Seyyedalith

Seyyedalith

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



every single one of them٠٤:٠٣ - ١٣٩٩/١٢/٢٧تک تکشون / یک یکشونگزارش
9 | 0
take life٠٣:٣٥ - ١٣٩٩/١٢/٢٧کشتن took his own life: خودش رو کشت / جون خودش رو گرفتگزارش
7 | 1
be required٠٢:٠٤ - ١٣٩٩/١٢/٢٧ملزم بودنگزارش
25 | 0
is that right١٩:٣٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٦جدی؟گزارش
9 | 1
a while ago١٩:١٩ - ١٣٩٩/١٢/٢٦پیش پای شماگزارش
9 | 0
a case of sth١٩:١٥ - ١٣٩٩/١٢/٢٦یه جور فلان / یه جورایی فلانگزارش
7 | 0
it has been ages٠٧:٤٦ - ١٣٩٩/١٢/٢٦کم پیدایی!گزارش
5 | 0
get off work٠٣:٣٧ - ١٣٩٩/١٢/٢٦خلاص شدن از کارگزارش
2 | 1
much too١٧:٠٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٤با صفت میاد و از too شدیدتره.گزارش
12 | 1
some kind of١٦:٤٢ - ١٣٩٩/١٢/٢٤یه جورگزارش
34 | 0
just a taste١٦:١٩ - ١٣٩٩/١٢/٢٤فقط یه کم امتحان می کنم.گزارش
16 | 0
beef stir fry٠٧:٣٧ - ١٣٩٩/١٢/٢٤گوشتی که به روش stir fry طبخ شدهگزارش
2 | 3
come with٠٧:٣٣ - ١٣٩٩/١٢/٢٤سرو شدن باگزارش
32 | 1
the year before٠٢:٥٤ - ١٣٩٩/١٢/٢٤سال قبل [از فلان]گزارش
0 | 0
thank you gift٢٣:٠٧ - ١٣٩٩/١٢/٢٣هدیه ای برای تشکرگزارش
0 | 0
be out of house٢٢:٢٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٣برای بچه ها به کار میره به این معنی که از خونه رفتنگزارش
0 | 1
times٢٢:١٢ - ١٣٩٩/١٢/٢٣زمونهگزارش
9 | 1
punch in١٦:٣١ - ١٣٩٩/١٢/٢٣برای وارد کردن رمز عابربانک هم استفاده میشهگزارش
12 | 0
make sth happen١٦:١٣ - ١٣٩٩/١٢/٢٣رقم زدن چیزیگزارش
2 | 0
make sth career١٦:٠٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٣چیزی را به عنوان شغل انتخاب کردنگزارش
0 | 0
order to go٠٥:١٥ - ١٣٩٩/١٢/٢٣order some food to go: سفارش غذایی که با خودمون می بریم.گزارش
2 | 0
take a cruise٠٣:٥٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٣رفتن به سفر دریایی با کشتی های کروزگزارش
2 | 0
stagnation٠٢:١٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٣گیرگزارش
7 | 0
lowest priced٠٠:٠٩ - ١٣٩٩/١٢/٢٣کم قیمت ترینگزارش
2 | 0
is this all٢٣:٥٤ - ١٣٩٩/١٢/٢٢همه ش همینه؟گزارش
5 | 1
a month٢٣:٠٤ - ١٣٩٩/١٢/٢٢معادل per month به معنای ماهانه هم استفاده میشه.گزارش
2 | 0
look good on٢٠:٠٥ - ١٣٩٩/١٢/٢٢چیزی به کسی آمدن that looks good on you: بهت میاد.گزارش
18 | 0
that comes to١٩:٥٩ - ١٣٩٩/١٢/٢٢آخر حساب و کتاب به معنیه "که میشه . . . " معمولا با altogether همراه میشه.گزارش
18 | 0
would recommend٠٣:٢٨ - ١٣٩٩/١٢/٢٢تقریبا همون معنی recommend رو میده.گزارش
0 | 0
take skill٠١:٠٤ - ١٣٩٩/١٢/٢٢مهارت نیاز داشتن / طلبیدنگزارش
2 | 0
so few٠٠:٢١ - ١٣٩٩/١٢/٢٢بسیار کمگزارش
0 | 0
get right to٢١:٥٣ - ١٣٩٩/١٢/٢١بی معطلی بریم سراغ . . .گزارش
12 | 0
in the dark٠٥:٠٦ - ١٣٩٩/١٢/٢١در تاریکیگزارش
7 | 3
take a stroll٠٤:٤٥ - ١٣٩٩/١٢/٢١قدم زدنگزارش
18 | 0
just the way i like it٠٠:٠٩ - ١٣٩٩/١٢/٢١درست همون جوری که دوس دارم.گزارش
7 | 0
look around٢٣:٥١ - ١٣٩٩/١٢/٢٠یه تابی خوردن!گزارش
25 | 1
do you mean it٢١:٥٧ - ١٣٩٩/١٢/٢٠جدی میگی؟ بی شوخی؟!گزارش
18 | 0
find pleasure in١٥:٢٤ - ١٣٩٩/١٢/٢٠از کاری/چیزی لذت بسیار بردنگزارش
5 | 0
discount on the cost١٢:٥٣ - ١٣٩٩/١٢/٢٠تخفیف رو قیمتگزارش
0 | 0
climb into١٧:٤٢ - ١٣٩٩/١٢/١٩از چیزی بالا رفتن و وارد شدنگزارش
14 | 0
far left١٩:٤٥ - ١٣٩٩/١٢/١٨به معنای تندروهای چپ هم هست اگر اشتباه نکنم.گزارش
18 | 0
put a mark١٦:١٩ - ١٣٩٩/١٢/١٨علامت گذاشتنگزارش
2 | 0
yet١٦:١٦ - ١٣٩٩/١٢/١٨جدای از کاربرد معمول yet در جملات سوالی و منفی که معنی "هنوز" می دهد، کاربرد دیگر این واژه بین دو جمله ای است که مخالف هم هستند و در این حالت معنای " ... گزارش
23 | 0
get exercise٠٢:٥٨ - ١٣٩٩/١٢/١٨ورزش کردنگزارش
44 | 0
deal٠٩:٤٦ - ١٣٩٩/١٢/١٧طرح فروش هم میشه فکر کنم.گزارش
9 | 1
on flight٢٠:٠٠ - ١٣٩٩/١٢/١٦با پرواز فلانگزارش
7 | 0
it is wise of you١٠:٣٩ - ١٣٩٩/١٢/١٥عقلی کردیگزارش
0 | 0
switch it up٠٦:٣٣ - ١٣٩٩/١٢/١٠ایجاد تغییرگزارش
7 | 0
the french١٣:٠٠ - ١٣٩٩/١٢/٠٩فرانسوی هاگزارش
7 | 0
hopeless at sth١٢:٥٧ - ١٣٩٩/١٢/٠٩ناتوان از انجام کاریگزارش
2 | 0