جلیل خلیلی - جزئیات مدال‌ها

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

جدید ٢ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohort: Synonyms: Group Team Squad Cre ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

increment: Synonyms: Increase Step up Addi ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: Synonyms: Complex Detailed Elab ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ensue: To happen as a result or come right ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maim: Maim is serious and heavy. Use it w ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocal: Given, felt, or done in return — a ...

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elucidation: A clear explanation or clarificatio ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agile: Physically quick and flexible – abl ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overhaul: To take something apart, examine it ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: Often Used When Talking About: \ Un ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corpus: Synonyms: Collection Compilation ...

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assent vs ascent: 1️⃣ Assent /əˈsent/ ✅ Meaning: To a ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scaffolding theory: Scaffolding means giving learners t ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

many kinfolk few friends: فامیل زیاد داشتن به معنی داشتن دوست ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defer vs differ: 📌 1. Defer Phonetic: /dɪˈfɜːr/ Par ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dart into: To move quickly and suddenly into a ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graze over: To look at or discuss something qui ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inadmissible: Unacceptable Invalid Not permitte ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

putridness: Putridness = rot stink filth. That ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull toy: Pull toy ( metaphor ) = someone bei ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bet your boots: یکم خودمونی ترش میشه Bet your ass

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dishevelled: باد مو ها و دامن او را نا مرتب و به ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhetoric: Rhetoric ( noun ) = The art of spe ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twitch: A sudden, small, quick movement — o ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seared: Burned or scorched the surface of s ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbage: Carbage = Car Garbage It’s a slang ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muddleheaded: Muddleheaded = Being mentally conf ...

١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affliction: Common Collocations: chronic affl ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemicrania: Literally means: Hemi - = half Cr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parchment: Parchment ( noun ) = A material ma ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grimace: Synonyms: Wince Scowl Frown Tw ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tetrarch: Origin: From Greek: "tetra - " = ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vagrantly: Vagrantly ( adverb ) = In a wander ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seared: Burned or scorched the surface of s ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیکور: آدمی که فقط به خاطر لذت زنگی می کند ...

١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

estabilish: برقرار کردن

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acclimate: To adjust and to adapt.

١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one eyed monster: Another Name for penis! 😅😈

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abolished: از دست رفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumpy: میشه همون آدم قد کوتاه و گوشتالو و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silt: آبرفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silt: آبرفت

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abolished: از دست رفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abolished: از دست رفته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ritualistic: تشریفاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ritualistic: تشریفاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ancestors: نیاکان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ancestors: نیاکان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enigmatology: معما شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enigmatology: معما شناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estabilish: برقرار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estabilish: برقرار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

good company: خوش مشرب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twenty two: یک اصطلاح که در آن فرد در دو موقیعت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bet your boots: یکم خودمونی ترش میشه Bet your ass

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bet your boots: یکم خودمونی ترش میشه Bet your ass

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complacent: Pleased with himself/herself. Self ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family jewels: It's refers to balls! Balls are as ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family jewels: It's refers to balls! Balls are as ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one eyed monster: Another Name for penis! 😅😈

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one eyed monster: Another Name for penis! 😅😈

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing personality: An extroverted person who like to c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put obstacles in his way: سر راه کسی مانع گذاشتن. چوب لای چر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap decision: Quick decision

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your word: Do What you say you will do. Keep ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your temper: Don't get angry.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brutally frank: Being honest in a way that may hurt ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a bit: Some examples for this phrase: They ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

audacity: courage or confidence of a kind tha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: Suddenly, out of nowhere.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approximant: Approximants are speech sounds that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acclimate: To adjust and to adapt.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیکور: آدمی که فقط به خاطر لذت زنگی می کند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumpy: میشه همون آدم قد کوتاه و گوشتالو و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candor: Sinsere expression

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supremely: فقط کسی که به شکل زیادی خود خواه اس ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warped: درب احتمالا تاب برداشته است، چون که ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caustic: او در دفتر بخاطر شوخی های زننده اش ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mordant: شوخ طبعی طعنه آمیز او برای دانش آمو ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های جلیل خلیلی