تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَکثَریَّتِ نِسبی یعنی هر کس که نسبت به بقیه آرا بیشتری کسب کند. مثال: بین سه نفر که هر کدام از ده امتیاز، یکی ۴ امتیاز، یکی سه امتیاز و یکی ۵ امتیا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اکثَریَّتِ مُطلَق یعنی بیش از نصف یعنی نصف ۱ مثال:در بین ۱۰ نفر ( ۵ ۱ ) یعنی شش نفر را اکثریت مطلق میگویند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تجریدی تلفظ tajridi این کلمه از تجرد و مجرد میاد همونطور که معنای مجرد میشود تنها یا تک مانده تجریدی هم به معنای جدا از دیگری و تک مانده است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِلَخ تلفظ صحیح:elakh این کلمه مخفف الی آخر هست که میتوانیم بگوییم الخ یا در زمان خواندن و مواجهه با این کلمه ، کاملش را بیان کنیم و بگوییم: الی آخر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهِل تلفظ صحیح: kahel بر وزن غافل یعنی تنبل ، کسی که کارهایش را عقب می اندازد، کسی که در انجام مسئولیت هایش غفلت و تنبلی میکند. در علم حقوق تجارت ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُزَوَر تلفظ صحیح: mozavar معنی اش از تزویر می آید. یعنی تقلید در علم حقوق جاعل یا جعل کننده معنی میشود ماده۲۴۸ ق. ت میگوید:هرگاه ظهر نویس تاریخ مق ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرجام خواهی یعنی درخواست رسیدگی مجدد رای دادگاه بدوی یا تجدید نظر در دادگاه دیوان عالی کشور در این صورت دیوان اگر رأی مطابق دلایل موجود در پرونده ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مُعطی تلفظ صحیح moti به معنای اعطا کننده، واگذار کننده مثال: وقتی که اقرار متهم مستند رای مرجع معطی نیابت باشد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه نامشروع مادون زنا به رابطه ای اطلاق میشودکه زنا نمیباشد و صرفا رابطه است که بین زن شوهردار و یک مرد اتفاق می افتد. مانند پیامک های تلفنی، بغل ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

تلفظ صحیح: لازِمُ الاِتِّباع lazemol etteba به معنی تبعیت کردن. لازم الاجرا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عاقله تلفظ:aghele_ عاقِلِه کسانی از بستگان مجرم هستند که با وجود شرایطی مسئولیت پرداخت دیه جرائم ارتکابی مجرم بر عهده ی آنان قرار میگیرد. فقط شامل ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتکی عنه تلفظ: moshtaka anh مُشتَکا عَنه به معنی :کسی که از او شکایت شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موهِن mohen به معنی توهین آمیز مثال: طبق ماده ی ۶۰ آ. د. ک. در بازجویی ها اجبار یا اکراه متهم و استفاده از کلمات موهن توسط بازپرس ممنوع است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَعیَّت یعنی همراه، به همراهی، در کنارِ مثال:در معیت دادگاه های نظامی استان، دادسرای نظامی تشکیل میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صِدقِ اِتلاف: راستگویی ( درستی ) در مورد هدر رفتن یا تلف شدن چیزی مثال: تبصره ی ۲ ماده ی ۱۴ آ. د. ک میگوید؛ منافع ممکن الحصول تنها به مواردی اختصاص د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وِفقِ : طِبقِ مثال: وفق مقررات

پیشنهاد
٠

اِعتِبارِ اَمرِ مَختوم یعنی معتبر بودن حکمی که قبلا راجع به همین دعوا صادر شده و پرونده مختومه گشته است. شخص میتواند در اولین جلسه دادرسی به آن استن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وِتو veto حق رد کردن حق امتناع مثال:آیا رهبری حق وتوی قوانین را دارد؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شق shagh در قانون یعنی قسمتی از یک موضوع مثال : بخش تعاونی، در شق دوم قانون اساسی پیش بینی شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُدَوِنین modavenin تدوین کنندگان. گرد آورندگان مثال:مدونین قانون اساسی تلاش کرده اند تا اصول کلی و احکام و موازین اسلامی را یکجا جمع کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ertezagh رزق و روزی خواستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سحق sahgh مساحقه mosaheghe عمل دو زن که از هم لذت جنسی میبرند و مثل لواط در مردان است و از جمله جرائم حدی میباشد که مجازات آن فقط صد تازیانه است چون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَعَمرُ الله به سرمدیَّت خدا به ازلیت و ابدیت و همیشگی بودن خدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دار یعنی خانه . بیت بیع دارک یعنی فروختن خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفویض tafviz تسلیم کردن یا واگذار کردن کاری به دیگری در متون فقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

