کاربر آبادیس - جزئیات مدال‌ها

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charlie tango: ( نظامی محاوره، انگلیسی آمریکایی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charlie tango: ( نظامی محاوره، انگلیسی آمریکایی ) ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rag: ( American slang ) نوار بهداشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pancake: قسمت انتهایی موتور جنگنده که آتش حا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

malign: خبیث شوم مغرض بدخواهانه، شیطانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock socket: American slang ( بیشتر بین سیاه پو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cock socket: American slang ( بیشتر بین سیاه پو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tailored: مرتبط، مربوطه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tailored to: مرتبط با، مربوط به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tailored to: مرتبط با، مربوط به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tuck: محاوره و خودمانی جا کردن، چپوندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

LZ: Abbreviation of LANDING ZONE منطقه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antidisestablishmentarianism: فلسفه جدایی دین از سیاست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

antidisestablishmentarianism: فلسفه جدایی دین از سیاست. Separati ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dickhead: American Slang Dickhead / Cockhead ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay: ( ملاقات، دیدار ) داشتن، انجام داد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: ( ضربه، خسارت و . . . ) زدن، وارد ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

device: ( به صورت جمع ) تجهیزات، وسایل. E ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

booby trap: ( نظامی ) اسم، تله انفجاری فعل، بمب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adjustment: اصلاح، تغییر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: البته در توضیحاتی که آقای شایان در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: باورپذیر، واقعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plunging: افت، کاهش، سقوط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endowment: موقوفه Carnegie Endowment: موقوفه ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the ground running: به سرعت و با اشتیاق ( کاری را ) شرو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be through a lot: دوران سختی را تجربه کردن، تجربیات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be through a lot: دوران سختی را تجربه کردن، تجربیات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

couple: ( با چیزی ) مصادف، هم زمان شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delivery: پرتاب. ( نظامی، موشکی ) Delivery ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

second strike: ( علوم نظامی، بیشتر در حمله اتمی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carpenter: غیر از نجار، معنی آرماتور بند ( حتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

view: در نظر گرفتن، در نظر داشتن، در ذهن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theological: اعتقادی، دینی، برآمده از باورهای دی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a lot in plate: کارهای زیادی برای انجام داشتن، Des ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a lot in plate: کارهای زیادی برای انجام داشتن، Des ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay: سلام خانم کیمیا. ایجا pay فعل هست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in under the lee of: در پناهِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in under the lee of: در پناهِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lee: پناه In / under the lee of در پناهِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

babe: ( محاوره ) زن جَوون سکسی، تیکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

satan: شیطان Not today satan: ( محاوره، خو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lily pad: پایگاه یا پادگان پشتیبانی. پایگاه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

court of appeals: دادگاه تجدید نظر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

court of appeals: دادگاه تجدید نظر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leak: مطلب، مسئله، سند ( هر چیزِ ) درز پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gold digger: زن، دختر، مرد یا پسر تیغ زن، سر کیس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade off: سبک سنگین کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hell yeah: Hell yeah / heck yeah اصطلاحی محاور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

voluptuous: زن / دخترِ پر و پاچه دار، خوش پر و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contrastive: مقابله ای Contrastive analysis ( زب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنفس مصنوعی: واژه تخصصی CPR Cardiopulmonary resu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تنفس مصنوعی: واژه تخصصی CPR Cardiopulmonary resu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy: ( محاوره، با چیزی یا کسی ) حال کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk: ( عمل, اقدام, تصمیم, حرف, پاسخ, واک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innocent: بی عیب و نقص، بی ایراد مترادف= impe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

construction: ( زبان شناسی ) ترکیب، ساختار دستوری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

said: Having said that ناگفته نماند که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tight: Be in a tight corner / spot در مخمص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go ahead: اگر در قالب یک اصطلاح ترجمه کنیم، م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brief: brief and to the point مفید و مختصر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

succinct: Brief and to the point Short and sw ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: تقرب، عملکرد، رویکرد، رویه، دستاورد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allude: ذکر کردن، اشاره کردن به As alluded ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outlined below: As outlined below= به شرح زیر است T ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlined below: As outlined below= به شرح زیر است T ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlined: As outlined below= به شرح زیر است، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somewhere in the region of: Colloquial idiom تقریبا، حول و حوش، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep dive: تحقیق، بررسی، مطالعه دقیق / همه جان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solution: محلول ( در پزشکی و داروهای خوراکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parse: ( دستور زبان ) جمله ای را تجزیه کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick up: خانم سمانه کاملا درست فرمودند. متا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace boom boom or ace boon coon: American English slang expression, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ace boom boom or ace boon coon: American English slang expression, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developmental linguistics: ( زبانشناسی ) زبانشناسی تکاملی / ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های کاربر آبادیس