نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلزله گرفتن: زلزله گرفتن ؛ گرفتار آشوب و ویرانی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زله برداشتن: زله برداشتن ؛ ریزه طعام برداشتن. پس ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف از عارض کشیدن: زلف از عارض کشیدن ؛ زلف به انگشت کش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زله بستن: زله بستن ؛ عمل زله برگرفتن از خوان ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف بچه: زلف بچه ؛ قسمتی از موی سر که زنان چ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زله بند: زله بند ؛ کسی که طعام پس مانده یک و ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت بحری: زفت بحری ؛ شبیه به قطران سیاه و سیا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف ساختن: زلف ساختن ؛ کنایه از آرایش دادن زلف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زمام مراد به کسی دادن: زمام مراد به کسی دادن ؛ اختیار کام ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت بری: زفت بری ؛ زفت جبلی و آن از درخت قضم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف شکستن: زلف شکستن ؛ زلف شوراندن. ( آنندراج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زمام ناحیه ای به دست کسی دادن: زمام ناحیه ای به دست کسی دادن ؛ او ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت جبلی: زفت جبلی ؛ زفت یابس است. ( تحفه حکی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف شوراندن: زلف شوراندن ؛ کنایه از زلف خم کردن. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زمام نهادن: زمام نهادن ؛ زمام دادن. زمام سپردن. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت رطب: زفت رطب ؛ صمغ خمیری شکل حاصل از گیا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف صبا: زلف صبا ؛ استعاره مقرری است در کلام ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هو زمام الامر: هو زمام الامر ؛ یعنی وی ملاک و ستون ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زفت رومی: زفت رومی ؛ مومیایی. ( فرهنگ فارسی م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف عروس: زلف عروس ؛ نام گلی است شبیه به زلف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 71 سوره کهف: ترجمه : فَانْطَلَقَا خضر و موسی به ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هو زمام قومه: هو زمام قومه ؛ یعنی او مقدم و صاحب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زلف عروسان: زلف عروسان ؛ تاج خروس. ( یادداشت بخ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت یابس: زفت یابس ؛ مومیایی. ( فرهنگ فارسی م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زکام الود: زکام آلود ؛ زکام زده. سرماخورده : ش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف عقار: زلف عقار ؛ پرهای عقار و آن طائری اس ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زمام کشیدن هنری: زمام کشیدن هنری ؛ هدایت فنی را بعهد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کومرش: کومرش: کومرش نوعی جشن دانشجویی در آ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زمام گرفتن: زمام گرفتن ؛ کنایه از یکسو شدن و اج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زلف سا: زلف سا ؛ در صفات عارض. ( آنندراج ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 70 سوره کهف: قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت ابیض: زفت ابیض ؛ زفت که از درخت صنوبر گیر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زفت السفن: زفت السفن ؛ بعضی گویند او زفتی باشد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
کامیون: کامیون در زبان لهستانی به معنی سنگ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
غریب: غریب:دور از وطن ، دور از فهم و ادرا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بانگ: بانگ: بانگ در پهلوی در ریخت وانگ wā ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 68 سوره کهف: آیه 68 سوره کهف: وَکَیْفَ تَصْبِرُ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
egypt: واژه EGYPT همان واژه ی جِبت است که ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
تل: تِل در زبان ترکی به مو ی جلو سر گفت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زره اب: زره آب ؛ موجهای خفیف آن. ( یادداشت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زره دامن: زره دامن ؛ دامن زره. ( از فهرست ولف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زره داوودی: زره داوودی ؛ زره منسوب به داود، زره ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زره موی: زره موی ؛ جعدآن. شکن آن. ( یادداشت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زشت و زیبا: زشت و زیبا ؛ بدگل و خوشگل. ( فرهنگ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زعیم الجیش: زعیم الجیش ؛ بزرگ و پیشوای سپاه : د ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زعیم القوم: زعیم القوم ؛ وکیل و کسی که از جانب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زغال چوب: زغال چوب ؛ زغال نباتی. این زغال را ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زغال حیوانی: زغال حیوانی ؛ زغالی که نتیجه ٔسوختن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زغال خالص: زغال خالص ؛ زغال قند و آن از تکلیس ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زغال دوده: زغال دوده ؛ زغالی است بی شکل که از ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زغال سوز: زغال سوز ؛ آنکه در جنگل زغال تهیه م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زغال سوزی: زغال سوزی ؛ عمل زغال سوز. انگشت گری ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زغال طراحی: زغال طراحی ؛ زغال مخصوصی است برای ط ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 67 سوره کهف: قَالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زرگر چرخ: زرگر چرخ ؛ کنایه از آفتاب است. ( بر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
