Seyyedalith

Seyyedalith

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



aching٠٢:٣٥ - ١٣٩٩/٠٧/٠٩درد گنگ و مداومگزارش
25 | 1
interpositional٠٢:٢٤ - ١٣٩٩/٠٧/٠٩بینابینیگزارش
0 | 0
medical therapy٢١:٥٩ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨دارودرمانیگزارش
2 | 0
preferred٠٧:٣٧ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨ارجحگزارش
32 | 1
physical examination٠٤:٤٣ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨معاینه بالینیگزارش
12 | 0
stabbing pain٠٤:١١ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨درد خنجریگزارش
5 | 0
affected٠٤:١٠ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨مبتلاگزارش
48 | 1
lacrimation٠٣:٥٦ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨اشک ریزشگزارش
2 | 1
poorly localized٠٤:٥٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٧غیرلوکالیزهگزارش
0 | 0
efficacious٠٠:٣٧ - ١٣٩٩/٠٧/٠٧اثربخشگزارش
12 | 0
eruption٢٠:٥٦ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦ضایعات و جوش پوستیگزارش
5 | 1
cutaneous eruption٢٠:٥٦ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦دانه های پوستیگزارش
0 | 0
conversion reaction١٩:٥٤ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦واکنش تبدیلی / یک مشکل روانیگزارش
0 | 0
somatic١٦:٣٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦پیکریگزارش
18 | 0
incremental١٥:٥٩ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦گام به گامگزارش
2 | 0
distract١٥:٥٢ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦معنی کشیدن و جدا کردن هم میدهگزارش
14 | 1
medically٠٨:٢١ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦دارویی؟گزارش
0 | 2
most commonly٠٨:١٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦اکثرا / غالباگزارش
12 | 0
trigger point٠٨:١١ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦نقطه ی تحریکیگزارش
5 | 1
classically٠٨:٠٧ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦به طور معمولگزارش
64 | 0
prototypic٠٧:٥٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦نمونه ی معمول / نمونه ی بارزگزارش
2 | 0
overview٢١:٢٥ - ١٣٩٩/٠٧/٠٥راهنمای کلیگزارش
12 | 0
discrepancy٠١:٥٠ - ١٣٩٩/٠٧/٠٥عدم تناسبگزارش
5 | 1
flattened٠٥:٣٣ - ١٣٩٩/٠٧/٠٤تخت؟گزارش
25 | 0
you have the wrong number٠٠:٣١ - ١٣٩٩/٠٧/٠٣اشتباه گرفتین.گزارش
9 | 0
malposed٠٥:٢٨ - ١٣٩٩/٠٦/٢٩نابجاگزارش
2 | 0
spicule٢١:٠٠ - ١٣٩٩/٠٦/١٨قطعه ی کوچک و تیز از چیزیگزارش
2 | 1
dependent٢٣:٥٧ - ١٣٩٩/٠٦/١٦ظاهرا به معنای بخش مرتفع چیزی هم هست.گزارش
5 | 0
in pain٢٠:٣١ - ١٣٩٩/٠٦/١٢درد داشتنگزارش
39 | 1
that's none of your concern٢٠:١٩ - ١٣٩٩/٠٦/١٢به تو ربطی ندارهگزارش
2 | 0
we are a match٠٠:٠٢ - ١٣٩٩/٠٦/٠٩با هم متناسبیم.گزارش
0 | 0
things have come to this١٧:١٣ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨اوضاع این جوری شدگزارش
0 | 0
be wise to١٦:٣٦ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨خردمندانه است کهگزارش
0 | 0
as is customary١٦:٣٣ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨طبق روال مرسومگزارش
0 | 0
how do you like it١٦:٠٦ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨نظرت درباره ش چیه؟گزارش
225 | 1
stroke١٠:٢١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨برای انواع شنا هم استفاده میشهگزارش
12 | 0
front crawl١٠:١٧ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨کرال سینهگزارش
7 | 1
if that's your thing٠٧:٢٩ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨اگه این چیزیه که تو می‎خوایگزارش
0 | 0
your thing٠٧:٢٨ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨خواسته ی شماگزارش
12 | 0
on second thoughts١٣:٥٠ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧وقتی نظرتون راجع به چیزی عوض میشه به کار میره. گزارش
12 | 1
in an orderly fashion١٠:٠٥ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧به صورت منظم گزارش
2 | 0
brightly colored٠٩:٤٤ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧دارای رنگ روشن برای توصیف لباس به کار می رود.گزارش
18 | 1
that will do٠٤:٣٧ - ١٣٩٩/٠٦/٠٦وقتی دیگه از چیزی نخواید استفاده میشه.گزارش
7 | 1
block off time٠٣:٣٥ - ١٣٩٩/٠٦/٠٢مدیریت زمانگزارش
0 | 0
dyscrasias٢٣:٠٤ - ١٣٩٩/٠٥/٠٩بیماری و مشکلگزارش
2 | 0
idiopathic٠٧:١٢ - ١٣٩٩/٠٤/٣١بدون علت مشخصگزارش
32 | 1
blank٠٩:٣٩ - ١٣٩٩/٠٤/١٥بلوک ( محور ) برای برشگزارش
2 | 1
presentation٠٣:٥٤ - ١٣٩٩/٠٤/١٤نمودگزارش
25 | 0
اختلاف نظر٠٧:٣٦ - ١٣٩٩/٠٢/١٤Controversyگزارش
7 | 1
therapeutics٢٠:١٣ - ١٣٩٩/٠١/٢٤دارودرمانی؟گزارش
0 | 2