پیشنهادهای سپهر بیرانوند (١٣)
٨٣
٢ سال پیش
٣
مریض شدن
٢ سال پیش
٧
spare time / spare momentیعنی اوقات فراغت
٢ سال پیش
١٨
مسئول و پاسخگو که معمولا با حرف اضافه for/to می آید.
٢ سال پیش
٢٠
به طور کلی میشه گفت از حالت عادی خارج کردن . Time and space are distorted when traveling at the speed of light. زمان و مکان هنگام سفر با سرعت نور ...
٢ سال پیش
٦
نمیشه گفت به خاک سیاه نشستن معادل دقیقش هست چون منظور از این اصطلاح یک پروژه یا یک ایده است. میشه گفت که معنی شکست خوردن براش بهتره
٢ سال پیش
٨
شرایط نامشخص و مقررات نامعلوم
٢ سال پیش
٨
جای ناواقعی ای که همه چی خوب و خوشه و مشکلی نیست وبیشتر میشه به چشم یه اصطلاح بهش نگاه کرد واصلا به معنی ناکجاآباد نیست و ربطی هم نداره
٢ سال پیش
١١
منتقل کردن / بیان کردن / فهماندن / رساندن
٢ سال پیش
٦
صادقانه بحث کردن/رک گفتن
٢ سال پیش
٤
مصالحه کردن/صلح کردن/آشتی کردن
٢ سال پیش
٣
بسیار مهم و ضروری
٢ سال پیش
٤
be of no account به حساب نیامدن/بی ارزش بودن
٢ سال پیش
٣
سخت - محکم - دقیق - شدید