دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
آزمون تخصص؛ میزان صلاحیت علمی، دانش و توان مندی برنامه ریزی، طراحی، انجام، و تحلیل نتایج آزمون در شرایط تعیین شده که معمولاً از طریق مقایسه های بین آ ...
[فیزیک مکانیک] ۱ - تغییر موضع؛ تغییر موقعیت؛ دگرجایی۲ - دگرسویی؛ ۳ - سُریدن؛ به آرامی تغییر مکان دادن. مثال: سریدن به رخت خواب [مدیریت] نوبت؛ شیفت؛ ن ...
[مارکتینگ] بازارگردان؛ محرک بازار؛ شرکت هایی که تکوین محصول جدید را به دنبال تحلیل پنج محرک ( five drivers ) انجام می دهد و خلاف آمد بازار و رقبا عمل ...
[مارکتینگ] بازارمحور؛ هدایت شده از سوی بازار؛ شرکت هایی که تکوین محصول جدید خود را بر اساس وضعیت �موجود� رقبا و تقاضای �موجود� بازار انجام می دهند. ا ...
[مارکتینگ]به هم زدن بازی ؛ عادت شکنی؛ خرق عادت؛ خلاف عرفی؛ هنجارشکنی؛ نوآوری در محصول و عرضه ی آن به بازار که بر خلاف انتظار، عرف مصرف، و محصولات رقی ...
جدیدترین ترجمهها
اگر برای تان مساعد است ساعت ۶ خدمت تان برسم.
ماشینی از کنار من رد شد و به روی کتم گِل پاشید.
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
" Free Cash Flow " یعنی چی ؟ معادل فارسی چی میگیم ؟
معادل فارسی: جریان نقدینه گی آزاد
معنی: آن بخش از نقدینه گی که هزینه های سرمایه گذاری و هزینه های عملیاتی از آن کسر شده است.
معنی ضرب المثل عامیانه ی " not shit where you eat"
قدر نعمتی را که داری بدان (و به آن گند نزن) در محیط کار (حوزهی عمومی): در جایی که نانت از آن درمیآید خلاف عرف و اخلاق عمل نکن در خانه (حوزهی خصوصی):قدر محیط خانواده (یا جمع دوستان) را که منبع تأمین عاطفه و آرامش است بدان و و با رفتار نابهجا خرابش نکن
Detective Bureau Detective Unit Detectives Department
What did he fear? It was not a fear or dread. It was a nothing that he knew too well. It was all a nothing and a man was a nothing too. It was only that and light was all it needed and a certain clean ...
سلام، من در ترجمهی اینگونه متنها تجربه و مهارتی ندارم. صرفاً بهعنوان دستگرمی تلاشی کردم که متن زیر از آب درآمد. البته اگر بافتار داستان همینگوی را درک کرده باشید، به مفهوم این«هیچاندر» ی ...
این جمله رو نمیتونم معنی کنم I have to rely on physical persuasion
به معنی «اجبار» یا «تحمیل عقیده» برای وادار کردن کسی به کاری یا پذیرفتن نظری از طریق زور یا فشار جسمانی ترجمه: لازم است به زور متوسل شوم.