پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
کوتاه کردن:[اصطلاح خبرنگاری] مطالب روزنامه گاهی کم می شوند تا با وجود سایر خبرها در صفحه جا شوند.
غیر قابل چاپ:[اصطلاح خبرنگاری] مطالبی که به هر دلیلی مناسب چاپ تشخیص داده نمی شوند.
کارت خبرنگاری: [اصطلاح خبرنگاری]کارتی که خبرنگار از روزنامه محل کارش یا انجمن روزنامه نگاران ویا مراکز مربوطه مثل وزارت ارشاد دریافت می کند. این کارت ...
غلط چاپی:[اصطلاح خبرنگاری] وقتی که کلمه یا جمله ای پس از چاپ و به دلیل مشکلات چاپی اشکال املایی داشته باشد.
ضربه: [اصطلاح خبرنگاری]مطالب با جملات و نکات جالبی شروع می شود تا خواننده را به سوی خود جلب کند و او تشویق شود بقیه مطلب را بخواند.
صفحه بندی:[اصطلاح خبرنگاری] بخشی ست که مطالب، تصاویر وعکس ها را با توجه به مقدار فضای صفحه به بهترین شکل کنار هم قرار می دهد. تا همین اواخر صفحه بندی ...
صفحات لایی: [اصطلاح خبرنگاری]صفحات میانی روزنامه که مطالب غیر خبری در آنها چاپ می شود.
صفحات رویی:[اصطلاح خبرنگاری] صفحاتی که مطالب خبری در آنها چاپ می شود.
شم خبری:[اصطلاح خبرنگاری] خبرنگاری که بداند در چه زمانی و چگونه می تواند خبر به دست آورد دارای شم خبری ست.
شورای تیتر:[اصطلاح خبرنگاری]در اواخر روز وقتی تقریباً تمام اخبار و مطالب آماده شده، سردبیرو دبیران گاهی به همراه مدیر مسئول دور هم جمع می شوند. دبیرا ...
شمارگان یا تیراژ:[اصطلاح خبرنگاری] تعداد نسخه های چاپ شده در هر شماره از روزنامه.
شرح عکس:[اصطلاح خبرنگاری] توضیح درباره یک عکس یا تصویر که معمولاً زیر آن نوشته می شود.
سالن تحریریه:[اصطلاح خبرنگاری] جایی که اعضای هیأت تحریریه در آن مستقراند.
سابقه خبر:[اصطلاح خبرنگاری] نقل خلاصه وقایع قبلی و جزئیاتی که مربوط به خبر است.
زیر چاپ: [اصطلاح خبرنگاری]درحال انتشار
رپرتاژ آگهی: [اصطلاح خبرنگاری]گزارش یا گزارش خبری که برای کسی یا سازمانی و یا. . . تبلیغ کند.
خبرگزاری ها: [اصطلاح خبرنگاری]سازمان هایی هستند که اخبار را به دست می آورند و آنها را مخابره می کنند. در نتیجه روزنامه ها در حال حاضر بیشتر نقش اطلاع ...
دبیر: [اصطلاح خبرنگاری]مسئول یک بخش روزنامه. به عنوان مثال دبیر اجتماعی مدیر صفحات اجتماعی ست.
خبر فوری:[اصطلاح خبرنگاری] نخستین اعلام وقوع خبر
خود سانسوری:[اصطلاح خبرنگاری] وقتی صورت می گیرد که خبرنگار به خاطر فشارهایی مطلبی را که به آن دست یافته بازگو نمی کند.
خبر خوردن:[اصطلاح خبرنگاری] وقتی روزنامه خبرمهمی را چاپ نکرده باشد در حالی که بقیه روزنامه ها آن خبر را داشته باشند، خبر خورده است.
خبر داغ: [اصطلاح خبرنگاری]خبر بسیار مهم
خبر اختصاصی:[اصطلاح خبرنگاری] خبری که خبرنگار یا روزنامه دیگری آن را نداشته باشد.
خبر:[اصطلاح خبرنگاری] مطلبی که واقعه ای را عیناً به همان شکلی که اتفاق افتاده بدون شرح و تفسیر بیان می کند.
