نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست سؤال دراز کردن: دست سؤال دراز کردن ؛ دست تکدی دراز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست صلیب یا صلیبی کردن: دست صلیب یا صلیبی کردن ؛ دست بستن پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شنا: دست شنا ( دست شنو ) داشتن ؛ در شناو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست عشق: دست عشق ؛ اضافه استعاری : به دست عش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست عصا: دست عصا ؛ دست چوب که یمنی باشد. ( ل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست عهد شدن: دست عهد شدن ؛ دست پیمان شدن. متعهد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست فروبردن: دست فروبردن ؛ دست دراز کردن. درآورد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستها فروگذاردن: دستها [ در نماز ] فروگذاردن ؛ روش ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست فروکوفتن: دست [ با کسی ] فروکوفتن ؛ آماده کشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست فریاد: دست فریاد ؛ اضافه استعاری : نه خواب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست فنا: دست فنا ؛ اضافه استعاری : میان عمر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قدرت: دست قدرت ؛ اضافه استعاری : که من دس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست فشاندن: دست فشاندن ؛ آستین افشاندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قدح گرفتن: دست قدح گرفتن ؛ قدح به دست گرفتن. ق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست فوت: دست فوت ؛ اضافه استعاری : گزیدند فر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قلم داشتن: دست قلم داشتن ؛در نویسندگی توانا بو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست قلم: دست قلم ؛ مقطوع الید. ( آنندراج ) .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قطع کردن: دست قطع کردن ؛ دست بریدن. ( آنندراج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قوی داشتن: دست [ کسی را ] قوی داشتن ؛ پشتیبانی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قصیر بودن: دست قصیر بودن ؛ کنایه از کاهل بودن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قلم کردن: دست قلم کردن . دست بریدن. ( آنندراج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کارد: دست کارد ( با اضافه ) ؛ کنایه از بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست قوت یافتن: دست قوت یافتن ؛ قویدست شدن. با قوت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کاررفته: دست کاررفته ؛ کارکرده و دخیل در کار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستکار: دست کار ؛ ساخته و معمول هرکس. ( آنن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در میان بردن: دست در میان بردن ؛ در میانه درآمدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در میان کردن: دست در میان کردن ؛ درآمدن. قرین شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در هم زدن: دست در هم زدن ؛ دست به هم دادن. دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در یک کاسه کردن با کسی: دست در یک کاسه کردن با کسی ؛ با او ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در هم زده: دست در هم زده ؛دستهای خود روی هم نه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر روی ستون کردن: دست زیر روی ستون کردن . رجوع به دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر: دست زیر ؛ مقابل دست رو.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر زنخ زدن: - دست زیر زنخ داشتن یا زدن ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر زنخ ستون بودن: دست زیر زنخ ستون بودن ؛ کنایه از در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر زنخ ستون شدن: دست زیر زنخ ستون شدن ؛ کنایه از حیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر زنخ ستون کردن: دست زیر زنخ ستون کردن ؛ چون اندوهگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر سر ستون ساختن: دست زیر سر ستون ساختن ؛ کنایه از حی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر سنگ امدن: دست زیر سنگ آمدن ؛آسیب دیدن. گرفتار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر سنگ اوردن: دست زیر سنگ آوردن ؛ گرفتار ساختن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر سنگ کسی داشتن: دست زیر سنگ کسی داشتن ؛ گرفتار او ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیرین: دست زیرین ؛ کنایه از روش پنهانی است ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست سائیدن: دست سائیدن ؛ اظهار ندامت کردن : چو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست سبو: دست سبو ؛ دسته ای که در گردن سبو با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ستون ته رو بودن: دست ستون ته رو بودن ؛ کنایه از حیرت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ستون زنخ بودن: دست ستون زنخ بودن ؛ کنایه از حیرت. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ستون زنخ کردن: دست ستون زنخ کردن ؛ کنایه از حیرت ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ستون سر کردن: دست ستون سر کردن ؛ کنایه از حیرت اس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست سرو: دست سرو ؛ پنجه سرو. ( آنندراج ) : گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست سنگ: دست سنگ ؛ دستاسنگ. فلاخن. ( آنندراج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ستون زنخ ماندن: دست ستون زنخ ماندن ؛ کنایه از متحیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در میان افکندن: دست در میان [ کسی ] افکندن ؛ دست در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
