تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل انگلیسی: solutions manual

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاپوش چوبی؛ گالش چوبی؛ کفش چوبی؛ پاتِن در قرن هجدهم، کفش های شیک زنانه معمولاً با رویه ای از ابریشم نقش دار یا زربفت بر روی آستر نازک چرمی ساخته می ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُتِ رسمی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلاه سه گوش این کلاه در قرن هجدهم در اروپا رایج بود و در دهه ی 1800 از مُد افتاد. کلمه های دیگری نیز برای اشاره به این کلاه در زبان انگلیسی به کار ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلاه سه گوش این کلاه در قرن هجدهم در اروپا رایج بود و در دهه ی 1800 از مُد افتاد. کلمه های دیگری نیز برای اشاره به این کلاه در زبان انگلیسی به کار ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه پیشنهادی من: صداقت انتخاباتی تعریف: به رعایت انصاف، صداقت و امانت در انتخابات اشاره دارد. هدف از صداقت انتخاباتی برگزاری انتخاباتی آزاد و منصف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقلب انتخاباتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقلب انتخاباتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروهی مشتکل از پنج نفر یا گروه پنجگانه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممکن است این عبارت را در آثار ادبی ببینید. عبارتی فرانسوی است به معنای ( بسیار خب ) ، ( خیالتان راحت ) ، ( باشد ) . معادل انگلیسی آن All right است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "patronne" به معنای زنی است که مالک یا مدیر یک مؤسسه مانند هتل، رستوران یا بار است. این کلمه همچنین می تواند به معنای حامی زن ( یا همان قدیسه ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای نوشیدنی ای است که از ترکیب کنیاک و آب تهیه می شود. این نوشیدنی در اوایل قرن بیستم بسیار محبوب بود. در اینجا، “fine” به نوعی براندی، به ویژه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بال موزت یک سبک موسیقی و رقص فرانسوی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در پاریس محبوب شد. این سبک در محله های کارگری پاریس شکل گرفت و در ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ترکیب فرانسوی را ممکن است در آثار ادبی ببینید. به این معنی است: ( نمی دانم ) ، ( اطلاعی ندارم ) ، ( نمی شناسم ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راننده تاکسی، تاکسی ران، درشکه چی این کلمه درواقع فرانسوی است و مشتق شده از کلمه coche است به معنای تاکسی یا درشکه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. نرمی، انعطاف پذیری 2. ملایمت، لطافت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مجموعه، نمونه آثار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کارها یا پروژه های گروهی به شخص یا اشخاصی گفته می شه که همکاریشون با دیگر اعضای گروه کمه و یا حتی اصلاً هیچ همکاری ای نمی کنن. برای همین، در آخر پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روال بودنِ کار، رونق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکاندنِ خاکستر سیگار. He knocked the ash from his cigarette. او خاکستر سیگارش را تکاند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اجاقِ برقی] صفحه

پیشنهاد
٠

بازده خوب، پاداش مناسب، نتیجه مطلوب

پیشنهاد
٠

عرق کسی را در آوردن دمار از روزگار کسی درآوردن میدان را بر کسی تنگ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجازه استفاده چیزی را به دست آوردن اختیار چیزی را به دست آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. عمق، ژرفا؛ عظمت، وسعت؛ حدت، شدت 2. اندیشه ژرف، حکمت، خرد 3. احاطه، تبحر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاطعانه با قاطعیت به طورِ قطع آشکارا به وضوح به نحوِ بارزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. به طورِ رمانتیکی، به طرزی رمانتیک 2. به طورِ عاشقانه ای، عاشقانه 3. با حالتی رویایی، به طورِ خیال انگیزی، به طرزِ دلربایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( به طعنه ) آدمِ مرفه ستیز، آدمِ ضدِ ثروت، آدمِ مردمی نما، خَلقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( به طعنه ) مرفه ستیزی، ضدیت با طبقه ثروتمند، مردمی نمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آتشین مزاجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشمگینانه خشم آلود غضب آلود با خشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با شک و تردید با دودلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طورِ مقاومت ناپذیری به طرزِ غیر قابل کنترلی به شدت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طورِ نامربوطی به طورِ بی ربطی بی مناسبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طرزِ علاج ناپذیری به طورِ چاره ناپذیری به صورتی درمان ناپذیر به طورِ غیر قابل جبرانی به نحوِ جبران ناپذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرخوشی، بی خیالی، شنگولی، شاد و شنگول بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با حالتی شاد، شاد و شنگول، بی خیال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( به تحقیر ) آدمِ دورو، آدمِ مزور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با رنگ های تند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. به رنگِ قرمز 2. به طرزِ هولناکی، به طرزِ وحشتناکی، به طرزِ تکان دهنده ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طرزِ مطبوعی، به صورتی دلپذیر، خیلی زیبا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتار غمِ فراق، فراق زده، اسیرِ هجران، مهجور؛ دل سوخته، دل شکسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حراف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُرگویی، پرحرفی، وراجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با پرحرفی، با پُرگویی، با وراجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[لباس] به تن آزاد بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. [بستن، گرفتن و غیره] شُل، شُل و وِل؛ آزادانه 2. با مسامحه، بدونِ دقتِ زیاد، به طورِ سرسری 3. تقریباً، کمابیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( گیاه شناسی ) کُرکِ شکاعی، کُرکِ خارِ پنبه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف خصوصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روشن شده با نور لامپ