پیشنهادهای sepideh lower.a (٥٦)
اَکثَریَّتِ نِسبی یعنی هر کس که نسبت به بقیه آرا بیشتری کسب کند. مثال: بین سه نفر که هر کدام از ده امتیاز، یکی ۴ امتیاز، یکی سه امتیاز و یکی ۵ امتیا ...
اکثَریَّتِ مُطلَق یعنی بیش از نصف یعنی نصف ۱ مثال:در بین ۱۰ نفر ( ۵ ۱ ) یعنی شش نفر را اکثریت مطلق میگویند.
تجریدی تلفظ tajridi این کلمه از تجرد و مجرد میاد همونطور که معنای مجرد میشود تنها یا تک مانده تجریدی هم به معنای جدا از دیگری و تک مانده است
اِلَخ تلفظ صحیح:elakh این کلمه مخفف الی آخر هست که میتوانیم بگوییم الخ یا در زمان خواندن و مواجهه با این کلمه ، کاملش را بیان کنیم و بگوییم: الی آخر ...
کاهِل تلفظ صحیح: kahel بر وزن غافل یعنی تنبل ، کسی که کارهایش را عقب می اندازد، کسی که در انجام مسئولیت هایش غفلت و تنبلی میکند. در علم حقوق تجارت ب ...
مُزَوَر تلفظ صحیح: mozavar معنی اش از تزویر می آید. یعنی تقلید در علم حقوق جاعل یا جعل کننده معنی میشود ماده۲۴۸ ق. ت میگوید:هرگاه ظهر نویس تاریخ مق ...
فرجام خواهی یعنی درخواست رسیدگی مجدد رای دادگاه بدوی یا تجدید نظر در دادگاه دیوان عالی کشور در این صورت دیوان اگر رأی مطابق دلایل موجود در پرونده ب ...
مُعطی تلفظ صحیح moti به معنای اعطا کننده، واگذار کننده مثال: وقتی که اقرار متهم مستند رای مرجع معطی نیابت باشد
رابطه نامشروع مادون زنا به رابطه ای اطلاق میشودکه زنا نمیباشد و صرفا رابطه است که بین زن شوهردار و یک مرد اتفاق می افتد. مانند پیامک های تلفنی، بغل ...
تلفظ صحیح: لازِمُ الاِتِّباع lazemol etteba به معنی تبعیت کردن. لازم الاجرا
عاقله تلفظ:aghele_ عاقِلِه کسانی از بستگان مجرم هستند که با وجود شرایطی مسئولیت پرداخت دیه جرائم ارتکابی مجرم بر عهده ی آنان قرار میگیرد. فقط شامل ب ...
مشتکی عنه تلفظ: moshtaka anh مُشتَکا عَنه به معنی :کسی که از او شکایت شده
موهِن mohen به معنی توهین آمیز مثال: طبق ماده ی ۶۰ آ. د. ک. در بازجویی ها اجبار یا اکراه متهم و استفاده از کلمات موهن توسط بازپرس ممنوع است.
مَعیَّت یعنی همراه، به همراهی، در کنارِ مثال:در معیت دادگاه های نظامی استان، دادسرای نظامی تشکیل میشود
صِدقِ اِتلاف: راستگویی ( درستی ) در مورد هدر رفتن یا تلف شدن چیزی مثال: تبصره ی ۲ ماده ی ۱۴ آ. د. ک میگوید؛ منافع ممکن الحصول تنها به مواردی اختصاص د ...
وِفقِ : طِبقِ مثال: وفق مقررات
اِعتِبارِ اَمرِ مَختوم یعنی معتبر بودن حکمی که قبلا راجع به همین دعوا صادر شده و پرونده مختومه گشته است. شخص میتواند در اولین جلسه دادرسی به آن استن ...
وِتو veto حق رد کردن حق امتناع مثال:آیا رهبری حق وتوی قوانین را دارد؟
شق shagh در قانون یعنی قسمتی از یک موضوع مثال : بخش تعاونی، در شق دوم قانون اساسی پیش بینی شده است.
مُدَوِنین modavenin تدوین کنندگان. گرد آورندگان مثال:مدونین قانون اساسی تلاش کرده اند تا اصول کلی و احکام و موازین اسلامی را یکجا جمع کنند.
ertezagh رزق و روزی خواستن
سحق sahgh مساحقه mosaheghe عمل دو زن که از هم لذت جنسی میبرند و مثل لواط در مردان است و از جمله جرائم حدی میباشد که مجازات آن فقط صد تازیانه است چون ...