غرض: غرض کسی را بر آوردن : نیاز او را رف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
گوش: گوش بر مالش نهادن: تأدیب کردن سران ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 66 سوره کهف: قَالَ لَهُ مُوسَیٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی و رخ و رخسار زرد: روی و رخ و رخسار زرد ؛ از علائم حسد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زردالو انک: - زردآلو انک ؛ گونه ای زردآلو که می ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زردالو غوله: زردآلو غوله ؛ زردآلو غوره. زردآلوی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زردالوی پیش رس: زردآلوی پیش رس ؛ گونه ای از زردآلو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زردالوی شکرپاره: زردآلوی شکرپاره ؛ گونه ای زردآلو که ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایه 65 سوره کهف: فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
داد: داد :عدل ، قانون دکتر کزازی در مورد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر نثار: زر نثار ؛ زری که در عید یا عروسی یا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر نرگس: زر نرگس ؛ به اضافت تشبیهی و به اعتب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر نشابوری: زر نشابوری ؛ در دو شاهد زیر ظاهراً ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر و زور: زر و زور ؛ ثروت و قدرت. ثروت. تمول. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زر و زیور: زر و زیور ؛ تجمل. طلا و سنگهای گران ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
غلام زر: غلام زر ؛ غلام به زر خریده. زرخرید. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ازمعدن به کان کندن براید: زر ازمعدن به کان کندن برآید ، نظیر: ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر بر سر پولاد نهی نرم شود: زر بر سر پولاد نهی نرم شود. ( آنندر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به جهنم برد: زر به جهنم برد ، نظیر: زر به کشتن د ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر پیش زر می رود: زر پیش زر می رود. ( آنندراج ) ، نظی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر زر کشد: زر زر کشد. ( امثال و حکم دهخدا ) ؛ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر فکندن و پشیز گرفتن: زر فکندن و پشیز گرفتن ، نظیر: خر دا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر مذاب: زر مذاب ؛ زر گداخته. ( ناظم الاطباء ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر صامت: زر صامت ؛ زر خاموش که همین طلا و نق ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر مسکوک: زر مسکوک ؛ پول طلا. ( ناظم الاطباء ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر صرف: زر صرف ؛ زر خالص. ( فرهنگ فارسی معی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زرطلا: زر طلا ؛ زر خالص. ( آنندراج ) . زر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر مصر: زر مصر ؛ زر خالص در ملک مغرب کانی ا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر طلی: زر طلی ؛ زر خالص. ( ناظم الاطباء ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر مصری: زر مصری ؛ زر خالص. ( آنندراج ) ( شر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر مغربی: زر مغربی ؛ کنایه از زر خالص باشد. ( ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر مغشوش: زر مغشوش ؛ زر ناخالص. طلای غش دار : ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ناخنی: زر ناخنی ؛ زری را گویند بغایت خالص ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر پخته: زر پخته ؛ زر گدازیافته. ( بهار عجم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر تازه: زر تازه ؛ زری که به تازگی سکه زده ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر تر: زر تر ؛ زر پاک. زر بی غش. زر ناب. ز ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر تمام عیار: زر تمام عیار؛ زر کامل. زر خشک. ( مج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر توقیفی: زر توقیفی ؛ زری که پنهان خیرات کنند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر جعفری: زر جعفری ؛ زر خالص که جعفر برمکی سک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ده هفتی: زر ده هفتی ؛ زری باشد که از ده حصه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر روکش: زر روکش ؛ نوعی از زرقلب. ( آنندراج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ده مهی: زر ده مهی ؛ بهتر از زر دهدهی تمام ع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر سارا: زر سارا ؛ زر خالص. ( بهار عجم ) ( آ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر رکنی: زر رکنی ؛ زری بود خالص و منسوب به ر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ده نهی: زر ده نهی ؛ زری را گویند که عیار آن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر رومال: زر رومال ؛ زر روکش را گویند و آن زر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زرساوه: زر ساوه ؛ زر سرخ خرده باشد چون گاور ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ده هشتی: زر ده هشتی ؛ زری باشد که عیار آن به ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر