عاطفه موسوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a priori: بر اساس تجربه های قبلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جیغ: Lurid

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spared: در امان از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شب نما: Flourescent

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrawl: خرچنگ قورباغه نوشتن v خط خرچنگ قورب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrawl: خرچنگ قورباغه نوشتن v خط خرچنگ قورب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flinch: یکه خوردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقویم دیواری: Wall planner

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gummed: چسبدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشباع کردن: Suffuse

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: بیرون کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wandering: پریشان . پرت و پلا گو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check into: پذیرش کردن . پذیرش شدن .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخش عمومی بیمارستان: General ward

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entry: چیز نوشته شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antiseptic: ضد عفونی کننده adj ماده ی ضد عفونی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waring: مواظبت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیشقیرتما: Squirt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چسب زخم: Band aid

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوست میوه: Peeling

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposedly: مثلا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blister: ورقه ی قرص که بخش هایی مثل اینکه ور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوی تند: Tang

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quits: برابر . مساوی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand off: عدم توافق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

register: فهمیدن . متوجه شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk through: صحبت کردن و حل و فصل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

register: تشخیص دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yet: با این حال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carapace: لاک لاک پشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't push your luck: واسه به دست آوردن چیزی اونقدر پافشا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take potluck: هرچه پیش آید خوش آید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to the good: به نفع مفید دارای سود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the good: به نفع مفید دارای سود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bear up: ایستادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bob: تکان خوردن . بالا پایین رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raise capital: تامین سرمایه برای شروع کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unabashed: بدون شرمندگی و دستپاچگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unabashed: بدون شرمندگی و دستپاچگی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاله ی اب: Puddle of water

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

city slicker: آدم شهری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get up an appetite: گرسنه شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوراخ کن: Punch

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the tip of the iceberg: قسمت کوچکی از مشکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pissed off: ناراحت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دماغ عقابی: Beaked nose

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر شاخ و برگ: Lush

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با میل خود: Of his own accord Of my own accord

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platitude: جمله ی کلیشه ای . حرف کلیشه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: استفاده کردن . فرستادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deem: در نظر گرفتن . تشخیص دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strung: عصبی و زود رنج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strung: عصبی و زود رنج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fifth columnist: ستون پنجم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرمو: Hairy Hirsute

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمزمه کردن اهنگ: Singsong

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quizzically: پرسشگرانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک سرباز: Dog tag

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push around: با حالت دستوری بگی چیکار بکن چیکار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opulence: تجمل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جیب عقب: Revolver pocket

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quizzical: پرسشگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wretchedness: بدبختی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sonorous: رسا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوانه زدن: Sprout

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسویه حساب کردن: Settle one's account /bill

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

await: تفاوت await و wait هر دو در حالت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیطونه میگه: . . . I've half a mind to

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pregnant: 1. اون پا به ماهه She's heavily pr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daisy: گل بابونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bezel: گودی حلقه که نگین رو تو خودش نگه می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: 1. هر کاری که دوست داری رو بکنی اگر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شرکت کردن در: Go in for

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برای احتیاط: To be on the safe side

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decimal: عدد اعشار n اعشار adj

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسخره بازی در اوردن: Play the fool

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنقلات: Refreshments

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't mind me: از بابت من نگران نباش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniff: بو کردن بالا کشیدن بینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ought to: Ought to منفی ought not to Had bet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crush out: له کردن ، خورد کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تپل: Plump Pudgy تپل . کمی چاق Buxomتپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fastness: سفتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چغلی کردن: Tattle

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eminence: تعالی. اهمیت و شهرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eminence: تعالی. اهمیت و شهرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eminent: برجسته. سرشناس. مهم و مشهور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پستونک: Pacifier

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مالیدن ادامس: Cut gum up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lip sync: لب خوانی کردن . آهنگ رو خواننده میخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold out on sb: تو کف گذاشتن کسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the pine: تو ذخیره بمون ( در ورزش )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب از کدوم طرف در امده: How the world's gone topsy turvy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادای کسی را در اوردن: Taking the mick out of sb Taking t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکلک در اوردن: Make a face Pull a face

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قل قل کردن: Gurgle

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قرعه کشی کردن: Draw lots

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come to heel: تسلیم شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be in with: دوست بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisional: موقتی موقتی و مشروط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

braced: آماده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illusory: توهمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

willies: مضطرب ، ترسیده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر شیلنگ: Nozzle

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all the same: با این همه . با این حال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غرغرو: Grumbler Bellyacher Complainer

