پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٣٩)

✔️ توضیح و تفسیر مثال انگلیسی: to conduct away from midline

cyto / cyte 👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه * پسوند ) : cyt/o / cyte ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: cell 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cytolo ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : cyst/o 1 ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: cyst / filled sac / bladder 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cystic ...

cyto / cyte 👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه * پسوند ) : cyt/o / cyte ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: cell 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cytolo ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : cyan/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: blue 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cyanosis ✔️ توضیح و تفسیر مثال ا ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : cycl/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: cilliary body / cilliary muscle 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cyclop ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: پسوند ) : cyesis ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: pregnancy 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: pseudocyesis ✔️ توضیح و تف ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : spin/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: spine 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: spinal ✔️ توضیح و تفسیر مثال ان ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : cutane/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: skin 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cutaneous ✔️ توضیح و تفسیر مثا ...

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: going backwards

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: pain in the knee

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: germ cell

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: milk flowing promotor / stimulator

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: device for measuring angle

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : dacryocyst/o/cele 💎 تلفظ واژه: dak - rē - ō - SIS - tō - sēl ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: فتق ک ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : dacry/o/rrhea 💎 تلفظ واژه: dak - rē - ō - RĒ - a ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: تخلیه ی اشک از دس ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyt/o/penia 💎 تلفظ واژه: sī - tō - PĒ - nē - a ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کم سلولی: کاهش تعدا ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyt/o/logist 💎 تلفظ واژه: sī - TOL - ō - jist ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: یاخته شناس: فردی که ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyst/o/cele 💎 تلفظ واژه: SIS - tō - sēl ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: سیستوسل: فتق مثانه به داخل ...

معیارهای ولز برای آمبولی ریه این معیار غیرتشخیصی که توسط پروفسور Phil Wells ارائه شده، بیماران را از نظر خطر آمبولی ریه در بخش های بستری و اورژانس طب ...

Wells' Criteria for Pulmonary Embolism این معیار غیرتشخیصی که توسط پروفسور Phil Wells ارائه شده، بیماران را از نظر خطر آمبولی ریه در بخش های بستری و ...

Wells' Criteria for DVT این معیار که توسط پروفسور Phil Wells ارائه شده، خطر DVT را بر اساس معیارهای بالینی در بخش سرپایی و اورژانس محاسبه می کند و آن ...

معیار wells برای پیش بینی ترومبوز عمقی وریدی این معیار که توسط پروفسور Phil Wells ارائه شده، خطر DVT را بر اساس معیارهای بالینی در بخش سرپایی و اورژ ...

, MD, MSc, is a professor and chief of the Department of Medicine at The University of Ottawa. He is also on the faculty of medicine and a senior sci ...

[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] بسیار آزاردهنده، رومخی، اعصاب خُردکن، هَردَمبیل، بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکی هرکی، بی سر و سام ...

[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] بسیار آزاردهنده، رومخی، اعصاب خُردکن، هَردَمبیل، بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکی هرکی، بی سر و سام ...

( shokhzamme ) در برخی شهرهای کرمان از جمله زرند، لفظاً به اشتباه به جای � مشغول الذمه� استفاده می شود.

در برخی شهرهای کرمان از جمله زرند به اشتباه لفظی به جای �مشغول الذمه� استفاده می شود

مراجعه شود به شکل صحیح این اصطلاح یعنی �مشغول الذمه�

یک غلط مصطلح که به جای مشغول الذمه استفاده می شود ( مراجعه شود به مشغول الذمه )

✅👈🏿کم خونی فقر آهن : عبارت است از کاهش گلبول های قرمز خون یا ناکافی بودن هموگلوبین در گلبول های قرمز. این کم خونی به علت سایر بیماریها ایجاد میشود. ...

iron deficiency anemia ✅👈🏿کم خونی فقر آهن عبارت است از کاهش گلبول های قرمز خون یا ناکافی بودن هموگلوبین در گلبول های قرمز. این کم خونی به علت سای ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : cupr/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: copper 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: cupric ✔️ توضیح و تفسیر مثال ا ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : cus/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: hearing 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: - ✔️ توضیح و تفسیر مثال انگلی ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : sept ( i ) ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: seven 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: septuplet ✔️ توضیح و تفسیر ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : sept/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: septum / partition 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: septal ✔️ توضیح و ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : culd/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: cul - de - sac 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: culdocentesis ✔️ توضیح ...

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: ریشه ) : semin/o ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: semen 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: inseminate ✔️ توضیح و تفسیر مث ...

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: determining the nature of an illness

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: having a projecting jaw

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: normal blood sugar level

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyst/ic 💎 تلفظ واژه: SIS - tik ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کیستیک: مربوط به ( یا دارای ) کیست ...

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: production of glucose

◀️ توضیح و تفسیر انگلیسی: paralysis of the tongue

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyst/itis 💎 تلفظ واژه: sis - TĪ - tis ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: سیستیت: التهاب مثانه ( کیسه ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyan/osis 💎 تلفظ واژه: sī - a - NO - sis ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: سیانوز: کبودی و آبی شدن پ ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cycl/o/plegic 💎 تلفظ واژه: sī - klō - PLĒ - jik ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: مربوط به ( یا عامل ...

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyst 💎 تلفظ واژه: sist ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کیست: هرگونه کیسه یا ساک که به صورت غیرطبی ...

👈🏿 اختصار آزمایش ( سرم، پلاسما و شیمی عمومی ) : Cort 💎 واژه کامل : Cortisol ( plasma ) ⭐ معنی ( معادل ) : کورتیزول ( پلاسما ) ✔️ محدوده طبیعی ...

👈🏿 اختصار آزمایش ( سرم، پلاسما و شیمی عمومی ) : Cort 💎 واژه کامل : Cortisol ( plasma ) ⭐ معنی ( معادل ) : کورتیزول ( پلاسما ) ✔️ محدوده طبیعی ...