پیشنهادهای صبا راد (١٧)
٦٤
٦ سال پیش
٦
فکر کردن به معنی حدس زدن
٦ سال پیش
٧
ترک کردن
٦ سال پیش
-٢
زخمی کردن
٦ سال پیش
٨
گیر انداختن With this play , I will catch the king من با این نمایشنامه، پادشاه را گیر می اندازم.
٦ سال پیش
١
شب های آتشین
٦ سال پیش
٢
استفاده کردن You never made the most of it ( تو هیچ استفاده ای ازش نکردی )
٦ سال پیش
-١
تعجب کردن
٦ سال پیش
٤٢
تجسم کردن
٦ سال پیش
١
گریه ی مردم
٦ سال پیش
٢
آزادی
٦ سال پیش
٤
تعدادی از مردم
٦ سال پیش
٠
این آسانسور چقدر طولانیه
٦ سال پیش
٧
گنده؛ بزرگ
٦ سال پیش
٢٣
اتفاقا
٦ سال پیش
٣٤
دهنت صاف
٦ سال پیش
٠
صدای مهیب
٦ سال پیش
٢٥
a bomb went off به معنای منفجر شدن یک بمب است .