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mentality: ذهنیت . طرز فکر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it happens that: Accidentally

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inexpressive: غیر قابل توصیف

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold it against sb: از دست کسی عصبانی شدن ( به خاطر کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonchalantly: با بی تفاوتی و به آرامی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phlebotomy: گرفتن آزمایش خون

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اندام تناسلی: Genital organ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

politic: سیاستمدار ، سیاستمدارانه adj

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypnopaedia: یادگیری در خواب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: به طور قطعی بیان کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eugenicist: کارشناس اصلاح نژاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

editorship: سردبیری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iconoclastic: سنت شکنانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genius: نبوغ n آدم نابغه n

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prig: آدم محافظه کار و مطابق اصول خود رفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موجودات زنده: Biota

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at first hand: به صورت مستقیم ( خودت مستقیم ببینی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vantage: فرصت مناسب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bolshevism: طرفداری ازاین نظریه که طبقه ی کارگر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ruinous: ویرانگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homoeopathy: واکسیناسیون یه نوع از homeopathy اس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squat building: ساختمان کوتاه و عریض

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draped: اگه در مورد یه پارچه باشه یعنی اون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recession: Recession بحران اقتصادی Depression ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excised: بریده و درآورده شده ( اعضای بدن )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

staffed: مجهز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demijohn: بطری دهن باریک ( شبیه کوزه ولی شیشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inoculate: ایجاد ایمنی با خود بیماری ( ضعیف شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indulgently: نرم دلانه ( برعکس سنگدلانه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulgently: نرم دلانه ( برعکس سنگدلانه )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wire netted: دارای تور سیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرف زشت: Smut

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکوفه دار: In bloom Blossomy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشت ومال دادن: Knead Massage

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promiscuous: بی بند و بار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وسیله ی جلوگیری: Contraceptive

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bait sb: وسوسه کردن کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چرخ وفلک: Roundabout چرخ و فلک افقی که بچه ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insulate: عایق کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphid: شته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aphid: شته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توت: Mulberry

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in proportion: از لحاظ اندازه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد کردن با خشم: Huff

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run late: دیر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

splutter: بریده بریده حرف زدن صدای بریده بری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متین و سنگین: Demure

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متین: Demure

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سبک سر: Frivolous

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blag: تکون دادن سریع بدن ، مثلا وقتی میخو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alternate: متناوب adj جایگزین ( مترادف alterna ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credence: باور . پذیرش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone: متضادش می شود supine

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fiduciary: امین . امانت دار. معتمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسلسل: Succession Continuity

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eccentricity: چیز عجیب و غریب رفتار یا عقیده عجی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

embattled: دارای مشکلات زیاد و تحت فشار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embattled: دارای مشکلات زیاد و تحت فشار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undismayed: نترس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straggle: به صورت پخش و پلا و نامرتب رفتن چی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پله ی نردبان: Rung

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارتن: Cardboard box

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: معارفه وادارسازی استقرا ( از جز ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patchouli: یه نوع عطر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pay court to: توجه زیاد کردن به

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پنجره ی هواپیما: Porthole

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can: چاره ای نیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quaint: به طور عجیبی قشنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modulation: تنظیم و تعدیل ( مثلا تنظیم موج های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensible: Sensible منطقی ، آگاه Insensible ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: Collect دنبال کسی رفتن Drop off کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pompous: قلمبه گو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grievance: دلخوری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compost: کودبرگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obscenity: کلمه ی مستهجن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outrage: عصبانیت اتفاقی که باعث عصبانیت بشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mollify: آرام کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wince: درهم کشیدن چهره، مخصوصا برای درد یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rakish: شیک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rakishly: به صورت شیک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نقطه ضعف: نقطه ضعف weakness نقطه قوت strengt ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میشه تلفن رو بدی به فلانی: ؟Can you put sb on please

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vicious: بدجنس وحشی ظالم شرور خشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاشیده شدن: Squirt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambrosial: خوشمزه . خوشبو . خوش صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helter skelter: برجی که از بالا به صورت مارپیچی سُر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حلقه کمر: Hula hoop

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bobbin: ماسوره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spartan: ساده و بدون امکانات ( شرایط زندگی و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withhold: ندادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beset: گریبان گیر کردن Be beset : گریبانگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نساختن غذا با کسی: That food didn't agree with me اون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gruesome: دلخراش و ناخوشایند

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تراشیدن و تیزکردن: Whittle

١٠ ماه پیش

مدال‌های عاطفه موسوی