نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تفهیم: تفهیم و تفهّم/ تفاهم: تفهیم یعنی "ف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
یکدیگر را در اغوش کشیدن: یکدیگر را در آغوش کشیدن ؛ تعانق. مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن رود و مانندان: آراستن رود و مانندآن ؛ کوک کردن آن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اغوش بستن کتاب: آغوش بستن کتاب ؛ ضبر کتب. ( ادیب نط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل بکسی اراستن: دل بکسی آراستن ؛ دل بدو دادن : تو پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن دل: آراستن دل ؛ مستعد کردن آن. حاضر کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن جامه به تن: آراستن جامه به تن ؛ راست کردن آن بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن جنگ یا رزم: آراستن جنگ یا رزم ؛ ترتیب ، تنظیم ، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن خلعت: آراستن خلعت ؛ دادن یا آماده و حاضر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن زن خود را: آراستن ِ زن ْ خود را ؛ تشوف. جلوه ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن زبان به: آراستن زبان به ؛ تکلم کردن با آن. گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن لشکر: آراستن لشکر ؛ بصف کردن. تعبیه آن. م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن خویشتن: آراستن خویشتن ؛ تصنع. ( دهّار ) .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در چشم کسی اراستن چیزی را: در چشم کسی آراستن چیزی را ؛ تسویل. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اراستن سخن: آراستن سخن و پاسخ و امثال آن ؛ ادا ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بالقوه: دکتر کزازی واژه ی " درتوان" را در ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر ناوک: تیر ناوک ؛تیری که از میان لوله یا ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تیر نشانه: تیر نشانه ؛ هدف و جای نشانه تیر. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر نشستن بر چیزی: تیر نشستن بر چیزی و در چیزی ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر گز: تیر گز ؛ نوعی از تیر بغایت معروف. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر ناوکی: تیر ناوکی ؛ منسوب به ناوک : آن دیده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر نشستن در چیزی: تیر نشستن بر چیزی و در چیزی ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تیرنی: تیر نی ؛ تیر کوچکی است که در خاک کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر و کمان حنا: تیر و کمان حنا ؛ و تنها حنا رسم ولا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر خراس: تیر خراس ؛ تیر عصاری. ( از فرهنگ جه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر خانه: تیر خانه ؛ شاه تیر و حمال و تیربزرگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر اسیا: تیر آسیا ؛ قطب الرحا. محور : وآنک چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیرپوش: تیرپوش ؛ سقفی پوشیده به تیر. ( یادد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیردستی: تیردستی ؛ به معنی عصا. ( غیاث اللغا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تیربالا: تیربالا ؛ تیرقامت. ازاسماء محبوب اس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر یتاق: تیر یتاق ؛ بهره پاسبانی خلوت خاص. . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر سقف: تیر سقف ؛ تیر پالار خانه. ( ناظم ال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر بندوق: تیر بندوق ؛ گلوله بندوق و توپ باشد. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیرقامت: تیرقامت ؛ تیربالا. ازاسماء محبوب اس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر عصاری: تیر عصاری ؛ غنگ. و آن چوبی است دراز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم ندار را سر نمیبرند: آدم ندار را سر نمیبرند ؛ المفلس فی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم به ادم بسیار ماند: آدم به آدم بسیار ماند ؛ آنکس نیست ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم به ادم می رسد: آدم به آدم می رسد ؛ مردمان بایدبیکد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم با ادم خوش است: آدم با آدم خوش است ؛ لذت حیات در مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم بدحساب دو بار میدهد: آدم بدحساب دو بار میدهد ؛ بدمعاملگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم به ادم میرسد کوه بکوه نمیرسد: آدم به آدم میرسد کوه بکوه نمیرسد ؛ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم با کسی که علی گفت عمر نمیگوید: آدم با کسی که علی گفت عمر نمیگوید ؛ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم از کوچکی بزرگ میشود: آدم از کوچکی بزرگ میشود ؛ خضوع و فر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم نترس سر سلامت بگور نمیبرد: آدم نترس سر سلامت بگور نمیبرد ؛ ناپ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم حسابش را پیش خودش میکند: آدم حسابش را پیش خودش میکند ؛ از شر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم تا کوچکی نکند بزرگ نشود: آدم تا کوچکی نکند بزرگ نشود؛ خضوع م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم بی اولادپادشاه بی غم است: آدم بی اولادپادشاه بی غم