لَعَمرُ الله به سرمدیَّت خدا به ازلیت و ابدیت و همیشگی بودن خدا
دار یعنی خانه . بیت بیع دارک یعنی فروختن خانه
تفویض tafviz تسلیم کردن یا واگذار کردن کاری به دیگری در متون فقه
طوعا تلفظ صحیح به دو صورت است که من خودم با اولی راحت تر هستم. 1. toaan 2. tawaan به معنی داوطلبانه
متهافت تلفظ motahafet متهافت در لغت به معنی سست و لرزان است و در علم حقوق مقصود از رای متهافت، رای سست پایه و خلاف واقع است. ( آراء متفاوت ) مثال: ص ...
مثبت mosbet ثابت کننده مثال: مدرکی که مثبتِ سِمَتِ تقدیم کننده ی دادخواست باشد. رجوع به ماده ۳۸۱ ق. آ. د. م.
ثُلث sols در ماده ی ۳۶۷ ق. آ. د. م. به معنی یک سوم از مال است که هر کس میتواند نسبت به آن قسمت از اموال خود به اختیار تصرف کند.
تالی تلفظ صحیح tali دادگاه تالی به معنی دادگاه پایین تر از لحاظ مرتبه است. مثلا دادگاه تجدید نظر ( دادگاه تالی ) و دادگاه دیوان عالی کشور ( دادگاه ع ...
سوگند بَتّی batti در این سوگند مدعی هیچ دلیلی ارایه ننموده و سوگند قاطع دعوا است و بر عکس سوگند تکمیلی، قابل رد به مدعی علیه میباشد
تَفَوُّق tafavogh توفیق یافتن. تسلط یافتن. برتری داشتن قاعده ی تفوق حکم کیفری بر حکم حقوقی
مَرئی و مَنظَر تلفظ صحیح در حقوق maraa va manzar به معنی در جلوی چشم همه در دیدگاه و نظرگاه همه مثال:هر گاه مزاحمت در مرئی و منظر ضابطین دادگستری باش ...
سَبق تلفظ صحیح در علم حقوق sabgh به معنی اولویت مثال حق سبق یعنی حق اولویت
دعوای جَزمی jazmi در علم حقوق به معنای دعوای قطعی و خلاف تردید میباشد که در مقابل دعوای ظنی ( احتمالی ) قرار میگیرد. رجوع شود به ماده ۸۴ ق. آ. د. م.
تلفظ صحیح در علم حقوق مُتَّبَع میباشد به معنی کسی یا چیزی که از آن پیروی کنند مثال نظر دیوان عالی کشور متبع است
ایفا یعنی حق کسی را کامل دادن. در حقوق میتوان به ایفای مهریه اشاره کرد.
تلفظ صحیحش مَناط است به معنای مبنا و اساس مثال مناط اعتبار سند رسمی، تاریخ تنظیم آن است
مُقِربه mogheron beh موضوع اقرار در حقوق است. که شامل حق یا مال میشود و افراد نسبت به آن اقرار میکنند
مُدَعی عَلَیه modda'āla ( e ) yh خوانده تلفظ صحیح ( مُدَعا عَلَیه )
بِلافَصل در علم حقوق منظور از اولاد بلافصل فرزند مستقیم شخص میباشد که بدون هیچ واسطه ای از یک پدر یا مادر متولد شده باشد و نفقه ی او بر عهده ی پدر ا ...
مُحَشّا یعنی حاشیه نویسی کتاب یا نوشته ای برای فهم بیشتر مطلب مثل محشای قانون مدنی
مُدَوَن یعنی تدوین شده_گرد آوری شده مقررات مدون جزایی یعنی مقررات تدوین شده ی جزایی
مُوسِر یعنی پولدار متضاد مُعسِر یعنی بی پول
ملحق شدن
حَیِز یعنی جایگاه و مقام و مرتبه مثال:از حیز انتفاع انداختن مال یعنی از بین بردن ( تباه کردن ) جایگاه انتفاعی مال
مُعِد برای سکنی یعنی مهیا شده ( آماده شده ) برای سکونت
مُضاجِعِه یعنی همخوابگی
در حقوق فَراش به معنی رختخواب یا بستر با توجه به ماده ۶۳۰ق. م. ا قتل در فراش توسط شوهر نسبت به همسرش و مرد اجنبی مجازات ندارد.
اِبرام در حقوق یعنی تایید مثال : رای تجدید نظر خواسته ابرام میشود