tinabailari - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kitchen: آشپزخانه my mother is working in th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kitchen: آشپزخانه my mother is working in th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capacity: گنجایش و ظرفیت ، توانایی و قابلیت t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compare: مقایسه کردن ، سنجیدن I compared sev ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complete: کامل ، کامل کردن ، تکمیل کردن 🛰🛰 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continue: ادامه دادن ، ادامه یافتن she decide ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correct: درست ، صحیح ، تصحیح کردن the first ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effect: اثر ، تاثیر ، نتیجه ، پیامد I took ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: احساسی ، عاطفی ، احساساتی my doctor ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: تشویق کردن ، ترغیب کردن ، حمایت کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entire: همه ، تمامِ 🚈🚈 it was the best da ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exact: دقیق 🚄🚄 the exact time of the acc ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut off: while I was writing the email the n ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

journey: have a nice journey and look after ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umbrella: I'm sure he took his umbrella with ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coat: کت I took my coat with me because i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manage: I don't think he will be able to ma ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

each other: یکدیگر they absolutely hate each ot ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion: can you tell me the main point of t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confine: I don't like the idea of confining ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

describe: the witness was asked to describe t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supervision: نظارت my parents' supervision is of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supervision: نظارت my parents' supervision is of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fact: حقیقت، واقعیت 🚑🚑🚑 no decision wi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

failure: شکست ، عدم موفقیت Winston isn't som ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

familiar: آشنا ، شناخته شده there were one or ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happen: اتفاق افتادن ، رخ دادن the accident ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardware: [ کامپیوتر ] سخت افزار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

industrial: صنعتی there are thousands of indust ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instruction: آموزش ، تعلیم ، دستورالعمل they nee ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invite: دعوت ، کارت دعوت ، دعوت کردن از he ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

item: [ در فهرست ] قلم ، فقره the restaur ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lawyer: حقوق دان ، وکیل I want to see my la ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical: ( مربوط به ) پزشکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical: ( مربوط به ) پزشکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missing: گم شده 🎻🎻🎻 her father has been m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

object: چیز ، مفعول look , there's a strang ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operation: عمل جراحی ، کار the poor man had tw ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sara: Sara is as kind as Neda 🎷 سارا به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

karoon: Karoon is the longest river of Iran ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tara: Tara is the best student at school ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tara: Tara is the best student at school ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there: do you like to go there again 🎭 آی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when: I was driving when you called me 🎪 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difficult: we were working on a difficult prob ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

originate: نشات گرفتن ، ریشه گرفتن 🏵🏵 no one ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pollute: آلوده کردن the factory pollutes the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potentiality: توانایی ، استعداد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

process: روند ، پروسه ، فرآیند 🥇🥇 changes ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reason: دلیل ، علت ، سبب ، منطق the reason ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recognize: شناختن ، تشخیص دادن I recognize him ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serious: جدی ، خطرناک ، حاد 🚴🏻‍♀️ smoking ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil: [ غذا و غیره ] فاسد شدن ، خراب شدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: موضوع ، مبحث ، درس ، فاعل 🚵🏻‍♀️🚵 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unemployment: unemployment has been rising for mo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until: تا ، تا وقتی که ، تا هنگامِ 🚣🏻‍♀️ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a bit: کمی ، تا حدودی It costs a bit more ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

active: فعال ، پر جنب و جوش ، فعل معلوم she ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: وفق دادن ، سازگار کردن ، اقتباس کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

addition: افزایش ، اضافه ، چیز اضافه شده in a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agree: هم عقیده بودن ، موافق بودن my fathe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anymore: [ در جمله ی منفی ] بیش از این ، دیگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

below: زیر ، پایین they have three childr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bone: استخوان he broke a bone in his left ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring: [ با خود ] آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bother: زحمت ، اذیت ، دردسر it doesn't bot ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burn up: [کالری و غیره ] سوزاندن ، مصرف کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calorie: کالری there are about 50 calories i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calorie: کالری there are about 50 calories i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careful: دقیق ، مواظب ، مراقب ⛹🏻‍♂️ be care ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry: حمل کردن ، بردن there books are too ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cell: blood brain cells سلول های خونی مغز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chest: سینه ، قفسه سینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choose: انتخاب کردن ، برگزیدن I don't mind ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climb: بالا رفتن ، صعود کردن As they climb ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combine: ترکیب شدن ، متحد شدن 🏋🏻‍♀️ Hydrog ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come in: وارد شدن ، ( به بازار ) آمدن we're ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: خارج شدن ، [ روزنامه ، کتاب و غیره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjunction: [ در دستور زبان ] حرف ربط ، کلمه ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create: خلق کردن ، ایجاد کردن the governmen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deeply: عمیقاٌ ، شدیداٌ 🥌 we don't want to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

define: تعریف کردن ، [ کلمه ] معنی کردن ⛸⛸ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definition: [ مفهوم ، کلمه ] تعریف what's your ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depend on: وابسته بودن به ، متکی بودن به their ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digest: خلاصه ، چکیده، [ غذا ] هضم کردن mos ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

digest: خلاصه ، چکیده، [ غذا ] هضم کردن mos ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discuss: بحث کردن درباره ی have you discuss ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doorbell: زنگ در

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficient: موثر ، کار آمد the new machine is f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even: حتی ، صاف ، مسطح ، منظم و مرتب It's ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: عالی ، فوق العاده 🥅🥅 what an exce ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exercise: ورزش ، تمرین ، ورزش کردن she exerc ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

explain: توضیح دادن ، شرح دادن If there's an ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

