aching٠٢:٣٥ - ١٣٩٩/٠٧/٠٩درد گنگ و مداوم
گزارش25 | 1
affected٠٤:١٠ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨مبتلا
گزارش48 | 1
eruption٢٠:٥٦ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦ضایعات و جوش پوستی
گزارش5 | 1
somatic١٦:٣٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦پیکری
گزارش18 | 0
distract١٥:٥٢ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦معنی کشیدن و جدا کردن هم میده
گزارش14 | 1
prototypic٠٧:٥٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٦نمونه ی معمول / نمونه ی بارز
گزارش2 | 0
overview٢١:٢٥ - ١٣٩٩/٠٧/٠٥راهنمای کلی
گزارش12 | 0
malposed٠٥:٢٨ - ١٣٩٩/٠٦/٢٩نابجا
گزارش2 | 0
spicule٢١:٠٠ - ١٣٩٩/٠٦/١٨قطعه ی کوچک و تیز از چیزی
گزارش2 | 1
dependent٢٣:٥٧ - ١٣٩٩/٠٦/١٦ظاهرا به معنای بخش مرتفع چیزی هم هست.
گزارش5 | 0
in pain٢٠:٣١ - ١٣٩٩/٠٦/١٢درد داشتن
گزارش39 | 1
be wise to١٦:٣٦ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨خردمندانه است که
گزارش0 | 0
stroke١٠:٢١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨برای انواع شنا هم استفاده میشه
گزارش12 | 0
your thing٠٧:٢٨ - ١٣٩٩/٠٦/٠٨خواسته ی شما
گزارش12 | 0
on second thoughts١٣:٥٠ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧وقتی نظرتون راجع به چیزی عوض میشه به کار میره.
گزارش12 | 1
brightly colored٠٩:٤٤ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧دارای رنگ روشن برای توصیف لباس به کار می رود.
گزارش18 | 1
that will do٠٤:٣٧ - ١٣٩٩/٠٦/٠٦وقتی دیگه از چیزی نخواید استفاده میشه.
گزارش7 | 1
dyscrasias٢٣:٠٤ - ١٣٩٩/٠٥/٠٩بیماری و مشکل
گزارش2 | 0
idiopathic٠٧:١٢ - ١٣٩٩/٠٤/٣١بدون علت مشخص
گزارش32 | 1
blank٠٩:٣٩ - ١٣٩٩/٠٤/١٥بلوک ( محور ) برای برش
گزارش2 | 1