دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٢٤٠
رتبه در دیکشنری
٢,٦٣٩
لایک
١٢٥
دیسلایک
٧
جدیدترین پیشنهادها
١ سال پیش
٠
جونم در اومد It was a hard slog to finish the project جونم دراومد تا پروژه رو تکمیل کنم.
١ سال پیش
٠
تلاش فیزیکی ( جسمی )
١ سال پیش
٠
( مجازاً ) ضربه سخت از دست دادن شغلش، یه ضربه سخت براش بود. Losing her job, was a severe blow for her
١ سال پیش
١
تصمیم اکثریت تصمیم به اتفاق آرا تصمیمِ جمعی
١ سال پیش
٢
رایحه متمایز
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
If we impose import duties, other countries may retaliate against us.
٠
اگر برای واردات، عوارض تعیین کنیم، ممکنه کشورهای دیگه هم در عوض، همین کار رو بکنن.
١ سال پیش
The smell of gasoline was caused by a breach in the car's fuel line.
٠
بوی بنزین بخاطر نشتیِ سیستم سوخت رسانی خودرو بود.
١ سال پیش
His reasoning is based on the premise that all people are equally capable of good and evil.
٠
استدلال او بر این فرض استوار است که همه توانایی یکسانی در خوب یا بد بودن دارند.
١ سال پیش
They went forward with the plan despite strenuous objections.
٠
اون ها با وجود مخالفت های شدید، طبق برنامه پیش رفتند.
١ سال پیش
Grandma Joad had the ability to be valiant when the need arose.
٠
مادربزرگْ جاد، هر موقع که لازم میشد، می تونست شجاع باشه.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.