عاطفه موسوی - جزئیات مدال‌ها

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indoctrination: تعالیم مذهبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deep down: عمق وجود

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguing: جذاب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embedded: جا افتاده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raspy: زمخت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acclaimed: تحسین شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acclaimed: تحسین شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

riveting: خیره کننده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

richness: پرمایگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

richness: پرمایگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blankly: بی حس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blankly: بی حس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: از طرف دیگر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skydiver: کسی که پرش در آسمان انجام میدهد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skydiver: کسی که پرش در آسمان انجام میدهد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suppose: استنباط کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chaise cart: درشکه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misunderstood: بد فهمیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mismanaged: ناموفق

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bank teller: کارمند پاسخگوی بانک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overcrowding: ازدیاد جمعیت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give it a go: امتحان کنید

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unremunerative: بی فایده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regrow: دوباره رشد کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regrow: دوباره رشد کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

controversial: جنجالی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

controversial: جنجالی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expectancy: سن انتظار رونده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expectancy: سن انتظار رونده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut short: قطع کردن حرف کسی نیمه کاره رها کرد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut short: قطع کردن حرف کسی نیمه کاره رها کرد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patronizing: افاده کننده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by the bye: قبل از اینکه خداحافظی کنم بگم که. . ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restraining: مانا پایدار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caring: اهمیت دادن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

illused: بد رفتاری شده، سوء استفاده شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bullying: قلدرانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antique: چیز قدیمی اشیا قدیمی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aching: دردناک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aching: دردناک

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obsessed: وسواسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

obsessed: وسواسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

voyeur: ناظر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voyeur: ناظر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corncrake: یه نوع پرنده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pastry cook: شیرینی پز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

average: به طور متوسط درآمد کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naturalistic: طبیعت گرا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naturalistic: طبیعت گرا

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ninny: بی عرضه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up: پایبند بودن به

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stationer's: مغازه ی لوازم التحریر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stationer's: مغازه ی لوازم التحریر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by degrees: به تدریج

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by degrees: به تدریج

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contrastive: مقایسه ای

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw on: استفاده کردن از متوسل شدن به بهره ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resulting: به دست آمده در تبع چیزی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

washed up: بی مصرف شکست خورده ناتوان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

washed up: بی مصرف شکست خورده ناتوان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gentle folked: نجیب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consequential: متعاقب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thriller: چیز هیجان انگیز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vocal tract: دستگاه صوتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lateralized: جناح بندی شده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mistrusted: غیر قابل اعتماد

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mudbank: باتلاق

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come cross: برخوردن به رودر رو شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come cross: برخوردن به رودر رو شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

publications: آثار نشریات انتشارات

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

side door: درب کناری

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fit up: اراسته کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

invitation: دعوت نامه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

invitation: دعوت نامه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by and by: پس از مدتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lingering: پیوسته ، دائمی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being set apart: خاص و متفاوت بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vocalization: ایجاد صدا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vocalization: ایجاد صدا

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patroness: حامی مونث

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matter of course: طبیعی و منطقی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matter of course: طبیعی و منطقی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emphatically: مصرانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emphatically: مصرانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traumatic: ضربه ی روانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flatten: با خاک یکسان کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flatten: با خاک یکسان کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collapse: درب و داغان شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imagery: تصویر سازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imagery: تصویر سازی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heartsickeing: دل آزار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embody: نهفته بودن شامل بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: اشاره کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

defining: تعیین کننده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

AD: Anno domini In the year of our lor ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz off: به سرعت دور شدن به سرعت به راه افت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot: قرار داشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back way: راه پشتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back way: راه پشتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so to speak: ۱. به تعبیری . به قولی . میشه گفت ک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flow out: بیرون جستن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flow out: بیرون جستن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: در نظر گرفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go off: راه افتادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entry: چیز ثبت شده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undervalued: دست پایین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undervalued: دست پایین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self reliant: به خود متکی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get in: آوردن، داخل کردن ، وارد کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: آشنایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concern: در بر گرفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter box: صندوق نامه صندوق پست

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

letter box: صندوق نامه صندوق پست

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passover: پشت سر گذاشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passover: پشت سر گذاشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alarmed: نگران و ترسیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alarmed: نگران و ترسیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high spirited: سرزنده پر جوش و خروش پر حادثه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high spirited: سرزنده پر جوش و خروش پر حادثه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quarter: سهم

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unified: متحد ، پیوسته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unified: متحد ، پیوسته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigmatic: جانشینی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at this point: در این لحظه در این زمان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ascertain: نشان دادن. اثبات کردن. فهمیدن. تشخی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ascertain: نشان دادن. اثبات کردن. فهمیدن. تشخی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immoveable: غیر قابل حرکت غیرقابل تغییر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: رفتن ، رفتن به

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

articled: ملزم به خدمت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acupuncturist: متخصص طب سوزنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acupuncturist: متخصص طب سوزنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self motivated: خودبرانگیز

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

favourable: مورد پسند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favourable: مورد پسند

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thesis: نظریه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: خویشاوندان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of date: تاریخ گذشته کهنه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

landmark: مکان دیدنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gumption: شجاعت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

articulation: تولید صدا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misled: گمراه شده ، به غلط انداخته شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: درک کردن ، فهمیدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trip up: لغزیدن سر خوردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put up: ساختن بالا بردن ارائه دادن ، پیشنها ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spirits: حال و هوا مود حس و حال

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

that is to say: به عبارت دیگر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by and by: به زودی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tell off: توپیدن ، مواخذه کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavioural purpose: اهداف عملکردی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

primary approach: آشنایی اولیه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representation: مثال

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for which: به دلیل به خاطر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the rate of: به میزان با بهره ی با سرعتِ . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in course of time: کم کم به تدریج به مرور زمان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staid: قدیمی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

right off: همان لحظه سریع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right off: همان لحظه سریع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: دیگر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

veinous: رگ دار

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wretched: بدبخت ، ناراحت ، مصیبت بار ، بسیار ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wretched: بدبخت ، ناراحت ، مصیبت بار ، بسیار ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hang about: گذراندن وقت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang about: گذراندن وقت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make out: دیدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

struck: شوکه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

regarded: در نظر گرفته

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appreciative: درک کننده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

galvanizing: هیجان انگیز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

galvanizing: هیجان انگیز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doomed: مقرر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

round a corner: همون ورا همین نزدیکیا همون نزدیکی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

round a corner: همون ورا همین نزدیکیا همون نزدیکی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

round the corner: همین نزدیکیا همون نزدیکیا همین ور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear out: دور شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for which: که برای آن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthwhile: ارزشمند سودمند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: ارزشمند سودمند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traumatic: وارد آورنده ی ضربه ی روانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

story line: طرح

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for once: برای اولین بار یک بار هم که شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for once: برای اولین بار یک بار هم که شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

behalf: On behalf of از طرف

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughtful: باملاحظه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business: امر ، امور ، کار ، کارها

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stylistic: ادبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylistic: ادبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

setting: محل وقوع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

address: توضیح دادن، اشاره کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inc: به ثبت رسیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

asset: نقطه قوت امتیاز

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bopeep: جی کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as a matter of: ۱. نیازمند ِ ، نتیجه ی ۲. به دلیلِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as a matter of: ۱. نیازمند ِ ، نتیجه ی ۲. به دلیلِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rough: کلی

٩ ماه پیش

مدال‌های عاطفه موسوی