نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
emit: ساطع کردن
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gpa: مخفف: grade point average
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
antics: دلقک بازی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
formal schooling: تحصیلات رسمی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
exam: معاینه{ توسط دکتر }
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sleep in: sleep later than usual
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
officials: مسئولان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
officials: مسئولان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reflected: نشان دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reflected: نشان دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suffer from: دچار شدن، متحمل شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
suffer from: دچار شدن، متحمل شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vessels: عروق
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow increase: افزایش تدریجی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bubbling: فرآیند قُل قُل کردن!!!!!!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bubbling: فرآیند قُل قُل کردن!!!!!!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
consuming: مصرف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
consuming: مصرف
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ecological community: جامعه زیست بومی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feed into: ماده اولیه وارد دستگاهی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
participate: take part
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
consensus: agreement
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
affably: in a friendly manner
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
adversities: بدبختی - سختی - مشکلات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adversities: بدبختی - سختی - مشکلات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
allies: نیروهای خودی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
more and more: روز افزون
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
more and more: روز افزون
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turned out: ثابت شد. معلوم شد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
turned out: ثابت شد. معلوم شد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
couch potato: این اصطلاح برای افرادی بکار می رود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like two peas in a ped: مثل سیبی که از وسط دو نصف کرده باشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as cool as a cucumber: خونسرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as cool as a cucumber: خونسرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spoil the beans: بند را به آب دادن ( رازی را برملا ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
vegetarian: فرق Vegetarian و Vegan این است که v ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
without ceremony: بدون تعارف
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drill sergeant: رژه نظامی گروهبان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bonfires: آتش بازی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bonfires: آتش بازی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
analogies: شباهت ها
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
analogies: شباهت ها
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as it turned out: آن گونه که معلوم شد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as it turned out: آن گونه که معلوم شد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't digress: don't get off the topic
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
novocaine: بی حسی موضعی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
novocaine: بی حسی موضعی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i do not shrink: من شانه خالی نمی کنم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
last a long time: دوام طولانی دراد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
inserted: داده شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at one point: یک لحظه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at one point: یک لحظه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
modification: در گرامر به معنای تعریف، مشخص کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in error: by mistake
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sweeping it under the mat: به ماست مالی ادامه میدیم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fumbling: سوتی دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wasted: مست
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stumbling: تلو تلو خوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stumbling: تلو تلو خوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
picket: حصار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
picket: حصار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this one is on me: این و مهمون من باشید
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
traditional: مترادفconventional
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
midsummer: stand for middle summer
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teddy bears: خرس عروسکی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
teddy bears: خرس عروسکی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bachelor: کدینگ. . . بچه لُر اگر چه" لیسانس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
disk jockey: همون DJ خودمون!!!!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
disk jockey: همون DJ خودمون!!!!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
baggage handler: باربر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
barmaid: مشروب فروش زن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bouncer: نگهبان بار یا دیسکو
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
traffic warden: مامور راهنمایی و رانندگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
don't get me wrong: بد برداشت نکن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stuffy noise: کسی که راه تنفسی اش بسته شده باشد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saint sylvester's day: the catholic saint and pop
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
silver anniversary: 25 امین سالگرد ازدواج زن و مرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
PE: physical education
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teased: کسی را دست انداختن و متلک پروندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
teased: کسی را دست انداختن و متلک پروندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tally: چوب خط |||
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tally: چوب خط |||
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
treated: مهمان کردن به چیزی Tex treated ever ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i already despise you: من قبلا حالتو گرفتم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail is one's coffin: هر چیزی که عمر را کوتاه می کند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bacardi: نوعی مشروب
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bacardi: نوعی مشروب
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
upside down: کارهای عجیب و غریب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boardwalk: ( راهی معمولا چوبی و باریک که بر رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boardwalk: ( راهی معمولا چوبی و باریک که بر رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
strut: قیافه گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strut: قیافه گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
courtside: بالا نشین ( درمورد ملکه و پادشاه که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kiss the ring: یعنی ادای احترام کردن نسبت به ارشدت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dubstep: نوعی رقص با لرزش فراوان بدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dubstep: نوعی رقص با لرزش فراوان بدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
obsessed: عقده ای شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ride by: یعنی از تو ماشین به کسی شلیک کردن و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pimp cup: یعنی جام شراب، جام شراب لوکس )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
hit: هیت یعنی آهنگایی که همه گیر میشن، ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
careless remark: گفته ی بی دقت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
headaches: دردسر ( trouble )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do away: لغو کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cope with: get along
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gain: 1 ) کسب کردن 2 ) سود
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
