dais٢٠:٤٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣صدر مجلس
گزارش12 | 0
lose out on١٦:٣٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣Be deprived of sth بی بهره شدن از چیزی
گزارش2 | 1
moon faced١٦:١٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣مه رو، ماه رو
گزارش0 | 1
salve١٥:٥٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣مرهم و ضماد
گزارش14 | 0
scrape١٥:٤٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣پاک کردن ( مخصوصا لایه ای که روی چیزی ایجاد شده، مثل پاک کردن زنگار از آینه )
گزارش39 | 1
kindred spirit١٥:٤١ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣همفکر و همزبان ( کسی که اندیشه ها و احساسات و افکارش مثل ما باشه )
گزارش85 | 0
swoon١٥:٣٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٣بیهوش شدن ( بخاط احساس شدید از چی )
گزارش14 | 1
bashful٢٣:٢٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢٢با حیا
گزارش9 | 0
vaccum١٧:٤٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢٢مخفف vacuum cleaner یعنی جارو برقی خلا کمبود
گزارش14 | 0
forswear١٣:٣٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢٢دست کشیدن و کنار گذاشتن چیزی Give up
گزارش14 | 0
epitome٢٣:٢٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢١مثال بارز نموعه اعلی
گزارش41 | 0
predicate١٣:٤٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢١محمول بودن ( در فلسفه )
گزارش18 | 1
import١٣:٤٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢١معنی Meaning
گزارش16 | 3
meaning١٣:٤٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢١ارزش Importance or value
گزارش37 | 1
scholium١٣:٤٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١تبصره
گزارش0 | 0
establish١٣:٣٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢١به دست آوردن اطلاعات در مورد چیزی
گزارش9 | 1
effect١٣:٢٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢١معلول
گزارش12 | 1
axiom١٣:٢٤ - ١٣٩٩/٠٢/٢١اصل متعارف Axioms=اصول متعارفه
گزارش2 | 0
intoxication١٢:٥٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢١سُکر ( در عرفان اسلامی )
گزارش0 | 0
sobriety١٢:٥٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢١صَحو ( در عرفان اسلامی )
گزارش5 | 1
ONE١٢:٥٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢١واحد مطلق، خدای واحد مطلق ( در الهیات )
گزارش7 | 1
belittle١٢:٥٦ - ١٣٩٩/٠٢/٢١بی اهمیت جلوه دادن
گزارش7 | 0
embody١٢:٥٥ - ١٣٩٩/٠٢/٢١تجسم چیزی بودن
گزارش16 | 1
macrocosm١٢:٥١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١عالم اکبر
گزارش0 | 1
repentance١٢:٥٣ - ١٣٩٩/٠٢/٢١توبه Sincere repentence=توبه نصوح
گزارش2 | 0
microcosm١٢:٥٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١عالم اضعر در برابر عالم اکبر
گزارش2 | 1
intelligence١٢:٥١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١قوه عاقله ( مخصووصا در فلسفه )
گزارش12 | 0
proposition١٢:٤٩ - ١٣٩٩/٠٢/٢١قضیه ( در فلسفه )
گزارش18 | 1
ground١٢:٤٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢١دلیل و برهان Cause, argument, reason
گزارش12 | 1
audacity١٢:٤٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١گستاخی
گزارش9 | 1
reactionary١٢:٤٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢١ارتجاعی کسی که مخالف تغییر و پیشرفت هست
گزارش28 | 0
aborted١٢:٢١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١نیمه تمام، ناقص
گزارش14 | 1
abort١٢:٢١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١نیمه تمام گذاشتن
گزارش21 | 0
eternal١٢:٠١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١سرمدی
گزارش12 | 1
abominable١٢:١٥ - ١٣٩٩/٠٢/٢١شنیع، زشت، زننده
گزارش7 | 0
cut short١٢:١٢ - ١٣٩٩/٠٢/٢١Cut sth short=رها کردن کاری نیمه تمام گذاشتن کاری
گزارش48 | 1
groom١٢:١٠ - ١٣٩٩/٠٢/٢١Groom for sth=آماده شدن برای کاری
گزارش37 | 1
threshold١٢:٠١ - ١٣٩٩/٠٢/٢١On/at the threshold of sth=در آستانه/آغاز چیزی بودن
گزارش16 | 1