مهدی صباغ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: Approach a problem : به مشکلی رسیدگ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it's only natural: It's normal and as you would expect

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: ناآرام و ناراحت معذب ناخوشایند Not ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

substance abuse: Noun - uncountable : سوء مصرف مواد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nutritional quality: ارزش غذایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequent: متداول رایج

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

many happy returns: معادل با : ایشالا صد سال زنده باشی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quantity: تعداد

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

split pea: لپه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split pea: لپه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

animal rights activist: مدافع حقوق حیوانات طرفدار رعایت حقو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animal rights activist: مدافع حقوق حیوانات طرفدار رعایت حقو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicator: Noun - countable : سخنران ماهر انسا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passive resistance: Noun - uncountable : مقاومت منفعل م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passive resistance: Noun - uncountable : مقاومت منفعل م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free up: Phrasal verb : آزاد کردن وقت یک شخ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cleft chin: چانه ی شکاف دار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero chill: Slang : Uncool Zero chill is a phra ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreign policy: Mass noun : سیاست خارجه ( استراتژی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's not go there: Idiom : بیا درباره این موضوع صحبت ن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gold rush: Noun - countable : وضعیتی که در آن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your ass is grass: Idiom : دمار از روزگارت دراومده !!! ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

your ass is grass: Idiom : دمار از روزگارت دراومده !!! ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet needs: رفع نیاز کردن نیازی را برآورده کردن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

span: گسترش یافتن توسعه یافتن به عنوان مث ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rise and shine: Phrase : wake up and get out of bed ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap: Noun - countable : نوعی ساندویچ ساخ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve: Noun - countable : ضربه ی سِرو ( نو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firenado: Noun - countable : Fire tornado آتش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extreme weather: Noun - uncountable : وضعیت جوی غیر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: address a problem/question/issue et ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call center: Noun - countable : مرکز خدمات مشتر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's written all over your face: از قیافه ت مشخصه از چهره ت مشخصه ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salmon: رنگِ گُل بِهی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mustard: رنگ خردلی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in uncharted water: در موقعیتی ناآشنا و نسبتا خطرناک قر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't insult my intelligence: به شعور من توهین نکن. منو خر فرض ن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

selling like hot cakes: خوش فروش کالایی که مردم آن را دوست ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selling like hot cakes: خوش فروش کالایی که مردم آن را دوست ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self driving car: Noun - countable : ماشین بدون رانند ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

course: Verb : تعقیب و شکار کردن خرگوش ها ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

combat area: Noun - uncountable : منطقه جنگی Com ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreseeable: In the foreseeable future : خیلی زو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wait staff: Noun - plural /singular - North Ame ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marine engineer: Noun - countable : مهندس دریا و دری ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tide: Tide somebody over something : کمک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

record low: Noun - countable : کمترین مقدار یا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lovely weather for ducks: Idiom : هوای خیلی بارانی باران شدید ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a breeze: Idiom : آسان بودن انجام کاری Easy t ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a breeze: Idiom : آسان بودن انجام کاری Easy t ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right as rain: Idiom : Fit and healthy

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confined: Adjective : محصور تَنگ

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bug zapper: Noun - countable : حشره کش برقی ele ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ping: Noun - countable : a short high rin ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regardless: بدون توجه به اینکه . . . . . بدون ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peace negotiations: مذاکرات صلح

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of great consequence: مهم Important به عنوان مثال : Th ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self rising: Self rising flour : آردِ خود عمل آو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's why: به همین دلیل است که . . . به همین ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in line: To be in line with something : مطاب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tabloid: Noun - countable : newspaper that ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at death's door: be at death’s door : در آستانه مرگ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convey: انتقال مالکیت دادن Change the posse ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cable news network: Noun - countable : شبکه های تلویزیو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dry up: Phrasal verb : خشک کردن ظروف شسته ش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revenue: Noun - uncountable : درآمد مالیاتی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

body blow: Noun - countable : شکست، نومیدی و ی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classified ads: نیازمندی ها ( صفحه نیازمندی ها در ر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think tank: Noun - countable : اتاق فکر اندیشکد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

win back: Phrasal verb : Regain Retrieve

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jailed: Adjective : زندانی زندانی شده گرفتا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undergo: Undergo a revolution : دست به انقلا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your ducks in a row: Expression : مرتب و منظم کردن چیزها ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change hands: Idiom : دست به دست شدن فروخته شدن B ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to hand: Idiom : دَمِ دست نزدیک نزدیک و به ر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nine to five: Adjective - adverb : ساعت کار روزان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach cabin: Noun - countable : کلبه ساحلی خانه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cleaning job: Noun - countable : شغل نظافتی شغل خ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coolbox: Noun - countable : کُلمَن ( ظرف پلا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noble: Noun - countable : عضوی از بالاترین ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put in place: ( قانون، سیاست، ساختار اداری و . . ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding: Captive breeding : پرورش دادن در اس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captive: Captive breeding : پرورش دادن در اس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push: Verb : راندن ( به سمتِ ) سوق دادن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ivory: Noun - countable - informal : کلید ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renovated: Adjective : بازسازی شده تازه تعمیر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: Phrasal verb : حذف کردن چیزی ( فایل ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poser: Noun - countable - informal : فردی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condo: Noun - countable - informal - AmE : ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

triangular prism: Noun - countable : منشور مثلثی منشو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconsciously: Adverb : از روی ناخودآگاهی به روشی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drum an idea into the head: Phrasal verb : عقیده ای را به زور ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm up to my ears: Idiom : خیلی سرم شلوغه خیلی گرفتارم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infant: Adjective : تازه تاسیس ( درباره چیز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

light aircraft: Noun - countable : هواپیمای کوچک هو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latch: Noun - countable : زبانه ی قفل