finance: تامین بودجه کردن - امور مالی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
frankly: بی پرده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what this in mind: با توجه به این موضوع. . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
track: رد پا. . . truck میشه کامیون نه ای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
strung out: مضطرب
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breathless moments: لحظه های نفسگیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breaking me down: منو میشکونن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
undecipherable: ناخوانا - بد خط
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
undecipherable: ناخوانا - بد خط
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a blind alley: بیراهه، ناکجاآباد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a blot from the blue: پیشامد ناگهانی ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cat's paw: بازیچه، آلت دست
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a run for one's money: دمار از روزگار کسی در آوردن ( اصطلا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pretty kettle of fish: وضع ناجور ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
aman of means: مرد پولدار ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a little way off: چیزی نمانده، راهی نیست{اصطلاح}
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lick and a promise: اصطلاح به معنی گربه شور کردن، کار ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a lick and a promise: اصطلاح به معنی گربه شور کردن، کار ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a fly in the ointment: نکته منفی چیزی ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a feather in one's cap: مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a feather in one's cap: مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a square peg in a round hole: وصله ی ناجور ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a square peg in a round hole: وصله ی ناجور ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
act like: تقلید کردن - ادای کسی را در آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
achilles heel: نقطه ضعف
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a axe to grind: نفع شخصی در کاری داشتن ( اصطلاح )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
apple polishing: پاچه خواری و خودشیرینی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apple polishing: پاچه خواری و خودشیرینی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as broad as it is long: همان آش و همان کاسه{اصطلاح}
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as broad as it is long: همان آش و همان کاسه{اصطلاح}
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
as good as one's word: قابل اعتماد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bargain hunter: چانه زن، ارزان خر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at the mercy of: وابسته به، متکی به
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be around: در همسایگی بودن، در مجاورت و نزدیکی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be around: در همسایگی بودن، در مجاورت و نزدیکی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be all through with: تمام کردن. . . . . "اصطلاح"
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be dead set against: اصطلاح - بسیار مخالف چیزی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beard the lion in his den: اصطلاح - با شیر دست و پنجه نرم کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blow hot and cold: شل کن سفت کن در اوردن - اصطلاح
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow hot and cold: شل کن سفت کن در اوردن - اصطلاح
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow one's top: عصبی شدن و کنترل خود را از دست دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow off steam: خالی کردن عصبانیت - اصطلاح
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by hook or by crook: اصطلاح - هر جور که شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by hook or by crook: اصطلاح - هر جور که شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bring down the house: اصطلاح - غوغا به پا کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring down the house: اصطلاح - غوغا به پا کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
break the ice: یخ مجلس را شکستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring home the bacon: موفق بودن و نان شب در آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring something to a close: اصطلاح - به چیزی خاتمه دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
build upon sand: اصطلاح - خانه بر آب ساختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
burn the midnight oil: تا بوق سگ کار کردن، دود چراغ خوردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bury the hatchet: کدورت ها را کنار گذاشتن - اصطلاح
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
call it a day: تعطیل کردن، بیخیال شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carry the day: اصطلاح - پیروز شدن، همه را موافق خو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry the day: اصطلاح - پیروز شدن، همه را موافق خو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
castles in the air: اصطلاحی در مورد اینکه کسی در آسمون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
castles in the air: اصطلاحی در مورد اینکه کسی در آسمون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel funny: اصطلاحی به معنی احساس ناراحتی یا اح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feel funny: اصطلاحی به معنی احساس ناراحتی یا اح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lionize a person: اصطلاحی به معنی از کسی غول ساختن، د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lionize a person: اصطلاحی به معنی از کسی غول ساختن، د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
story: دوستان لطفا دقت کنید اطلاعات اشتباه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
urbane: آداب، با نزاکت و مودب
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
wage: این کلمه به معنی دستمزد و معمولا به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sew: دوختن و وصله کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rumble: هم اسم است و هم فعل. . . در نقش اسم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
receipt: رسید، حواله
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
pupil: مردمک چشم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
student: pupil یعنی دانش آموز ولی از student ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
program: program در انگلیسی آمریکایی و progr ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apologies: بهانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bruised: درمورد یک شخص بخوایم بگیم معنی" زخم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bruised: درمورد یک شخص بخوایم بگیم معنی" زخم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a big mouth: او دهن لق است
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is not yet dry behind the ears: هنوز دهنش بوی شیر می دهد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alive and kicking: سر و مر و گنده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a face: شکلک درآوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tan somebody's hide: پوست از سر کسی کندن، کتک مفصل به کس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bear garden: اصطلاح. . . حمام زنانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the penny drops: اصطلاح. . . 2زاریت افتاد؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the penny drops: اصطلاح. . . 2زاریت افتاد؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jump down somebody's throat: اصطلاح. . . به کسی توپیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jump down somebody's throat: اصطلاح. . . به کسی توپیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go too far: شور چیزی را درآوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
from a to z: از سیر تا پیاز، از الف تا یا، کاملا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
from a to z: از سیر تا پیاز، از الف تا یا، کاملا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring someone into line: کسی را راضی یا رام کردن، نبض کسی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an example of somebody: برای عبرت دیگران کسی را تنبیه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make an example of somebody: برای عبرت دیگران کسی را تنبیه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can: من نمیتونم آشپزی کنم، بنابراین زیاد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can: او تمام کمپوت هلو را خورد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chill out: خونسرد باش! ما به موقع ( سر وقت ) آ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
early bird: سحر خیز باش تا کامروا باشی!
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
italy: او برای یک ماموریت ویژه به ایتالیا ...
٤ ماه پیش