سرخ سپهر: زر سرخ سپهر ؛ زردکف ، زردمی ، زرگرچ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر رومی سرخ سپهر: زر رومی سرخ سپهر ؛ کنایه از آفتاب ع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر سفید: زر سفید ؛ سیم و روپیه . ( غیاث اللغ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر روی: زر روی ؛ کنایه از آفتاب. ( آنندراج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر شاو: زر شاو ؛ بمعنی زر خالص. ( غیاث اللغ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر شش سری: زر شش سری ؛ زر خالص تمام عیار را گو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ساده: زر ساده ؛ طلائی باشد که آن را نو از ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر شکسته: زر شکسته ؛ زر کم عیار. ( آنندراج ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر کانی: زر کانی ؛ زری که نو از کان برآورده ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر کامل عیار: زر کامل عیار ؛ زر خالص. ( آنندراج ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر دهدهی: زر دهدهی ؛ زر خالص سره تمام عیار با ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر ده ششی: زر ده ششی ؛ زری که از ده حصه چهار ح ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر اصل: زر اصل ؛ زر خالص. ( ناظم الاطباء ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر بر سکه رساندن: زر بر سکه رساندن ؛ زر بر سکه زدن. م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به اتش زدن: زر به آتش زدن ؛ کنایه از سوختن زر و ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر بهبهانی: زر بهبهانی ؛ نوعی زر قلب. ( آنندراج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زربه زینت ده: زربه زینت ده ؛ که زر را به زینت دهد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به سنگ سیاه کشیدن: زر به سنگ سیاه کشیدن ؛ کنایه از عیا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به کان بردن: زر به کان یا به معدن بردن ، نظیر : ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به معدن بردن: زر به کان یا به معدن بردن ، نظیر : ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به نام کسی زدن: زر به نام کسی زدن ؛ بمعنی مسکوک ساخ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر به نام کسی ساختن: زر به نام کسی ساختن ؛ زر به نام کسی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر بی امیغ: زر بی آمیغ ؛ زر بی غش. زر بی غل. زر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زر پاک عیار: زر پاک عیار ؛ زر خالص و ویژه. ( آنن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مستطیل: مستطیل:گسترده ، نور آفتاب مستطیل: ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سرما: سرما: دکتر کزازی در مورد واژه ی " س ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
تنبل: تُنبُل : مکر و حیله ، تلبیس و جادو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پیمان: پیمان: در پهلوی پتمان patmān و در ا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
شهید: شهید به معنی شاهد از ماده شهود به م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
see: واژه ی see انگلیسی، با واژه ی فارسی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خزر: خزر: نام ناحیه ای و مردمی که به سپی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قارچ: قارچ: ( fungus ) ) [امراض نباتی]موج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
دیهیم: دیهیم:تاج دکتر کزازی در مورد واژه ی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مجانی: واژه ی مجانی در اصل یک واژه ی فارسی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زرافه: زرافه در زبان های غربی با اندکی تغی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
مست و پاتیل: مست و پاتیل : سیاه مست ، در تداول ع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن باد خزان: زدن باد خزان ، زدن خزان ؛ پژمرده و ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن باران: - زدن باران ؛ آفت رسانیدن باران بی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن برق چیزی را: زدن برق چیزی را ؛ سوزانیدن آنرا.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن تگرگ: زدن تگرگ ؛ زیان رسانیدن تگرگ به درخ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن چشم زخم: زدن چشم زخم ؛ چشم زدن. نظر زدن. کسی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن خزان: زدن خزان ؛ نابود کردن باد خزان باغ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن روزگار کسی را: زدن روزگار کسی را ؛ بدبخت کردن دورا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن سرما: زدن سرما ؛ تباه کردن و سوزانیدن سرم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عرضه زدن: عرضه زدن ؛ عرضه کردن : دی ز در بام ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در حریم کسی زدن: دست در حریم ( ستر ) کسی زدن ؛ کنایت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کوچه زدن: به کوچه زدن ؛ بکوچه رفتن.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خیرالعمل زدن: خیرالعمل زدن ؛ در اذان ببانگ بلند�ح ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کوچه علی چپ زدن: به کوچه علی چپ زدن ؛ تجاهل کردن با ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قسط زدن: قسط زدن ؛ قسط کردن.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کوه و دشت زدن: به کوه و دشت زدن ، به کوه و هامون ز ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سریر زدن: سریر زدن ؛ تخت زدن.