است ؛ پرور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم دو بار به این دنیا نمی اید: آدم دو بار به این دنیا نمی آید ؛ با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم مال را پیدا میکند مال ادم را پیدا نمیکند: آدم مال را پیدا میکند، مال آدم را پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم دو دفعه نمی میرد: آدم دو دفعه نمی میرد ؛ گاه دفاع از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم که از زیر بته بیرون نیامده است: آدم که از زیر بته بیرون نیامده است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم لخت کرباس پهنادار خواب بیند: آدم لخت کرباس پهنادار خواب بیند ؛ ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم نمیداند بکدام سازش برقصد: آدم نمیداند بکدام سازَش برقصد ؛ هر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم یک بار پایش بچاله میرود: آدم یک بار پایش بچاله میرود ؛ از مص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم یک دفعه میمیرد: آدم یک دفعه میمیرد ؛ ترس و هراس از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهوکان: آهوَکان ؛ آهوان خُرد.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهوی سپید: آهوی سپید ؛ رئم. ج ، اَرْآم ، آرام.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهو شدن: آهو شدن ؛ در تداول عوام ، برای یافت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ماده اهو: ماده آهو ؛ظبیه.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهوی مانده: آهوی مانده ( آهوی لنگ ) گرفتن ؛ زبو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اهوی ناگرفته بخشیدن: آهوی ناگرفته بخشیدن ؛ چیز را که در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به اهو گوید دو بتازی گوید گیر: به آهو گوید دو بتازی گوید گیر ؛دو ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر از کمان بدررفتن: تیر از کمان بدررفتن ؛ تیر از شست بد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اهو: - مثل آهو ؛ تند در تک. - || با چش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر برگشاد: تیر برگشاد ؛ بالاضافت ، تیر ازکمان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر به تاریکی افکندن: تیر به تاریکی افکندن ؛ تیر به تاریک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر بدخشان: تیر بدخشان ؛ تیر دوسر. ( ناظم الاطب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر بر نشانه زدن: تیر بر نشانه زدن ؛ به مقصود رسیدن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر بیله: تیر بیله ؛ بیلک : اگر که رستم پیلی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر تام: تیر تام ؛ تیر تمام که بکار تیرانداز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر بسنگ خوردن: تیر بسنگ خوردن ؛ به مقصود نرسیدن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر چارپر: تیر چارپر ؛ نوعی از تیر که چارپر دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر تیزپر: تیر تیزپر ؛ تیری که به سرعت و تندی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر خاکی: تیر خاکی ؛ نوعی از تیر که پیکانش از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیردوزکردن: تیردوزکردن ؛ با تیر دوختن. تیر فراو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر در جعبه گذاشتن: تیر در جعبه گذاشتن ؛ تیر در ترکش نگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر روی ترکش: تیر روی ترکش ؛ به معنی تیر خوب و به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر دوکمانه: تیر دوکمانه ؛ تیری که چون گشاد یابد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر ریختن: تیر ریختن ؛ تیر زدن بر چیزی. ( آنند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر سبک زخمه: تیر سبک زخمه ؛ تیر شکرزخمه. مراد از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر شکرزخمه: تیر شکرزخمه ؛ تیری که هر جا زنند بص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر قرعه: تیر قرعه ؛دو تیر باشد که بدان فال گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر قمار: تیر قمار ؛ قدح. ( منتهی الارب ) . ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر کاکل ربا: تیر کاکل ربا ؛ به معنی تیری که از س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
یکدستی زدن: یکدستی زدن: [ اصطلاح در تداول عامه] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
وزر: وزر در لغت به معنی سنگینی است ، واژ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زر قلب: زر قلب:زر نا خالص ، طلای نا خالص " ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ترمال: ترمال، [ اصطلاح بازی اسکی ] یک لایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
برابر: برابر : همسان ، هم سنگ ، همبر "بر" ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تیز: تیز: تیز در پهلوی تِز tēz و تخ tēx ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قوم: معادل واژه ی قوم در سنسکریت کوتوم k ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
پاره: پاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
طبخ: واژه ی طبخ در اصل به شکل تبخ بوده و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
توده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " توده" م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ائتلاف: ائتلاف ( هم پیمانی ) Coalition: [ ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
