تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

اقرار میکنم که

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی در احوالپرسی: چه شده هنوز نیامده میری؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مطبوعات ملی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط دارم واقعیت رو میگم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دچار خسوف شدن، دچار ماه گرفتگی شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفن پوش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به سینه ( نشستن )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به گریبان شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Thing در معنای اوضاع: That's usually how I see things معمولا اوضاع رو اینطوری میبینم Thing در معنای اتفاق: It was a beautiful thing in some ways از ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پاسخِ، در پاسخ به

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجب تیکه ای! ( چه آدم جذابی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون نتیجه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عذر غیرموجه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برو پی کارِت

پیشنهاد
١

کاملا در اشتباهی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیدگاه هایی برگرفته از

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روایت غیرخطی در سینما و ادبیات

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه مقتضی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سایت جهانی و معروف برای زیرنویس فیلم و سریال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره ای درهم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسکناسی پنج دلاری اسکناسی به ارزش پنج دلار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متداول، عموما ذکر شده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قحطی زده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاک کننده ی چرم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول کافی برای پرداخت صورتحساب ها نداشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

به دشواریِ به سختیِ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای بیان مخالفت یا عدم توافق هم استفاده میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

واقعا نظری ندارم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از کجا بدونم؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ده سنت میذارم وسط[اصطلاح بازی ورق]

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه سکه دیگه میذارم[اصطلاحات قمار، ورق]

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی همه شرط بستن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوام آوردن، با چیز سخت کنار آمدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترسو شدن، ترسیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عرضه ی خوب، کالای خوب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی سریع

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شغل خودتو ول کن، از اینکار بکش بیرون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

- زندگی کردن برای کسی یا چیزی - فداکاری کردن برای کسی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

[اصطلاح قدیمی]: زنی که نمیتونه ساکت بشه ( خفه خون بگیره )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

البته به مورد سوم یه چیزی اضافه میکنم، علاوه بر مشت زدن، از سایر سلاح ها به ویژه چاقو هم استفاده میکردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی مربوط به قرن نوزدهم میلادی: ۱ - شخصیت سخت قابل اعتراض ۲ - فردی با اعتماد به نفس بالا ۳ - مردی که با مشت زدن از خودش حمایت میکنه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه پرس غذا یه بشقاب غذا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی بیهوده حرف میزنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چارشانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیردست، دستیار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرفی نیست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیاید باهم کنار بیایم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رهگذر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مراجعه کردن