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key cylinder: Noun - countable : توپیِ قفل سوراخِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spyhole: Noun - countable : چشمیِ در ( وسیل ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assassin: متن های برگرفته شده از دیکشنری Oxfo ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as red as a lobster: Idiom : قرمز شدن صورت در اثر عصبانی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as brave as a lion: Idiom : شجاع بودن مانند شیر قوی بو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncleanness: Noun - uncountable : ناپاکی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caticorn: Noun - countable : گربه ی تک شاخ ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hurdling: ورزش دو با مانع

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end in something: Phrasal verb : به چیزی ختم شدن به ن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binomial: دوبخشی ها Phrase هایی هستند که از ت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all at sea: Idiom : سردرگم بودن گیج بودن به عن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all at sea: Idiom : سردرگم بودن گیج بودن به عن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay asaid: Phrasal verb : قرار دادن چیزی در یک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the final analysis: از این اصطلاح برای finishing a poin ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saxe blue: Noun - often capitalized : آبی متما ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

botox: Noun - uncountable : بوتاکس نام تجا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

botox: Noun - uncountable : بوتاکس نام تجا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

racewalking: Noun - mass noun : ورزش پیاده روی س ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cross dress: Verb : Cross - dress پوشیدن لباس ج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross dressing: Noun : عمل پوشیدن لباس های جنس مخال ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metal scrubber: سیم ظرفشویی Wool scrubber Steel scr ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check it out: Check something out Phrasal verb : ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scare someone out of their wits: Phrasal verb : کسی را به شدت ترساند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frighten somebody out of their wits: Phrasal verb : کسی را به شدت ترساند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scare the wits out of somebody: Phrasal verb : کسی را به شدت ترساند ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see the point: See the point of something Phrasal ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greedy guts: Spoken - BrE : آدم حریص و طماع آزمن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fade resistant: Fade - resistant Adjective : مقاو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was not in the picture: حواسم نبود ( اصطلاحا )

٩ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

island nation: مجمع الجزایر. کشور متشکل از چند ج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

island nation: مجمع الجزایر. کشور متشکل از چند ج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meant: به معنایِ به معنیِ مثال: Meant to ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meant: به معنایِ به معنیِ مثال: Meant to ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fuck off: phrasal verb : to go away ( used e ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a load of: اصطلاح: اون یارو رو نگاه کن. اونو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swimming trunks: مایوی شنای مردانه Bathing suit=>ما ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lip salve: رژ لب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناخن گیر: Nail cutter

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thicker: ضخیم تر - کلفت تر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thicker: ضخیم تر - کلفت تر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pitched roof: سقف شیبدار سقف شیروانی پشت بام شیرو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitched roof: سقف شیبدار سقف شیروانی پشت بام شیرو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hinged lid: در لولادار ( دری که لولا دارد )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face cloth: لیف حمام

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plushie: پارچه مخمل مخملی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk into: برخورد ناگهانی به کسی یا چیزی که بر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trend: فراگیر مورد پسند عامه مردم مردم پسن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speed bump: سرعت گیر کاهنده ی سرعت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speed bump: سرعت گیر کاهنده ی سرعت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unibrow: ابروهای به هم پیوسته ابروهایی که بی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unibrow: ابروهای به هم پیوسته ابروهایی که بی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dressed: ملبس لباس پوشیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shopaholic: معتاد به خرید کسی که بدون نیاز واقع ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seven wonders of the world: عجایب هفتگانه ی دنیا ( شامل :اهرام ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seven wonders of the world: عجایب هفتگانه ی دنیا ( شامل :اهرام ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cubic meter: متر مکعب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cubic meter: متر مکعب

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sport complex: مجموعه ورزشی ( مکانی که امکانات چند ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sport complex: مجموعه ورزشی ( مکانی که امکانات چند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock wind: بادنما ( که به شکل خروس است و روی پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

five o'clock shadow: ته ریش ریش خیلی کوتاه مردان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

five o'clock shadow: ته ریش ریش خیلی کوتاه مردان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

great grandmother: مادرِ مادربزرگ جد مادری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an only child: تک فرزند خانواده بودن تک فرزند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

an only child: تک فرزند خانواده بودن تک فرزند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

that way: به این ترتیب در این صورت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dairy free: بدون چربی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whole milk: شیر پرچرب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whole milk: شیر پرچرب

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrist guard: مچ بند محافظ مچ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrist guard: مچ بند محافظ مچ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salsa: Noun - uncountable : سس سالسا ( ترک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from when: از زمانی که از موقعی که از وقتی که

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sticky rice: برنج خمیر شده برنج شفته شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get: خریدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dum: بخارپز شده غذای بخارپز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dum: بخارپز شده غذای بخارپز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double duty: دوکاره ( چیزی که برای دو کار متفاوت ...

٩ ماه پیش

مدال‌های مهدی صباغ