FAT: چاق ، چربی 🏒🏒 I only use vegetabl ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هایل: ترسناک 🏓 مثال در جمله : در مقامی ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حایل: مانع ، حجاب 🎱 کاربرد در جمله : چه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صواب: درست 🥏🥏 کاربرد در جمله : صواب آن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نواهی: نهی شده ها ، منکرات ، زشتی ها 🏐🏐� ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نواهی: نهی شده ها ، منکرات ، زشتی ها 🏐🏐� ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منصوب: آن که برای انجام کاری به مقامی گماش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منصوب: آن که برای انجام کاری به مقامی گماش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گذاردن: قرار دادن 🏈 کاربرد در جمله : دل قو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گزاردن: به جای آوردن ، انجام دادن کاربرد در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برائت: بیزاری ، تنفر ، عیب کاربرد در جمله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برائت: بیزاری ، تنفر ، عیب کاربرد در جمله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

براعت: برتری یافتن در دانش و ادب ، برتری � ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

براعت: برتری یافتن در دانش و ادب ، برتری � ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غربت: دوری 🥢🥢 کاربرد در جمله : تا جایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قربت: نزدیکی 🥡🥡 کاربرد در جمله : منت خد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قربت: نزدیکی 🥡🥡 کاربرد در جمله : منت خد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مذموم: نکوهیده ، سرزنش شده کاربرد در جمله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعلم: علم آموختن🍽 کاربرد در جمله : و فای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امارت: امیری کردن ، فرمانروایی کردن کاربرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عمارت: آباد کردن ، بنا کردن ، ساختمان کارب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divide: تقسیم کردن mother divided the cake ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

museum: موزه the students are going to visi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheetah: یوزپلنگ 💝💝 Golestan jungle is th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down: از بین بردن ، قطع کردن cutting down ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resources: using the natural resources doesn't ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secretary: the new secretary doesn't like me م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flat: she lives in a large flat in New Yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tired: Ava looks tired 💛 آوا خسته به نظر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good: the cake tastes good کیک مزه خوبی د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow: the train is very slow قطار خیلی کن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grow: جزو فعل های اسنادی به معنی ( شدن ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milk: the milk went bad شیر فاسد شد 🔏 پ. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rough: the sea turned rough دریا نا آرام ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angrily: Mark talked to me angrily مارک با ع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carefully: I tasted the food carefully من به د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well: he speaks English well 🖍 او انگلیس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luck: he tried hard to find a job but he ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ever: you are as beautiful as ever شما مث ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: people say that it is the funniest ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MAN: he is the most hardworking man that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bag: I need a bag much bigger من به کیف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bag: I need a bag much bigger من به کیف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afford: از عهده چیزی بر آمدن we can't affor ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apparently: ظاهرا clearly , obviously sth that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast: سریع A car is faster than a bicycle ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beautiful: she is more beautiful than her sist ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass: I hope to pass the test من امیدوارم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manager: she wishes to see the manager او ام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soon: I hope that I can see you soon agai ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

had: I wish I had a bicycle 🗞 کاشکی من ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

student: all the students hope to get a good ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tree: this is the tallest tree in the wor ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forbidden: smoking is forbidden in this place ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dangerous: swimming in this river is dangerous ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earn: he could earn a lot of money by wor ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magazine: he reads magazines but he doesn't l ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

during: we will visit Australia during our ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appointment: i have an appointment to go to the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place: this is the place where accident ha ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: قدردانی کردن 📨 admire , be thankfu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: suddenly the answer of a question s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step: follow my steps to find me 🧧 قدم ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reverse: you shouldn't reserve when you are ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlook: please try to overlook your brother ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscular: that football player is tall and mu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terry: اسم یک شخص Terry worked in a bank f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spain: کشور اسپانیا 🛍🛍 we traveled to Sp ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch: تماشا کردن 🎊🎊 Edward was watching ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phone: تلفن the phone rang while I was hav ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phone: تلفن the phone rang while I was hav ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think: فکر کردن 🖼 I'm thinking about my m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mean: منظور 🛌 I see what you mean فهمیدم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yourself: I love you for yourself not for you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spoke: گذشته فعل speak the teacher herself ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

itself: the house it self is nice but the g ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quicker: سریع تر ، تند تر it's quicker if yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quicker: سریع تر ، تند تر it's quicker if yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

HIM: Mike didn't have any money with him ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spend: he often likes to spend time by him ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

own: some friends of mine are building t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asleep: Anna fell asleep while she was watc ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selfish: خودخواه🧬🧬 some people are very se ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just: did you hear what the teacher just ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light bulb: Thomas Edison invented the light bu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hour: She spends hours on the telephone e ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cancer: Scientists haven't found a cure for ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equipped: مجهز 🔮🔮 This laboratory is equipp ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organize: The kindergarten organizes lots of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sample: نمونه ⚔️⚔️ We did various experimen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough: She has grown up enough to be a goo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ancient: باستانی ، قدیمی I'm doing research ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over: بیش از 🔫🔫 The light bulb was inve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mathematical: ریاضی 🧲🧲 She solved my mathematic ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

camel: Camels can travel across hot and dr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behavior: They studied the behavior of ants ⚙ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: They launched a rocket to the plane ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crescent: هلال 🔧🔧 The crescent of the moon ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crescent: هلال 🔧🔧 The crescent of the moon ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

observatory: An observatory is a special buildin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telescope: With a good telescope, you can see ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specimen: Place the specimen on the microscop ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

near: نزدیک I'd like to sit near a window ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organization: She's the most powerful person in t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

composed: متشکل از The human body is compose ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

microbe: میکروب 💸💸 Microbes are too small ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microbe: میکروب 💸💸 Microbes are too small ...

٤ ماه پیش

مدال‌های tinabailari