دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣,٨٢٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,١٣٥
لایک
لایک
٣٨٧
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٩٣

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢١٥
رتبه
رتبه در بپرس
٦٢٢
لایک
لایک
١٦
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

وزارت دفاع

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

۱. حرکت یا راندن خیلی سریع ۲. بی پروا رفتار کردن

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

به رنگ استیل

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

تلقین کننده متقاعد کننده

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

تلقین کننده

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
His land abuts on the motorway.
دیدگاه
٠

زمین او کنار بزرگراه است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our school abuts on a hospital.
دیدگاه
٠

مدرسه ما در مجاورت بیمارستان است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In a city, buildings often abut.
دیدگاه
٠

در یک شهر، خانه ها اغلب در کنار هم هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The property for the new hospsital abuts on a parcel of land used for farming.
دیدگاه
٠

زمین بیمارستان در مجاورت تعدادی زمین کشاورزی قرار دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
My left foot was sprung in the match.
دیدگاه
٠

پای چپم در مسابقه پیچ خورد.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.