threshold١٢:٠١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١On/at the threshold of sth=در آستانه/آغاز چیزی بودن
گزارش16 | 1
personal١١:٥٣ - ١٣٩٩/٠٢/٢١Personal God=خدای متشخص
گزارش12 | 1
accidental١١:٥٥ - ١٣٩٩/٠٢/٢١عرضی ( در فلسفه )
گزارش5 | 1
idea١١:٥٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١تصور
گزارش7 | 1
pantheist١١:٥٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١همه خدا انگار
گزارش0 | 0
attitude١١:٥٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢١تلقی طرز تلقی نحوه نگرش
گزارش12 | 1
forage٢١:٢٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠به جستجوی چیزی رفتن ( مخصوصا واسه خوردن )
گزارش37 | 0
bill٢١:٢٣ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠نوک پرندگان Beak
گزارش7 | 1
profusion٢١:١٥ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠فراوانی Abundance
گزارش7 | 0
macaw٢١:١١ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠گونه ای از طوطی ( رنگارنگ و خیلی زیبا )
گزارش5 | 0
broad leaved٢١:١٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠پر شاخ و برگ ( برای درخت )
گزارش0 | 0
clearing٢١:٠٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠زمین بی درخت و علف
گزارش46 | 1
shaman١٧:٤٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠یکی از شخصیت های مهم ادیان باستان مخصوصا در سیبری که به آنها جادو_درمانگر هم گفته میشه. در چین به این اشخاص wu گفته میشه. میتوانند با نیروهای فرا طبی ...
گزارش28 | 0
upanishad١٧:٤٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠بخشی موخر کتاب های ودا که تعلیمات فلسفی و معنوی رو شامل میشوند. اوپه نیشاد ها بعد از وداها مهمترین کتب دین مردم هند هستند. این کتاب ها به زبان سانسکر ...
گزارش2 | 0
hinduism١٧:٤٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠آیین هندی که خود هندی ها بهش sanatana dharma میگن دین مردم هند
گزارش0 | 0
veda١٧:٤١ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠هریک از چهار کتاب مقدس هندی به نام های یجور ودا، سامه ودا، اتروه ودا و ریگ ودا
گزارش5 | 0
neolithic١٧:٤٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠عصر حجر دوران نو سنگی
گزارش9 | 0
contend١٧:٣٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠1_ادعا کردن Claim 2_رقابت کردن Compete
گزارش32 | 1
do away with١٧:٣٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠کنار گذاشتن یا متوقف کردن استفاده از چیزی
گزارش18 | 0
nut١٧:٣٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠UK SLANG سر کله Head
گزارش5 | 1
profusely١٧:٣٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠بسیار زیاد
گزارش21 | 1
inconvenient١٧:١٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠دردسرساز Problematic
گزارش5 | 1
at stake١٧:١٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠At risk
گزارش16 | 1
underdog١٧:١٥ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠در رقابت و مسابقه=ضعیف تر از بقیه تیم ها یا تیم روبرو
گزارش25 | 1
exclusive١٧:١٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠مانع ( در علم منطق ) به طور مثال" تعریف مانع و جامع"
گزارش7 | 2
inhibition١٧:١٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠وقفه جلوگیری منع
گزارش12 | 1
bring into١٧:١١ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠وارد کردن Don't bring my father into this پدرمو قاطی این مسئله نکن
گزارش30 | 1
position١٧:٠٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠موقف
گزارش2 | 1
ameliorate١٧:٠٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠بهبود بخشیدن
گزارش18 | 0
identical١٧:٠٣ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠این همان
گزارش5 | 1
lecture١٧:٠٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠درس گفتار
گزارش18 | 1
plausible١٦:٥٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠قابل قبول موجه
گزارش32 | 1
reproach١٦:٥٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠دعوا کردن کسی Criticize ملامت کردن
گزارش7 | 1
elated١٦:٥٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠خیلی خوشحال Very happy Jubilant
گزارش23 | 0
testing١٦:٤٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠سخت و مشکل Difficult
گزارش18 | 3
so as to١٦:٥٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠In order to
گزارش30 | 1
reforestation١٦:٤٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠متصاد Deforestation درخت کاری در جایی که قبلا درختانش از بین رفته
گزارش5 | 0
blockbuster١٦:٤٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠موفق ( کتاب یا فیلم ) A blockbuster novel یک رمان موفق
گزارش23 | 0
dream of١٦:٤٥ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠رویا چیزی را در سر پروراندن I've dreamed of this day for so long!
گزارش23 | 1
step out١٦:٤٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠بیرون رفتن از جایی To leave a place
گزارش25 | 0
deliberation١٥:٥٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠تامل و تعمق کردن Consideration
گزارش5 | 1
big name١٥:٥١ - ١٣٩٩/٠٢/٢٠معروف Famous Well known
گزارش9 | 0