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم از چیزی زدن: دم از چیزی زدن ، دم ِ چیزی زدن ؛ کن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیرون زدن لشکر: بیرون زدن لشکر ؛ بیرون آوردن لشکر. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مشق زدن: مشق زدن ؛ مشق کردن. ( از آنندراج ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیرون زدن سر: بیرون زدن سر ؛ برآوردن. طلوع کردن : ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدم زدن به جایی: قدم زدن به جایی ؛ پا نهادن در آنجا. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فن زدن: فن زدن ؛ شیوه زدن.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود بیرون زدن: دود بیرون زدن ؛ بیرون شدن دود. بیرو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
طواف زدن: طواف زدن ؛ گردش کردن. گرداگرد مکانی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب زدن برچیزی: آب زدن ( بر چیزی ) ؛ آب ریختن روی آ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نقطه زدن: نقطه زدن ؛ نقطه نهادن.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قدم برون زدن از خود: قدم برون زدن از خود ؛ خارج شدن از خ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اکسیر زدن: اکسیر زدن ؛ اکسیر ریختن. ( از آنندر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گام پیش زدن: گام پیش زدن ؛ پیش قدم بودن. پیشاپیش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باران زدن: باران زدن ؛ باریدن باران.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انگشت در طعامی روان زدن: انگشت در طعامی روان زدن ؛ خوردن از ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش زدن در مالی: آتش زدن در مالی ؛ بگزاف صرف کردن آن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتش زدن کسی را: آتش زدن کسی را ؛ او را خشمگین کردن.
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دندانه کلید در قفل زدن: دندانه کلید در قفل زدن ؛ فرو بردن آ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موی کسی را اتش زده بودن: موی کسی را آتش زده بودن ؛ درست بوقت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن افتاب کسی را: زدن آفتاب کسی را ؛ تأثیر آفتاب در ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن باد: زدن باد ؛ آفت رسانیدن باد، گویند: ا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گره زدن بر ابرو: گره زدن ( گره برزدن ) بر ابرو ؛ چین ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انزال زدن: انزال زدن ؛ انزال کردن. ( بهار عجم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوی سخن زدن: گوی سخن زدن ؛ به فصاحت سخن گفتن : ف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان به تنور زدن: نان به تنور زدن ؛ نان بدیوار تنور چ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نرد زدن: نرد زدن ؛ نرد باختن. بازی نرد. رجوع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جولان زدن: جولان زدن ؛ جولان کردن. ( آنندراج ) ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چنگ زدن به چیزی: چنگ ( دست ) زدن به چیزی ( اندر چیزی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بانگ بر ابلق زدن: بانگ بر ابلق زدن ؛ فریاد کردن بر عد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر راهی زدن: بر راهی ( طرفی ، جانبی ) زدن ؛ براه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خطا زدن: خطا زدن ؛ خطا کردن . ( آنندراج ) .
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در کسی زدن: چنگ ( دست ) در کسی زدن ؛ او را گرفت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بانگ برزدن: بانگ برزدن ؛ نهر. انتهار. ( ترجمان ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به اتش زدن: به آتش زدن ؛ خود را به آب و آتش زدن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خیال بد زدن: خیال بد زدن ؛ خیال بد کردن : گر بگو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زدن در کاری: دست زدن ( دست برزدن ) در کاری ( به ...
٣ ماه پیش