پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٧٠٨)
ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند. صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است.
وزیر ( کلمه وزیر بر وزن فعیل ، از وزر - به کسره واو ، و سکون زاء - به معنای حمل سنگینی است ، و اگر وزیر را وزیر گفتند ، بدین جهت بوده که حامل ثقل و س ...
عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.
عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.
هم خانواده های مشیت: شاء، یشأ، یشاء. ان شاء الله: اگر خدا بخواهد. مشیت: خواست.
هم خانواده های مشیت: شاء، یشأ، یشاء. ان شاء الله: اگر خدا بخواهد. مشیت: خواست.
در زیر عنوان فرهنگ فارسی فوق، شعری از حافظ آمده است که غلط املایی دارد درست آن این است: مکن به چشم حقارت نگاه در من مست که نیست معصیت و زهد بی مشیت ...
سه سنگ قیمتیِ سرخ رنگ علیِ مذاب ( عین عقیق، لام لعل و یای یاقوت ) ۱. عقیق مذاب ۲. لعل مذاب ۳. یاقوت مذاب ۱. از فرهنگ دهخدا: عقیق مذاب. [ ع َ ق ِ ...
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. نار یا انار وقتی کف کند چه اتفاقی برایش می افتد؟ پاسخ انار می ترکند قاش می خورد. دقت ...
دقت شود کفیدن با کپیدن فرق دارد. کفیدن. [ ک َ دَ ] ( مص ) ترکیدن و شکافتن و از هم باز شدن : چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار می کفیدند. نظامی ب ...
دقت شود کفیدن با کپیدن فرق دارد. کفیدن. [ ک َ دَ ] ( مص ) ترکیدن و شکافتن و از هم باز شدن : چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار می کفیدند. نظامی ب ...
اسم ها از نظر ساختمان به انواعی تقسیم می شود. اسم های ساده و مرکب دوتا از انواع اسم هستند. در دستور زبان فارسی اسم هایی را که تنها از یک کلمه ساخته ش ...
اسم ها از نظر ساختمان به انواعی تقسیم می شود. اسم های ساده و مرکب دوتا از انواع اسم هستند. در دستور زبان فارسی اسم هایی را که تنها از یک کلمه ساخته ش ...
دقت کنید دلو را با دلق اشتباه نگیرید برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: در بیابان برهوتی گام بر می داشتم تشنه و گشنه، از د ...
دقت کنید دلو را با دلق اشتباه نگیرید برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: در بیابان برهوتی گام بر می داشتم تشنه و گشنه، از د ...
از فرهنگ دهخدا: لعل آبدار. [ ل َ ل ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لعل که حاجب ماوراء نیست. حاجب ماوراء. [ ج ِ ب ِ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه ...
فرض کنید زحل در اصل زُگَل و زُگَل هم جمع زگیل بوده است حالا تصور کنید این حلقه نور دور زحل هم در اصل زگیل های زحل است و خورشید همیشه میگه چرا وان نمی ...
مثل مه جبین. مه جبین. [ م َه ْ ج َ ] ( ص مرکب ) آنکه پیشانی وی مانند ماه تابان باشد.
لوس: بی مزه، خنک، ، بچه ننه، نُنُر. در ضمن لوث. ( لَ ) [ ع . ] ( اِسم مصدر . ) آلودگی ، پلیدی .
( مُ لَ وَّ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول . ) آلوده شده . ( مُ لَ وِّ ) [ ع . ] ( اِسم فاعل . ) آلوده کننده . لوث. ( لَ ) [ ع . ] ( اِسم مصدر . ) آلودگی ...
شک گرایی چیست و مقصود از شک در این مکتب چیست؟ گاه مقصود از شک، حالتی درونی است که شخص دربارۀ واقعیتی دارد، و بر اساس آن، برای صدق یا کذب قضیۀ حاکی از ...
عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِی اَلثَّغْرِ - اَلَّذِی یَلِی إِبْلِیسَ وَ عَفَارِیتَهُ� سوال، یَلِی چه نوع کلمه ای است، ریشه ی آن چیست؟و معنای آ ...
دَلِیل: راهنما. از زیارت امام رضا علیه السلام: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَبْدِکَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِکَ خدایا درود فرست بر ...
دَلِیل: راهنما. از زیارت امام رضا علیه السلام: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَبْدِکَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِکَ خدایا درود فرست بر ...
دَلِیلَیْن:دو راهنما. از زیارت جامعه کبیره: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَسَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ ...
فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت مذاب ؛کنایه از شراب لعلی . شعرا آن را مشبه به شراب قرار دهند : دولت میر قوی باد و تن میر قوی بر کف میر می ...
فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت قدح ؛ کنایه از شراب سرخ یا شرابی که در قدح یاقوت ریخته باشند و از این جهت سرخ بنماید : یاد باد آنکه چو یاق ...
فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت سربسته ؛ کنایه از دهن معشوق. - || کنایه از لبهای خاموش .
فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت روان ؛ کنایه از اشک خونین . - || کنایه از شراب لعلی : بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی و یا چون بر ...
فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه خام: یاقوت خام ؛ یاقوتی که هنوز دست صنعتگر به آن نرسیده. یاقوت ناتراشیده. پخ ناخورده. یاقوت خالص و دست ناخورده : باده گلرن ...
فرهنگ دهخدا یاقوت حمرا ؛ یاقوت احمر. یاقوت سرخ. - || مجازاً اشک خونین : سم آن خر به اشک چشم و چهره بگیرم درزر و یاقوت حمرا. خاقانی. - || مجازاً ...
گلبرگ های گل گلبرگ های گل مانند صفحات دفتر هستند که در بعضی از گل ها مشاهده می شود که مانند صفحات دفتر روی هم جمع شده است.
گناه یعنی تهدید. انسان زرنگ تهدید را به فرصت تبدیل می کند. با خودداری از گناه، رشد و ثواب را می توان کسب کرد.
عُجب یعنی خوبی های خود را بزرگ و بدی های خود را کوچک دیدن.
تراث:ارث و میراث. وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا ( سوره مبارکه فجر آیه١٩ ) ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺭﺍ ( ﺑﻪ ﺣﻖ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ ) ﻳﻜﺠﺎ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻳﺪ. ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: ﺍَﻛﻠﺎً ﻟ ...
تراث:ارث و میراث. وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا ( سوره مبارکه فجر آیه١٩ ) ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺭﺍ ( ﺑﻪ ﺣﻖ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ ) ﻳﻜﺠﺎ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻳﺪ. ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: ﺍَﻛﻠﺎً ﻟ ...
تفحص. [ ت َ ف َح ْ ح ُ ] ( ع مص ) به معنای وارسی و جستجو کردن است نه، تفرس. [ ت َ ف َرْ رُ ] که به معنای به فراست دریافتن است.
صُفْوَة [صفو] من کلِّ شیءِ: بهترین و، خالص ترین از هر چیزى.
طعنه زنندگان
از این عبارت می توان دو معنا برداشت کرد: ۱. گوینده این عبارت اعلام می کند من فقط با همین بدن به میدان نیامده ام و فقط جان ناقابل فعلی خود و اموال خود ...
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه . . . فَادْخُلی فی عِبادی ( ۱ ) یعنی: اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته!. . . . پس در میان بندگانم درآى. ...
یُوحِی: فعل مضارع معلوم یُوحَی:فعل مضارع مجهول ( به ساخت فعل مجهول در عربی مراجعه شود )
ارسال سوال به اپلیکیشن پاسخگو: شخصی می گفت در این سخن امام حسین علیه السلام ( هل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی ) ، ( مِن ) به معنای ( از ) نیست بلکه ( مَن ) و ...
عمرو بن قیس، به همراه پسرعموی خود در منزل بنی مقاتل به محضر امام حسین علیه السلام وارد شد. � امام حسین علیه السلام می پرسند که آیا برای یاری من آمده ...
عمرو بن قیس، به همراه پسرعموی خود در منزل بنی مقاتل به محضر امام حسین علیه السلام وارد شد. � امام حسین علیه السلام می پرسند که آیا برای یاری من آمده ...
طرح سوال از اپلیکیشن پاسخگو:در اینترنت متن زیر را دیدم نظر شما چیست؟ تعجب من از این است که زمانی که خود حضرت فریاد و طلب یاری برای دفاع از زن ها و بچ ...
فعل نفی:فعل منفی. فعل نفی:فعلی است که انجام ندادن یا نشدن کاری را نشان می دهد. مثلاً در فارسی میگوییم: نرفت –نرفتم - نمیروم - ننوشیدی
ساخت فعل نهی ونفی ساخت فعل نهی: فعل نهی فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد ( درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد. ) م ...
ساخت فعل نهی ونفی ساخت فعل نهی: فعل نهی فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد ( درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد. ) م ...
ساخت فعل نهی ونفی ساخت فعل نهی: فعل نهی فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد ( درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد. ) م ...