سوگند تجری

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
فهرست جمله های ترجمه شده
disturb١٤:١٥ - ١٣٩٧/٠٨/٢٢
• Sorry to disturb you, but I have an urgent message.
اگه مزاحمتون شدم متاسفم ولی من یک پیغام مهم دارم12 | 0
interruption١٤:١٠ - ١٣٩٧/٠٨/٢٢
• The game continued after a short interruption because of rain.
بازی بعد از وقعه کوتاهی که باران بوجود آورده بود ادامه داشت7 | 0
patient٢٢:٢٧ - ١٣٩٧/٠٨/٠٢
• I was lucky to have a patient piano teacher.
خوش شانس بودم که یک معلم صبور پیانو داشتم.32 | 2