rooted in٠٨:١٣ - ١٤٠٠/١١/٠٧ریشه داشتن based on
گزارش5 | 0
sketch out١٧:٠٩ - ١٤٠٠/١٠/٢٥توضیح مختصری درباره ی چیزی ارائه دادن
گزارش2 | 0
fast١٦:١١ - ١٤٠٠/١٠/٢٥برای ساعت به معنی جلو بودن از زمان حقیقی است.
گزارش0 | 0
for as٢١:٠٢ - ١٤٠٠/١٠/٢٢For معنی because میده اینجا
گزارش0 | 0
appear to١٧:٥٦ - ١٤٠٠/١٠/١٨شبیه seem to و tend to
گزارش2 | 0
put the phone down١٨:٢٢ - ١٤٠٠/١٠/١٧Put the phone down on sb: قطع کردن تلفن روی کسی / گوشی رو گذاشتن
گزارش0 | 1
public school٠٨:٢٨ - ١٤٠٠/١٠/١٧در بریتیش برخلاف آمریکن به نوع خاصی از مدارس خصوصی اطلاق میشه و �عمومی� بودن به آزاد بودن ورود برای هر قشری دلالت داره.
گزارش0 | 1
back to front٠١:٥٧ - ١٤٠٠/٠٩/١١خیلی زیاد / دقیق و با جزئیات
گزارش0 | 1
to my taste٢٣:٥٥ - ١٤٠٠/٠٩/١٠به ذائقه ام می خوره. دوست دارم.
گزارش5 | 1
wine and dine٢٣:١٧ - ١٤٠٠/٠٩/٠٨به معنی بیرون رفتن با کسی هم هست.
گزارش5 | 1
disseminated١٢:٥٤ - ١٤٠٠/٠٧/٠٢منتشر disseminated infection: عفونت منتشر
گزارش0 | 0
single most٠٠:٣٠ - ١٤٠٠/٠٦/١٥تاکید بیشتر بر most single most important
گزارش7 | 1
landscape١٦:١٥ - ١٤٠٠/٠٦/١٢زمینی که به نحوی اصلاح شده و تغییر کرده به کسی که این کار رو می کنه landscaper میگن.
گزارش7 | 1
remind of٠١:١٣ - ١٤٠٠/٠٦/٠٣کسی را یاد چیزی انداختن
گزارش21 | 0
a choice of٠٢:٠٠ - ١٤٠٠/٠٦/٠٢a range of چندین گزینه و انتخاب از چیزی
گزارش0 | 0
mid price١٧:٢٢ - ١٤٠٠/٠٥/٣١بین expensive و cheap
گزارش0 | 0
outweigh٢٣:٢١ - ١٤٠٠/٠٥/٣٠چربیدن
گزارش0 | 0
if i may١٣:٣١ - ١٤٠٠/٠٥/٣٠عبارت مؤدبانه شبیه please
گزارش12 | 0
family run١٢:٠٦ - ١٤٠٠/٠٥/٣٠صفت | تجارت خانوادگی
گزارش12 | 0
save on٠٦:٠٠ - ١٤٠٠/٠٥/٢٩صرفه جویی کردن چیزی
گزارش2 | 0
the buck stops with me٠٨:٠٦ - ١٤٠٠/٠٥/٢٦وقتی مسئولیت تصمیمی رو قبول می کنید و اون رو به نفر بعدی محول نمی کنید.
گزارش2 | 0
renovations١٤:٣٦ - ١٤٠٠/٠٥/٢٥تعمیرات for renovations: برای تعمیرات
گزارش2 | 0
head down١٤:٣٠ - ١٤٠٠/٠٥/٢٥پایین رفتن خیابون
گزارش5 | 0
spa٠٣:١٦ - ١٤٠٠/٠٥/٢٤مرکز ماساژ
گزارش14 | 1
go kart٠٣:٠١ - ١٤٠٠/٠٥/٢٤زمین کارتینگ
گزارش2 | 1
already٠٢:١١ - ١٤٠٠/٠٥/٢٤در حالت Be already doing برای حالتی استفاده میشه که کاری رو که فکر می کردیم بعدن انجام بشه همین الآن داره انجام میشه. I'm already doing my homework ...
گزارش7 | 0
get on٠١:٣٤ - ١٤٠٠/٠٥/٢٤یعنی دوست داشتن و لذت بردن از بودن با کسی در مقایسه با get along به معنی صرفا کنار اومدن و مشکل نداشتن
گزارش9 | 0
cook up٢٠:٢٩ - ١٤٠٠/٠٥/٢١فکر کنم معادل �آش پختن برای کسی� در فارسی باشه! I think she's cooking something up against you: فکر کنم داره یه نقشه هایی واست میکشه / داره یه آشی بر ...
گزارش2 | 1
by profession١٨:٣٨ - ١٤٠٠/٠٥/٢١برای بیان شغل He's a plumber by profession
گزارش2 | 1
take ages٢١:٠٦ - ١٤٠٠/٠٥/١٨take long
گزارش16 | 0