پیشنهادهای سجاد غنمی (٢٠٢)
اقرار میکنم که
اصطلاحی در احوالپرسی: چه شده هنوز نیامده میری؟
مطبوعات ملی
فقط دارم واقعیت رو میگم
دچار خسوف شدن، دچار ماه گرفتگی شدن
کفن پوش
دست به سینه ( نشستن )
دست به گریبان شدن
Thing در معنای اوضاع: That's usually how I see things معمولا اوضاع رو اینطوری میبینم Thing در معنای اتفاق: It was a beautiful thing in some ways از ...
در پاسخِ، در پاسخ به
عجب تیکه ای! ( چه آدم جذابی )
بدون نتیجه
عذر غیرموجه
برو پی کارِت
کاملا در اشتباهی
دیدگاه هایی برگرفته از
روایت غیرخطی در سینما و ادبیات
توجه مقتضی
سایت جهانی و معروف برای زیرنویس فیلم و سریال
چهره ای درهم
اسکناسی پنج دلاری اسکناسی به ارزش پنج دلار
متداول، عموما ذکر شده
قحطی زده
پاک کننده ی چرم
پول کافی برای پرداخت صورتحساب ها نداشتن
به دشواریِ به سختیِ
برای بیان مخالفت یا عدم توافق هم استفاده میشه
واقعا نظری ندارم
از کجا بدونم؟
ده سنت میذارم وسط[اصطلاح بازی ورق]
یه سکه دیگه میذارم[اصطلاحات قمار، ورق]
روی همه شرط بستن
دوام آوردن، با چیز سخت کنار آمدن
ترسو شدن، ترسیدن
عرضه ی خوب، کالای خوب
خیلی سریع
شغل خودتو ول کن، از اینکار بکش بیرون
- زندگی کردن برای کسی یا چیزی - فداکاری کردن برای کسی
[اصطلاح قدیمی]: زنی که نمیتونه ساکت بشه ( خفه خون بگیره )
البته به مورد سوم یه چیزی اضافه میکنم، علاوه بر مشت زدن، از سایر سلاح ها به ویژه چاقو هم استفاده میکردن
اصطلاحی مربوط به قرن نوزدهم میلادی: ۱ - شخصیت سخت قابل اعتراض ۲ - فردی با اعتماد به نفس بالا ۳ - مردی که با مشت زدن از خودش حمایت میکنه
یه پرس غذا یه بشقاب غذا
خیلی بیهوده حرف میزنی
چارشانه
زیردست، دستیار
حرفی نیست
بیاید باهم کنار بیایم
رهگذر
مراجعه کردن