دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣٣,٠٢٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٤١
لایک
لایک
٣,٢٠٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٣٨

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢٠٤
رتبه
رتبه در بپرس
٥٧٨
لایک
لایک
١٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٤

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ روز پیش
دیدگاه
٠

[مکانیک سیالات] پس شارش؛ جریان رو به عقب؛ حرکت تمام یا بخشی از سیال در جهت عکس جریان مطلوب به دلیل وجود موانعی مانند صفحه ی تثبیت جریان، سامانه ی ضدچ ...

تاریخ
٤ روز پیش
دیدگاه
٠

بیرون زده گی؛ قلنبه گی؛ هرچیزی که لبه های آن از خطوط محیطی اولیه ی آن بیرون زده باشد. [آناتومی] بیرون زده گی؛ بدشکلیِ دیسک بین مهره ای به صورت لبه ی ...

تاریخ
٥ روز پیش
دیدگاه
٠

[مهندسی مکانیک] ضمایم؛ تجهیزات الحاقی؛ قطعات یا مجموعه های جانبی که برای کارکرد ماشین یا وسیله ی مورد نظر لازم است. مانند داکت، فلنج، و دمپر دمنده.

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
١

[مهندسی مکانیک] پروانه؛ پره؛ قطعه ی چرخان پمپ، فن، یا دمنده که مایع یا گاز را جابه جا می کند

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

[مهندسی] گذرگاه؛ مجرا؛۱ - لوله ی برق؛ کاندویت؛ لوله ی خرطومی؛ لوله یا کانالی که سیم یاکابل از آن عبور داده می شود. ۲ - مجرا؛ لوله یا کانالی که آب، هو ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
a base of operations
دیدگاه
٠

پایگاه عملیاتی

تاریخ
١ سال پیش
متن
the base of the skull
دیدگاه
٠

قاعده ی جمجمه

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Is it OK with you if I come about six?
دیدگاه
٣

اگر برای تان مساعد است ساعت ۶ خدمت تان برسم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A car ran past, spotting my coat with mud.
دیدگاه
٠

ماشینی از کنار من رد شد و به روی کتم گِل پاشید.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

٣ رأی
٣ پاسخ
١٧١ بازدید

" Free Cash Flow "   یعنی چی ؟ معادل فارسی چی میگیم ؟

١ ماه پیش
١ رأی

معادل فارسی: جریان نقدینه گی آزاد
معنی: آن بخش از نقدینه گی که هزینه های سرمایه گذاری و هزینه های عملیاتی از آن کسر شده است.

١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٤ پاسخ
١١٠ بازدید

معنی ضرب المثل عامیانه ی  " not shit where you eat" 

١ ماه پیش
١ رأی

قدر نعمتی را که داری بدان (و به آن گند نزن) در محیط کار (حوزه‌ی عمومی): در جایی که نانت از آن درمی‌آید خلاف عرف و اخلاق عمل نکن در  خانه (حوزه‌ی خصوصی):قدر محیط خانواده (یا جمع دوستان) را که منبع تأمین عاطفه و آرامش است بدان و و با رفتار نابه‌جا خرابش نکن

١ ماه پیش
٠ رأی
٢ پاسخ
١٤١ بازدید

معنی کلمه پلیس آگاهی

٧ ماه پیش
١ رأی

Detective Bureau Detective Unit Detectives Department

٧ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
٤١٣ بازدید

What did he fear? It was not a fear or dread. It was a nothing that he knew too well. It was all a nothing and a man was a nothing too. It was only that and light was all it needed and a certain clean ...

١٠ ماه پیش
٤ رأی

سلام، من در ترجمه‌ی این‌گونه متن‌ها تجربه و مهارتی ندارم. صرفاً به‌عنوان دست‌گرمی تلاشی کردم که متن زیر از آب درآمد. البته اگر بافتار داستان همینگوی را درک کرده باشید،‌  به مفهوم این«هیچ‌اندر» ی ...

١٠ ماه پیش
٠ رأی
٣ پاسخ
١٩٠ بازدید

این جمله رو نمیتونم معنی کنم  I have to rely on physical persuasion 

١ سال پیش
٢ رأی

به معنی «اجبار» یا «تحمیل عقیده» برای وادار کردن کسی به کاری یا پذیرفتن نظری  از طریق زور یا فشار جسمانی ترجمه: لازم است  به زور متوسل شوم.

١ سال پیش