رای: رای: دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خروس: خروس: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
رابطه علی: رابطه ی علّی CAUSAL RELATIONSHIP :[ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
غائط: کلمه غائط به معنای محلی است که نسبت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
چاه کن همیشه ته چاه است: چاه کن همیشه ته چاه است : [ عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ازار: آزار : غمی گشت و سوداوه را خوار کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ایا: ایا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اوزمان: اوزمان ( اصطلاح خیاطی ) : فضای ایجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تذییل: تذییل : پَی آورد، گونه ای از فراخی ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دادن: دادن : آفریدن بدو گفت سوداوه :همتای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
التفات: آرایه ی التفات : آرایه ی وانگری دک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
افدرزادگان: اَفدَرزادگان: عمو زادگان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
حکاک: حکاک: [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی به خا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سازمند: سازمند: ساخته و پرداخته سازمند از ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جاکلیدی: جا کلیدی ابزاری است که معمولا برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کاغذ a4: کاغذ A4 ( اقلام مصرفی اداری ) کاغذ ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
رانینگ: کفش ورزشی رانینگ کفش ورزشی رانینگ: ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
شلوارک: انواع شلوارک شلوارک خیلی کوتاه : ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جوراب: جوراب مردانه جوراب بلند: به جوراب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شیرینگ پگ: واژه انگلیسی شرینک ( shrink ) به مع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تراز: تراز آهنربایی تراز آهنربایی پرکاربر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
چینی: سرویس چینی ( ظروف آشپزخانه ) ظروف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تیکمه داش: تیکمه داش در زبان آذری به معنی سنگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
از: آز تغییر یافته ی واژه آج بوده که در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تا نباشد چوب تر فرمان نبر گاو خر: تا نباشد ، چوب تر فرمان نبر گاو خر: ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب قورق: - شراب قورق ؛ شرابی که بجهت منع سلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب گذشته: شراب گذشته ؛ باده بی مزه از کیف افت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب کهربائی: شراب کهربائی ؛ نوعی از شراب که رنگش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب گور: شراب گور ؛ این رایج هندوستان است و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب متوسط: - شراب متوسط؛ شراب که شش ماه بر او ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب لب شیرین: شراب لب شیرین ؛ شرابی که تلخ و تند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب مروق: شراب مروق ؛ شرابی است که خبز کعک را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب معسل: شراب معسل ؛ پنج جزء از آن و یک جزء ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب مثلث: شراب مثلث ؛ سیکی. شراب مغسول. ( یاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب مغسول: شراب مغسول ؛ سیکی. شراب مثلث. ( بحر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب موصل: شراب موصل ؛ شرابی که در یک من آن چه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب ممزوج: شراب ممزوج ؛ در طب ، شراب به آب آمی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب نوش گوار: شراب نوش گوار ؛ شراب عسل. شراب بی خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب یک منی: شراب یک منی ؛ شراب که در ظرف یک منی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب یهود: شراب یهود ؛ باده ای که پنهان و کم خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرد شراب: مرد شراب ؛ دوستدار باده. حریف میخوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب ارزن: شراب ارزن ؛ غبیراء. ( یادداشت مؤلف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب اجاص: شراب اجاص ؛ در اصطلاح اطباء فشرده ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب حصرم: شراب حصرم ؛در اصطلاح اطباء فشرده آن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب افسنتین: شراب افسنتین ؛ بگیرند افسنیتن رومی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شراب خام: شراب خام ؛ نزدصوفیه عیش ممزوجی است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب اصول: - شراب اصول ؛ شربتی که ازچند ریشه ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب عشق: شراب عشق ؛ کنایه از آنچه مایه تعلق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب توحید: شراب توحید ؛ در اصطلاح عرفا، محو شد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب سفرجل: شراب سفرجل ؛ شراب به ْ. || نام قسم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در شراب امدن: در شراب آمدن ؛ به باده گساری آغاز ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب بودن: شراب بودن ؛ شریر بودن. ( فرهنگ نظام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب بی کیف: شراب بی کیف ؛ باده ضعیفی که مستی نی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب الوده: شراب آلوده ؛ شراب آلود؛ آلوده به شر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب پخته: شراب پخته ؛ شراب رسیده که آن را شرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب جبوشی: شراب جبوشی ؛ شراب است که در جزیره ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب حدیث: شراب حدیث ؛ شرابی که شش ماه بر آن ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب پشت دار: شراب پشت دار ؛ شرابی که ادویه مقویه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب خانه رسان: شراب خانه رسان ؛ شرابی که در خانه ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب دوشابی: شراب دوشابی ؛ نبیدالدبس است. ( فهرس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب در سر داشتن: شراب در سر داشتن ؛ کنایه از مست بود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب ریحانی: شراب ریحانی ؛ شراب خالص خوشبوی. و گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب سوسن: شراب سوسن ؛ می سوسن. ( فهرست مخزن ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب صبح: شراب صبح ؛ عبارت از شراب که بدان صب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب سه منی: شراب سه منی ؛ مرادف می سه منی و ظاه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب شکر: شراب شکر ؛ و این رایج هندوستان است. ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شراب عسل: شراب عسل ؛ آن است که دو جزء از شراب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب عتیق: شراب عتیق ؛ شراب است میان شراب قدیم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب قابض: شراب قابض ؛ شراب غلیظ دبش یا ترش. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب قدیم: شراب قدیم ؛ شراب که چهار سال بر اوگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شراب قندی: شراب قندی ؛ مرادف شراب شکر. ( آنندر ...
١ سال پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
DEN: den : واژه ی دن انگلیسی با واژه ی د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mute: mute : واژه ی mute انگلیسی با مات ف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
LIP: lip انگلیسی همان تغییر یافته ی لب ف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
جوانمرد: در زبان آذری به جوانمرد" ایگیت" گفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ضماد: ضماد[ اصطلاح طب سنتی ]آنچه غلیظ الق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
همه پرسی: همه پرسی Referendum : [ اصطلاحات مج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
فتیله: فتیله[ اصطلاح طب سنتی ]به معنی شافه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جوانمرد: جوانمرد:کسی که ترس و بدگمانی ندارد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ارتقب: اگر با اینهمه آنها پذیرا نشوند تو م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اشفته روز: آشفته روز ؛ پریشان حال. شقی. بدبخت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خداوند شمشیر: خداوند شمشیر ؛ شمشیرزن. جنگی و زورآ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو دستی شمشیر زدن: دو دستی شمشیر زدن ؛ با دو دست شمشیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر از نیام برکشیدن: شمشیر از نیام برکشیدن ؛ شمشیر از غل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نیام کشیدن: شمشیراز نیام یا ز نیام کشیدن یا برآ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شمشیر بران: شمشیر بران ؛ شمشیری که سخت تیز و بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شمشیر پهن: شمشیر پهن ؛ شمشیری که تیغه آن پهن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شمشیر بر کشیدن: شمشیر برکشیدن ؛ شمشیر آختن. شمشیر ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر چوبین: شمشیر چوبین ؛ مخراق. بلونک. ( یاددا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیرحمایل بستن: شمشیرحمایل بستن ؛ شمشیر بر کمر بستن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر جوشن گداز: شمشیر جوشن گداز ؛ شمشیری که زره را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر خواباندن: شمشیر خواباندن ؛ فرودآوردن شمشیر. ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیرحواله کسی کردن: شمشیرحواله ( فرق ) کسی کردن ؛ شمشیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر در غلاف کردن: شمشیر در غلاف کردن ؛ درغلاف گذاشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر در میان کردن: شمشیر در میان کردن ؛ شمشیر در نیام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر داد: شمشیرِ داد ؛ کنایه از نیروی عدالت. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر در بغل خوابیدن: شمشیر در بغل خوابیدن ؛ با کمال احتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شمشیر صبح: شمشیر صبح ؛ کنایه از خورشید است. ( ...
١ سال پیش