پیشنهادهای محمد (٤٥,٥١٥)
bioadhesive ( شیمی ) واژه مصوب: زیست چسب تعریف: ویژگی مواد بسپاری طبیعی که توانایی اتصال به سطح بافت های زنده را دارند|||متـ . زی چسب
line - voltage regulator ( مهندسی برق ) واژه مصوب: تنظیم گر ولتاژ خط تعریف: افزاره ای که با تغییرات ولتاژ خط الکتریکی مقابله می کند و ولتاژی ثابت به ...
chemorheology ( مهندسی بسپار ) واژه مصوب: شیمی شارش شناسی تعریف: مطالعۀ تغییر رفتار شارشی یک ماده درطی زمان براثر تغییرات شیمیایی
refraction diagram ( اقیانوس شناسی ) واژه مصوب: نمودار شکست تعریف: نموداری که موقعیت ستیغ موج ها یا متعامدها را در ناحیه ای معین برای دورۀ تناوب و ج ...
well - leg cast ( اَرتاپزشکی ) واژه مصوب: گچ پای سالم تعریف: گچی که برای محدود کردن حرکت بیمار یا ایجاد کشش در پای مقابل به پای سالم گرفته شود
antiferromagnetic domain ( فیزیک ) واژه مصوب: حوزۀ پادفِرّومغناطیسی تعریف: ناحیهای در داخل مادۀ پادفِرّومغناطیس که در آن گشتاورهای مغناطیسی پادمواز ...
geocoding engine ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: کدگر مکانی تعریف: هستاری در چهارچوب کدبندی مکانی که فرایند کدبندی را پیش می برد
details/ detail ( هنرهای تجسمی ) واژه مصوب: جزء 2 تعریف: در هنرهای زیبا، بخش یا بخش هایی از یک اثر هنری که در کل اثر شاخص باشد|||متـ . جزئیات
ring homomorphism ( ریاضی ) واژه مصوب: همریختی حلقهها تعریف: نگاشتی بین حلقهها که همریختی باشد|||متـ . همریختی حلقهای
hardenability ( مهندسی مواد و متالورژی ) واژه مصوب: سختی پذیری تعریف: مشخصۀ اصلی فولاد در مراحل عملیات حرارتی که به موجب آن در هر شرایطی ساختار اوست ...
kiss landing ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: آرام نشینی تعریف: نشستن هواگَرد بر روی باند با آهنگ نزول نزدیک به صفر
depleted mantle ( زمین شناسی ) واژه مصوب: گوشتۀ تهی شده تعریف: بخشی از گوشتۀ زمین که غلظت عناصر ناسازگار در آن معمولاً براثر ذوب بخشی کاهش یافته است
aerospace corrosion ( خوردگی ) واژه مصوب: خوردگی هوافضایی تعریف: نوعی خوردگی ناشی از اکسیدکننده ها و سوخت ها و حرارت بالای گازهای خروجی فضاپیماها و ...
factor income ( اقتصاد ) واژه مصوب: درآمد عامل تولید تعریف: درآمد حاصل از فروش خدمات عوامل تولید
blocking anticyclone ( علوم جَوّ ) واژه مصوب: واچرخند بندالی تعریف: ← پرفشار بندالی
libido ( روانشناسی ) واژه مصوب: زیست مایه تعریف: در نظریۀ روان کاوی، کارمایۀ روانیِ ( psychic energy ) غریزۀ زندگی، به ویژه کارمایۀ غریزۀ جنسی|||مت ...
planetographic coordinates ( نجوم ) واژه مصوب: مختصات سیاره نگاشتی تعریف: مــختـصـات تـعیـیـن کنندة مـوقـعیـت عارضه های یک سیاره
athlete ( ورزش ) واژه مصوب: دوومیدانی کار تعریف: ورزشکاری که به یک یا چند مادۀ دو و میدانی می پردازد
leaving group ( شیمی ) واژه مصوب: گروه ترک کننده تعریف: گروهی باردار یا بدون بار که در حین واکنش جانشینی مولکول اصلی را ترک می کند
blond plantain ( گیاهان دارویی ) واژه مصوب: اسپرزه تعریف: ← بارهنگ تخم مرغی
income redistribution ( اقتصاد ) واژه مصوب: بازتوزیع درآمد تعریف: تغییر در توزیع درآمد حقیقی در نتیجۀ ایجاد تغییر در متغیرهای اقتصادی یا اقدامات سیا ...
bar ( مهندسی عمران ) واژه مصوب: میله 1 تعریف: عضو باریکی که نیروی محوری را تحمل کند
forward scenario ( آینده پژوهی ) واژه مصوب: فرانامۀ پیشرو تعریف: فرانامه ای که براساس آن رویدادی از مبدأیی در زمان گذشته یا حال یا آینده آغاز می شود ...
astrodynamics ( نجوم ) واژه مصوب: اخترپویاشناسی تعریف: شاخه ای از مکانیک آسمان که به مطالعۀ حرکت ماهواره های ساخت بشر و فضاپیماهای کاوشگر می پردازد| ...
