⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
Seyyedalith
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
451
change of plan
برنامه عوض شد
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
452
have reservation
رزرو داشتن مثلا اتاق
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
453
filler words
اصطلاحات و تکه‌کلام‌ها
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
454
take sth to the extreme
به نهایت/اوج رساندن کاری/چیزی
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
455
forward person
آدم رک
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
456
flat
خشک و خالی
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
1
457
roundabout
غیرمستقیم
١٣٩٩/١٢/٠٨
4
|
0
458
go above and beyond sth
کاری را بهتر از حد انتظار انجام دادن
١٣٩٩/١٢/٠٨
0
|
0
459
on the flip side
برعکس [توضیحات قبلی]
١٣٩٩/١٢/٠٧
4
|
0
460
my thing
وقتی از یه فیلم خوشتون نمیاد: the movie wasn't my thing.
١٣٩٩/١٢/٠٧
2
|
1
461
if this is you
اگه شما هم این‌طور [که توضیح داده شده] هستین.
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
462
anyone i know?
من می‌شناسمش؟
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
463
in case
مبادا
١٣٩٩/١٢/٠٦
2
|
0
464
make comment
نظر دادن
١٣٩٩/١٢/٠٦
6
|
0
465
once before
یه بار قبلا
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
466
this minute
این لحظه
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
467
the most
بیش از همه
١٣٩٩/١٢/٠٦
4
|
1
468
the same as before
مثل قبل
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
469
upfront cost
هزینه‌ی ورودی
١٣٩٩/١٢/٠٥
0
|
0
470
recenter
دوباره تمرکز خود را به دست آوردن
١٣٩٩/١٢/٠٣
0
|
0
471
turn around
یه گشتی زدن
١٣٩٩/١٢/٠٣
0
|
0
472
crash
ولو شدن بعد از یه غذای سنگین هم میشه فکر کنم.
١٣٩٩/١٢/٠٣
6
|
1
473
big
مهم و برجسته
١٣٩٩/١٢/٠٣
2
|
0
474
look up
یه سری زدن
١٣٩٩/١٢/٠٢
2
|
1
475
nerdy
خوره
nerdy about animals: خوره‌ی حیوانات
١٣٩٩/١٢/٠٢
6
|
0
476
be perched on/above something
روی چیزی یا لبه‌ی چیزی بودن
١٣٩٩/١٢/٠٢
0
|
0
477
cross over
عوض کردن یک فعالیت به فعالیت دیگر
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
478
take attention
توجه طلبیدن
١٣٩٩/١٢/٠١
4
|
0
479
cabbage slaw
سالاد کلم
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
480
pour off
برای عرق ریختن به کار میره
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
481
meld
مخلوط شدن و ممزوج شدن با هم
meld together
١٣٩٩/١٢/٠١
8
|
0
482
a ton of
a lot of
١٣٩٩/١٢/٠١
6
|
1
483
ground up
چرخ کردن گوشت نیز
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
484
move around
دوردور کردن / تابیدن! (اصفهانی)
١٣٩٩/١٢/٠١
2
|
1
485
seem like
به نظر میاد که انگار
١٣٩٩/١٢/٠١
17
|
0
486
this kind of stuff
این جور چیزا [که پیشتر ذکر شده]
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
487
the meat of
بخش اصلی چیزی
١٣٩٩/١٢/٠١
0
|
0
488
my thing
کار یا فردی که ازش لذت می‌بریم
١٣٩٩/١١/٣٠
2
|
0
489
do school
انجام کارهای مدرسه فقط برای نمره نه برای یادگیری
١٣٩٩/١١/٣٠
0
|
0
490
rite of passage
آیینی برای عبور از یک مرحله‌ی زندگی به مرحله‌ی بعد / چیزی شبیه جشن تکلیف!
١٣٩٩/١١/٣٠
2
|
0
491
for myself personally
واسه شخص خود من
١٣٩٩/١١/٣٠
0
|
0
492
it has more to do with
بیشتر به این مربوطه که ...
١٣٩٩/١١/٣٠
2
|
0
493
bum off
تلکه کردن
١٣٩٩/١١/٣٠
0
|
0
494
off the charts
at a very high level
١٣٩٩/١١/٣٠
4
|
1
495
every single time
هر دفعه
١٣٩٩/١١/٣٠
2
|
1
496
loud
جلف ظاهرا
١٣٩٩/١١/٢٩
2
|
0
497
out of sympathy
out of در اینجا معنی due to می‌دهد: به خاطر هم‌دردی / از روی هم‌دردی
١٣٩٩/١١/٠٨
0
|
0
498
respects
جهات
١٣٩٩/١١/٠٣
0
|
1
499
is set to
قرار بودن / آمادگی داشتن
١٣٩٩/١١/٠١
2
|
0
500
in the wake of
به صورت in wake of هم استفاده میشه.
١٣٩٩/١٠/٢٢
0
|
0
>
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
<