر که مثال می زنید و می گید دو معنا داره، دلیل داره: شیر در ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

زابان از زاباندن : وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زابان از زاباندن: وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گردیدن، تبدیل شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر کردن ( Seyr ) ، سی کردن ( Sey ) - در معنی دیدن و تماشا/نگاه کردن. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر کردن و گردش نیز بکار می روند. فکر میکنم م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر کردن ( Seyr ) ، سی کردن ( Sey ) - در معنی دیدن و تماشا/نگاه کردن. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر کردن و گردش نیز بکار می روند. فکر میکنم م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرزان که ریشه واژۀ فرزانه است از این ترکیب ساخته شده است: فر زان فر یا فرا به معنی دور، بسیار، بسی، فراتر از اندیشه و تصور معنی میدهد در واژگانی چون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میتونه معنای محل "محل مهر، جا و مکان مهر" باشد. یا به عبارت دیگر "منبع و سرچشمۀ مهر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درآ : بیرون بیا در به معنی بیرون بعنوان پیشفعل ( پیشوند فعل ها ) استفاده شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مات شدن : زمانی که کاربرد بعنوان بی حرکت ماندن، خشک زدن دارد. البته در معنای واژگانی که به معنای یخ زدن هست این واژه انگلیسی.