طوعا تلفظ صحیح به دو صورت است که من خودم با اولی راحت تر هستم. 1. toaan 2. tawaan به معنی داوطلبانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

متهافت تلفظ motahafet متهافت در لغت به معنی سست و لرزان است و در علم حقوق مقصود از رای متهافت، رای سست پایه و خلاف واقع است. ( آراء متفاوت ) مثال: ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثبت mosbet ثابت کننده مثال: مدرکی که مثبتِ سِمَتِ تقدیم کننده ی دادخواست باشد. رجوع به ماده ۳۸۱ ق. آ. د. م.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ثُلث sols در ماده ی ۳۶۷ ق. آ. د. م. به معنی یک سوم از مال است که هر کس میتواند نسبت به آن قسمت از اموال خود به اختیار تصرف کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تالی تلفظ صحیح tali دادگاه تالی به معنی دادگاه پایین تر از لحاظ مرتبه است. مثلا دادگاه تجدید نظر ( دادگاه تالی ) و دادگاه دیوان عالی کشور ( دادگاه ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سوگند بَتّی batti در این سوگند مدعی هیچ دلیلی ارایه ننموده و سوگند قاطع دعوا است و بر عکس سوگند تکمیلی، قابل رد به مدعی علیه میباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تَفَوُّق tafavogh توفیق یافتن. تسلط یافتن. برتری داشتن قاعده ی تفوق حکم کیفری بر حکم حقوقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مَرئی و مَنظَر تلفظ صحیح در حقوق maraa va manzar به معنی در جلوی چشم همه در دیدگاه و نظرگاه همه مثال:هر گاه مزاحمت در مرئی و منظر ضابطین دادگستری باش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سَبق تلفظ صحیح در علم حقوق sabgh به معنی اولویت مثال حق سبق یعنی حق اولویت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دعوای جَزمی jazmi در علم حقوق به معنای دعوای قطعی و خلاف تردید میباشد که در مقابل دعوای ظنی ( احتمالی ) قرار میگیرد. رجوع شود به ماده ۸۴ ق. آ. د. م.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تلفظ صحیح در علم حقوق مُتَّبَع میباشد به معنی کسی یا چیزی که از آن پیروی کنند مثال نظر دیوان عالی کشور متبع است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ایفا یعنی حق کسی را کامل دادن. در حقوق میتوان به ایفای مهریه اشاره کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تلفظ صحیحش مَناط است به معنای مبنا و اساس مثال مناط اعتبار سند رسمی، تاریخ تنظیم آن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مُقِربه mogheron beh موضوع اقرار در حقوق است. که شامل حق یا مال میشود و افراد نسبت به آن اقرار میکنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مُدَعی عَلَیه modda'āla ( e ) yh خوانده تلفظ صحیح ( مُدَعا عَلَیه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بِلافَصل در علم حقوق منظور از اولاد بلافصل فرزند مستقیم شخص میباشد که بدون هیچ واسطه ای از یک پدر یا مادر متولد شده باشد و نفقه ی او بر عهده ی پدر ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مُحَشّا یعنی حاشیه نویسی کتاب یا نوشته ای برای فهم بیشتر مطلب مثل محشای قانون مدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مُدَوَن یعنی تدوین شده_گرد آوری شده مقررات مدون جزایی یعنی مقررات تدوین شده ی جزایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُوسِر یعنی پولدار متضاد مُعسِر یعنی بی پول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ملحق شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حَیِز یعنی جایگاه و مقام و مرتبه مثال:از حیز انتفاع انداختن مال یعنی از بین بردن ( تباه کردن ) جایگاه انتفاعی مال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مُعِد برای سکنی یعنی مهیا شده ( آماده شده ) برای سکونت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُضاجِعِه یعنی همخوابگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

در حقوق فَراش به معنی رختخواب یا بستر با توجه به ماده ۶۳۰ق. م. ا قتل در فراش توسط شوهر نسبت به همسرش و مرد اجنبی مجازات ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اِبرام در حقوق یعنی تایید مثال : رای تجدید نظر خواسته ابرام میشود

١