
Empress
دیکشنری
پیشنهادهای برتر
1. پیاده رفتن به صورت نرم و با صدای کم 2. لنت 3. قسمت نرم پنجه گربه😍🐾 4. برگه های چسبیده شده از یک لبه برای نوشتن. 5. لایه 6. تشک 7. دست کاری کردن ...
1. کناره، ساحل 2. بانک، پول گذاشتن در بانک 3. توده و مجموعه 4. ( در بسکتبال ) توپ را بعد از کوبیدن به صفحه بالای سبد به داخل آن انداختن 5 . چوب یا ن ...
Turn on: 1. تحریک کردن 2. روشن کردن ( دستگاه ) 3. جذب و علاقه مند کردن ( به درس و. . . ) Turn off: 1. دلزده و دلسرد کردن، خاموش کردن ( علاقه ) ...
book: leave a place quickly معنی رفتن می ده، مثلاً وقتی توی جشن هستین و خسته کننده اس، می گین let's book! یه مثال دیگه: !got company. we have to boo ...
1. تمرین نظامی 2. تمرین درسی 3. دستگاه دریل 4. یک ردیف از دانه هایی که به صورت موازی و ردیفی توسط دستگاه کاشته شده اند ( به دستگاه هم همینو می گن ) . ...