شیما - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far too: زیادی بیش از حد

٢ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open road: جاده بین شهری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open road: جاده بین شهری

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spotted dick: کیک اسفنجی با تیکه های میوه کیک میو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spotted dick: کیک اسفنجی با تیکه های میوه کیک میو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: مخروبه خرابه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on with it: برو سر اصل مطلب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

other than that: به جز اون گذشته از اون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a chance: امتحانش ضرر نداره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by all means: درست و حسابی تمام و کمال همه چی تمو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long gone: غیبش زده گم و گور شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long gone: غیبش زده گم و گور شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get cracking: دست بجنبون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

topping: مخلفات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ahoy: آهای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ahoy: آهای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks to you: به لطف تو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coax: کشوندن به جایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intership: کارآموزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a shine to sb: عشق در یک نگاه خوش اومدن از کسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a shine to sb: عشق در یک نگاه خوش اومدن از کسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrible: فجیع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go off: جا خوردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punching dogies: گاوچرونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punching dogies: گاوچرونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can i help you: امری داشتین؟!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give big picture: مستقیم سر اصل مطلب رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give big picture: مستقیم سر اصل مطلب رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

number one: همه کاره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't go into the light: دووم بیار - طاقت بیار - تو نباید بم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't go into the light: دووم بیار - طاقت بیار - تو نباید بم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ishly: به طرز. . . مثال: You look devin - ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man of the hour: مرد روزهای سخت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fancy schmancy: چقدر با کلاس!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy schmancy: چقدر با کلاس!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have in the bag: جنم داشتن. عرضه داشتن.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toss my salad: باید بالا بیاری بالا بیار بالا اورد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skew in someone's favor: به نفع کسی تمام شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pantsed: شلوار از پا دراوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pantsed: شلوار از پا دراوردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolling together: دست به دست هم دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take something as a good sign: به فال نیک گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stole the show: مرکز توجه بودن جلب توجه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transfer form: سند انتقال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potty trained: گلیم از آب بیرون کشیدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toss in: پول گذاشتن سرمایه گذاری در واقع نوع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thread the needle: انجام هماهنگی برقراری تعادل سر و سا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunk up: خوابیدن شب جایی یا خونه کسی موندن ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the intrest: به منظور. . . جهت. . . برای. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap head around: متوجه شدن فهمیدن درک کردن مثال: Th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap head around: متوجه شدن فهمیدن درک کردن مثال: Th ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the wrong side of history: سیاست اشتباهی را در پیش گرفتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no good will come of it: عاقبت خوشی نداره. خیری توش نیست.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taking a dark turn: غم انگیز شدن تلخ شدن کام ناخوشایند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squit: آشغال پست و فرومایه آدم بی ارزش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short of room: کمبود اتاق اتاق کم داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well starred: خوش یمن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dearly beloved: خانمها و آقایان عزیزان حضار گرامی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

claim to: ادعا کردن وانمود کردن Claim to be ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های شیما