حوزه:[اصطلاح خبرنگاری] تخصص خبرنگار در یک یا چند موضوع یا رشته. مثلاً خبرنگاری در حوزه نفت تخصص دارد.
حق التحریر:[اصطلاح خبرنگاری] کسی که در استخدام روزنامه نیست و بر حسب تعداد ستون هایی که نوشته دستمزد می گیرد. حق التحریر ثابت کسی ست که در استخدام رو ...
حروفچینی:[اصطلاح خبرنگاری] بخشی که مطالب روزنامه در آن تایپ می شود.
تیتر صفحه اول: [اصطلاح خبرنگاری] تیترمهمترین خبر روزنامه از نظر ارزش های خبری و خط مشی روزنامه در صفحه اول و زیر نام روزنامه چاپ می شود.
جوابیه:[اصطلاح خبرنگاری] مطلبی که فردی یا مرکزی در پاسخ به مطلب چاپ شده در روزنامه درباره خودش می نویسد.
تیتر: [اصطلاح خبرنگاری] عنوان یک مقاله که بزرگ و با حروف درشت تر از متن چاپ می شود.
توضیح: [اصطلاح خبرنگاری] در صورتی که روزنامه مطلب یا عکسی را اشتباهی چاپ کرده باشد و بخواهد بابت این اشتباه عذرخواهی کند و موضوع را به شکلی درست ارای ...
توزیع: [اصطلاح خبرنگاری]بخشی از روزنامه که وظیفه دارد پس از چاپ، روزنامه را بین دکه ها و در شهرهای مختلف تقسیم کند.
تفسیر: [اصطلاح خبرنگاری]نوعی از مقاله که در آن نویسنده به بیان دیدگاه های شخصی اش درباره یک موضوع می پردازد.
تعقیب خبر:: [اصطلاح خبرنگاری] پیگیری موضوع خبری توسط خبرنگار که هر چند مدت یک بار یا هر روز، هر ساعت و حتی گاهی هر چند دقیقه یک بار انجام می شود.
رباء قرضی: [اصطلاح فقهی] اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد.
دائمه: [اصطلاح فقهی] زنی که طی عقد دائم به همسری مردی در آمده باشد.
جبیره مرهم : [اصطلاح فقهی] پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند.
انتقال : [اصطلاح فقهی] جابه جایی، جابه جا شدن چیز نجس به نحوی که دیگر شئ اول محسوب نشود مانند انتقال خون انسان به پشه.
اموال محترمه : [اصطلاح فقهی] اموالی که بنابر ضوابط اسلامی دارای احترام است.
اُجرَتُ المِثل : [اصطلاح فقهی] اجرت همانند. مثل این که شخصی بدون تعیین اجرت، کاری انجام دهد، برای تشخیص قیمت کار انجام شده گفته می شود : اگر همین کار ...
قرار:[اصطلاح حقوق] نوعی رأی است، تصمیم دادگاه در امر ترافع
صیغه:[اصطلاح حقوق] در عقود وایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ درست نیست.
صراف:[اصطلاح حقوق] بازرگانی که معاملات پولی می کند.
شاکی :[اصطلاح حقوق]کسیکه از دست دیگری به یکی از مقامات رسمی مرجع شکایت، تظلم شفاهی یا کتبی می کند.
سلم:[اصطلاح حقوق] بیعی که ثمن آن حال و مبیع آن مؤجل باشد.
عقد رضایی : [اصطلاح حقوق]عقدی است که با حداقل عناصر لازم برای تشکیل عقد یعنی قصد و رضای طرفین و توافق آنها تشکیل میشود .
ید: [اصطلاح حقوق]تصرف در مالی را ید گویند.
هامش: [اصطلاح حقوق]هر نوشته که بصورت تغییر یا اضافه در حاشیه سند درج شود و جزء سند باشد.
وکالت: [اصطلاح حقوق]عقدی است که به موجب آن, شخص به دیگری اختیار انجام عملی را به نام و به نفع خود می دهد وکالت دهنده را موکل و وکالت گیرنده را وکیل ن ...
وصیت: [اصطلاح حقوق]اعمال حقوق مدنی از طریق استخلاف