تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

race against time تلاش حداکثری در شرایط کمبود وقت و فوریت بالا ، زمان بسیار محدودی برای انجام یک کار ، تلاش برای انجام کاری قبل از تمام شدن زمان

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

to raise the specter of تهدید به وقوع . . . کردن - برسازی تهدید ( سیاسی )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

باعث بیم یا ترس از [چیزی] شدن‏ raise fears

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

play/ be devil's advocate مخالف خوانی کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

win by forfeit برنده شدن به دلیل انصراف یا غیبت طرف مقابل

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

آخر خط last straw

پیشنهاد
٠

نقطهٔ بی بازگشت / لحظهٔ واژگونی ‏: ‏ ‎‎ : tipping point ‎

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Not that much, ‎‏ ‏Not so much ‎‏ ‏نه آنقدر هم زیاد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نه آنقدر زیاد، آن قدرها هم نه not all that much

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معاون وزیر امور خارجه ( در آمریکا و برخی دیگر از کشورها ) Undersecretary ( or under secretary )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرپرست وزارت امور خارجه Acting Minister of Foreign Affairs

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وزیر امور دولتی ، وزیر سیار، وزیر بدون وزارتخانه ( وظایف خاصی از طرف نخست وزیر یا رئیس دولت به ویژه در دولت های ائتلافی یا دولت های چندحزبی به آن ها ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وزیر مامور در امور : Delegate Minister / Minister Delegate for

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

offer a glimpse of ‎ نمایان ساختن

پیشنهاد
٠

مایه نگرانی شدن ( بودن ) ، / هراس انگیز شدن ( بودن ) ، ‏ to loom ‎large , To let something loom‎

پیشنهاد
٠

سنگینی کردن بر سر، سایه انداختن بر ، To leave something hanging over

پیشنهاد
٠

هیاهو یا هیجان زدگی غیر منطقی ( هیستری ) Hysteria

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هیاهو یا هیجان زدگی غیر منطقی ( هیستری ) Hysteria

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Nomination Contestant نامزد انتخابات درون حزبی برای کسب نامزد حزب در انتخابات ‏ریاست جمهوری ‏ نامزد انتخابات درون حزبی برای کسب نامزد حزب در انتخابات ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محاکمه در دادگاه جنایی the assizes ( a trial at the assizes ) ‎

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی از semblance of He showed a semblance of regret after his ‎mistake اسم تصنعی / اسم ساختگی semblance of ‎n. without an article ‎ = با لبخندی تصنع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

May God join the ‎soul of …with the souls of…‎

پیشنهاد
٠

the dice are loaded. ‎the die is loaded کاسه ای زیر نیم کاسه بودن ‏

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

که بیانگر ‏ ‎: marking ‎ The United States and China began imposing ‎‎higher tariffs on their mutual imports on Sunday ‎‎morning, marking a new escal ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

marked by که با . . رقم خورد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

marked by که با . . . همراه بودن ، دوره ای که با . . . شناخته می شود، دوره ‏ای که به . . مشهور است. دوره ای که در آن . . . رخ می دهد/ دوره ای که به . ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

set the tone for زمینه ساز چیزی شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا انداختن ( یک اصطلاح ) ، به رسمیت شناختن ( وقتی جنبه خدشه ناپذیر بودن و غیر قابل انکار بودن چیزی منظور باشد. مثل موضوعات با قداست که نمی توان آنها ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصریح شده در ( زمانی که موضوع مورد نظر جنبه خدشه ناپذیر و اهمیتی در حد مقدس بودن داشته باشد ) مثال: آزادی بیان در قانون اساسی تصریح شده است Freedom ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

show of force نمایش قدرت/ قدرت نمایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

getting out of the rut خروج از وضعیت نامطلوب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be disowned by someone طرد شدن توسط

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

the die is cast‏ ‏ کار از کار گذشته کار از کار گذشته است و اسبویی است شکسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

mourning for, grieving for, bereaved by داغدار / سوگوار . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be plagued with/by گرفتار چیزی بودن/ مبتلا به چیزی بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to brandish بر سازی بر سازی تهدید. . . brandish the threat of

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکومیتِ ‏ ‎: sanctioning ‎‏ مثال: سازمان ملل ‏متحد قطعنامه محکومیت کشور به خاطر نقض حقوق ‏بشر را ‏تصویب کرد را تصویب کرد ‏ The UN ‎adopted a resolut ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to draw up an ‎‎indictment against ‎ داد سخن دادن علیه his ‎speech was ‎an indictment of ‎capitalism

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

go about something دست به کار شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

take a chance/ chances دل به دریا زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادای احترام کردن بر مزار کسی ‏ to pay one's respects at a grave

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سر پختن، در سر پروراندن ، تدارک دیدن، توطئه چیدن ، ‏نقشه چیدن ‏ to be brewing, to hatch‏ ‏

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be brewing در سر پختن، در سر پروراندن ، تدارک دیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

with that momentum, continuing in the same flow با همین روند He started writing a novel and, with that ‎momentum, he wrote a second one‏. ‏

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in the momentum روی دور افتادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

profession of faith‎ باور / اعتقاد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be up against the wall به خط آخر رسیدن - راه پس و پیش نداشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inasmuch as, insofar as چنان که ( وقتی علت حد و میزانی داشته باشد )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

opt for‎ در پیش گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be called for مرسوم و رایج بودن

١