tinabailari - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take care: مراقبت کردن ( از ) who takes care ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forest: forest is a large area of land with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destroy: ویران کردن ، نابود کردن🆔 the fire ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die out: منقرض شدن the wild population of Ko ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay attention: توجه کردن ، دقت کردن she tried to p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

natural: طبیعی♑️ It's not natural for a chil ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hope: امیدوار بودن ، امید we hope that mo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه Hamid showed an interest in m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human: انسان dogs can hear much better tha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

future: آینده what are your plans for the f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lake: دریاچه Gahar lake is famous for its ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recently: اخیرا ، به تازگی I know you recentl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunt: شکار کردن 🕎 hunters come to our vi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idea: ایده ، عقیده ، نظر ، فکر ☸️ I knew ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appropriate: مناسب ، درخور ، شایسته 🕉 these clo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proper: درست ، مناسب every thing was in its ...

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: my uncle can lift this bike because ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

find out: discover something for example by a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

information: information means knowledge or fact ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: my new radio didnt work so i exchan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receive: receive something

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

condition: get used to new conditions

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

situation: موقعیت، وضع و حال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: our purpose in this life is to help ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creat: the spaces between your fingers wer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creat: the spaces between your fingers wer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heaven: heaven must be very small because i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imitate: سرمشق قرار دادن، پیروی کردن، تقلید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milk: milk doesn't agree with me شیر به م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portrait: the rabinsons have a big family por ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discourage: my mother is a nurse and she discou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extensive: last night's fire has caused extens ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pour: mrs. smith poured coffee for her hu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

score: he studies hard and his test scores ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rule: it is a school rule not to eat or d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausting: it was an exhausting day for clerks ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: we kept a diary to write in everyth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beverage: you can order different kinds of ho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tip over: the mug of cappuccino tipped over m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hobby: mr. clark's hobbies include hiking ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: my grand father has collected diffe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exchange: if he doesn't like the jacket he ca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entertainment: there is not much entertainment in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summer: i don't know what to do this summer

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summer: my friend john wants to travel by c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay: i want to stay here and go swimming ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grade: robert got a good grade on his math ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refund: if you want to get a refund you hav ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couch: these couches are really comfortabl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popular: sport shoes made by Nike are very p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dream: i though someone came into the bedr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bingo: our grandparents are playing bingo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

champion: champion is someone who gets up eve ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

start: you don't have to be great to start ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start: you don't have to be great to start ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hope: when you choose hope anything is po ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

because: این کلمه به معنای � زیرا � می باش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Sleep: sleep in 😴😴 بیشتر از حالت معمول و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

souvenir: buy souvenirs

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postcard: write postcards

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postcard: write postcards

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

affectionately: yours affectionately با احترام و مح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affectionately: yours affectionately با احترام و مح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfortable: my bed in that hotel was very comfo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afraid: i was afraid of dark rooms

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alone: with no friends

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogant: was he an arrogant guy ?

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caring: in fact she was very kind and carin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confident: he was a very confident manager

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modest: he was very modest and calm

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punctual: she was always punctual

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leisure: اوقات فراغت Free time ⌚

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lift weight: I lift weights for half an hour

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift weight: I lift weights for half an hour

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lift weight: وزنه برداری و وزنه زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the best of some things: بهترین استفاده را کردن از چیزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the best of some things: بهترین استفاده را کردن از چیزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plan: نقشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relative: خویشاوندان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sightseeing: گردشگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

table tennis: Table tennis 🎾 تنیس روی میز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well balanced: Your life is well balanced

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well balanced: Your life is well balanced

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

window seat: مثلا. . . تو هواپیما صندلیی که کنار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

window seat: مثلا. . . تو هواپیما صندلیی که کنار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boling water: آب جوشیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boling water: آب جوشیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offer: we're going to offer vacations to b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross: in the USA crossing the road in the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absentminded: forgetful

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resemble: be or look like sb/sth I resemble ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sincerely: truly *** really*** honestly I sinc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sprain: injure by suddenly turning it too m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: معنی دیگه ای که داره : تحت تاثر قرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: درمان کردن ( verb ) the doctor is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over the counter: medicine with out prescription

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedure: the correct way for doing sth

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

progress: become better develop medical tech ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remedy: sth that makes you better when you ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

require: need we require extra help ما کمک ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silly: not showing thought or understandin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solution: an answer to a problem , question , ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy: of the nose : blocked , so that bre ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treatment: the best treatment for a cold is to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upset: for the stomach : phone and tel the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

admit: agree , often without wanting to , ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adorable: very attractive

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anniversary: A date when you celebrate sth that ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

candle: توضیح شمع و کاربردش : A round stic ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courageous: having or showing courage , very br ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal ball: A glass ball in which some people b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: decrease کاهش there was a cut in g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: become impossible to see or find t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divorce: مخالف ازدواج ( marry ) after they ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fortune teller: the fortune teller was wearing a co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain: get more of sth I've gained a lot ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iron: could you iron this dress for me می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obey: do what you are told to do

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broken: not working correctly you can't wat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chip: break a small piece from sth شکستن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: i pulled the drawer and the handle ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: there is a crack in this cup یک ترک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damage: break the house was badly damaged b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expert: she is a computer expert

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

application: to become a member , fill out the a ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های tinabailari