kinetoscopy ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: حرکت بینی تعریف: تصویربرداری از حرکات بدن
hypergiant star ( نجوم ) واژه مصوب: ستارۀ برین غول تعریف: ستاره ای با جِرم بیش از 30 برابر جِرم خورشید
ubiquitous city ( رمزشناسی ) واژه مصوب: شهر همه جاگاه تعریف: فضای شهری نسل آینده که دارای مجموعه ای یکپارچه از خدمات همه جاگاه است |||اختـ . هَماشهر ...
moist heat ( زیست شناسی - میکرب شناسی ) واژه مصوب: گرمای مرطوب تعریف: روشی برای سترون سازی با استفاده از حرارت مرطوب، به ویژه بخار آب، که در آن با م ...
crop tree ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) واژه مصوب: درخت چوبده تعریف: درختی که به کمک تیمارهای پرورشی برای چوبدهی در آینده انتخاب میشود
base component ( زبانشناسی ) واژه مصوب: بخش پایه تعریف: یکی از بخشهای تشکیلدهندۀ دستور زایشی ـ گشتاری که ژرفساخت جمله در آن شکل میگیرد
unlike charges ( فیزیک ) واژه مصوب: بارهای ناهمنام تعریف: دو یا چند بار الکتریکی با علامت های غیریکسان
gap Diffie - Hellman problem ( رمزشناسی ) واژه مصوب: مسئلۀ گسست دیفی ـ هلمن تعریف: فرمول دار
organisation ( باستانشناسی ) واژه مصوب: سازمان تعریف: گروهی از افراد که با هدف یا علاقه مندی خاصی گرد هم می آیند و روابط و ساختار مشخصی را به وجود ...
jump shot ( ورزش ) واژه مصوب: پرتاب جفت تعریف: در بسکتبال و هندبال ( handball ) ، پرتاب توپ به قصد سبد یا دروازه همراه با جهش به نحوی که هر دو پا از ...
gerund ( زبانشناسی ) واژه مصوب: اسم ِمصدر تعریف: اسم مشتق از فعل که معنای مصدری بدهد
static loaded radius ( مهندسی بسپار - تایر ) واژه مصوب: شعاع زیر بار ایستا تعریف: فاصلۀ خط مرکزی محور چرخ خودرو ساکن تا سطح جاده، در حالتی که تایر م ...
narration ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: روایتگری تعریف: خلق روایت و ایجاد کنش و واکنش میان سبک و پِی رنگ فیلم برای خلق داستان در ذهن مخاطب
futurist ( آینده پژوهی ) واژه مصوب: آینده پژوه تعریف: کسی که در حوزه های مرتبط با آینده پژوهی فعالیت می کند|||متـ . آینده اندیش futures thinker
blender ( عمومی ) واژه مصوب: مخلوطکن تعریف: وسیلهای برای نرم و مخلوط کردن مواد غذایی
box keelson ( حمل ونقل دریایی ) واژه مصوب: قوطی مازک تعریف: مازکی بسیار مستحکم به شکل قوطی که با ورق های مختلف ساخته می شود
radio telephone ( مهندسی مخابرات ) واژه مصوب: تلفن رادیویی تعریف: تلفنی که با نشانک ها/ سیگنال های بسامد رادیویی کار میکند
broom ( حمل ونقل ریلی ) واژه مصوب: پارسنگ روب تعریف: وسیله ای برای جمع آوری پارسنگ ها از روی ریل بند
formant ( زبانشناسی ) واژه مصوب: سازند تعریف: تمرکز انرژی صوتی که در طیف نگاشت به صورت نوارهای افقی تیره دیده می شود و تأثیر شکل مجرای گفتار در جری ...
voice stress analysis ( علوم نظامی ) واژه مصوب: تنش کاوی صوت تعریف: اندازه گیری تنش و لرزش صدای افراد مظنون با بهره گیری از فنّاوری مخصوص
calibrator ( شیمی ) واژه مصوب: واسنج تعریف: دستگاه تنظیم دقت یک وسیلۀ اندازهگیری ازطریق مقایسۀ آن با دستگاه های استاندارد
flat arch ( معماری و شهرسازی ) واژه مصوب: چَفتۀ تخت تعریف: چَفتۀ مستوی ساخته شده از قطعات گوِه شکل، از جنس سنگ یا آجر
orthonormal functions ( ریاضی ) واژه مصوب: تابع های یکامتعامد تعریف: مجموعۀ تابعهای دوبهدومتعامد با این ویژگی که حاصلِ ضرب داخلی هر تابع با خودش ی ...
franchise ( علوم سیاسی و روابط بین الملل ) واژه مصوب: حق رأی تعریف: حق دادن رأی در انتخابات
cross - polarized ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: قطبیدۀ متقاطع تعریف: ← تصویر قطبیدۀ متقاطع
definite train location ( حمل ونقل ریلی ) واژه مصوب: موقعیت قطعی قطار تعریف: موقعیتی که در آن برای حفظ ایمنی کارگرانی که بر روی خط کار می کنند، زودت ...