کتاب نامه: کتاب نامه:[ اصطلاح انتشارات] سیاهه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قار: قار در زبان ترکی به معنی برف، قاریا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خوک: به ماده ی خوک وحشی همان خوک گفته می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کوتاه: کوتاه : ریشه باستانی این کلمه کُرت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
استانه: آستان آستانه در زبان ترکی آستایا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست خاییدن: دست خاییدن ؛ افسوس خوردن. رجوع به ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خر باز: دست خر باز ؛ تعبیری دشنام و ناسزا گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خری: دست خری ؛ به معنی دست خر باز که دشن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست خشک: دست خشک ؛ دارای دستی معیوب. شلاء. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خشک بر چوب بستن: دست خشک بر چوب بستن ؛ او را از تمام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خشک بر سر مالیدن: دست خشک بر سر مالیدن ؛در مقابل دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خواندن: دست [ حریف یا کسی دیگر را ] خواندن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست خورده: دست خورده ؛ کالای مستعمل و تباه شده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خورش بردن: دست خورش بردن ؛ دست برای خورش دراز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست دختری را به دست کسی دادن: دست دختری را به دست کسی دادن ؛ به ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در استین داشتن: دست در آستین داشتن ؛ فارغ بودن از ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در استین شکستن: دست در آستین شکستن ؛ دست درآستین کش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در استین کردن: دست در آستین کردن ؛ بازداشتن و منع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در استین چیزی بردن: دست در آستین چیزی بردن ؛ آن را به ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در استین کشیدن: دست در آستین کشیدن ؛ پنهان کردن دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در بغل داشتن: دست در بغل داشتن ؛ کنایه از معطل و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در اغوش کسی کردن: دست در آغوش کسی کردن ؛ دست به گردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در بغل نهادن: دست در بغل نهادن ؛ دست در بغل بودن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در ته سنگ بودن: دست در ته سنگ بودن ؛ کنایه از مغلوب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در حنا گذاشتن: دست در حنا گذاشتن ؛ کنایه از معطل و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در پیش داشتن: دست در پیش داشتن ؛ مانع آمدن شدن. ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در خاک مالیدن: دست [ کسی را ] در خاک مالیدن ؛ بر ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در خاک ماندن: دست در خاک ماندن ؛ مجال خودنمائی و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست درخضاب: دست درخضاب ؛ حناگرفته. آغشته به حنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در دامن رفتن: دست در دامن رفتن ؛ دست در دامن کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در خون داشتن: دست در خون [ کسی ] داشتن ؛ سر کشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در خون زدن: دست در خون زدن ؛ کنایه از جنگ کردن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در دهان مار کردن: دست در دهان مار کردن ؛ به پیشواز خط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در دندان ماندن: دست در دندان ماندن ؛ کنایه از متعجب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در دامن اویختن: دست در دامن [ کسی ] آویختن ؛ گرفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در دامن زدن: دست در دامن [ چیزی ] زدن ؛ متوسل بد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست دررکاب بودن: دست دررکاب [ کسی ] بودن ؛ رکاب او ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در دهن گرفتن: دست در دهن گرفتن ؛ کنایه از منع کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در روغن داشتن: دست در روغن داشتن ؛ کنایه از ثروت و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در ریش هرکس: دست در ریش هرکس ؛ ملتجی و ملازم با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در زین بستن: دست در زین بستن ؛ کنایه از پیاده رف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست درزدن: دست درزدن ؛ دست اندرزدن. متشبث شدن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست در زیر سنگ بودن: دست در زیر سنگ بودن ؛ دست بزیر سنگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست درشدن: دست درشدن ؛میسر و ممکن شدن. دست داد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست درسر: دست درسر ؛ فغان رسیده. ظلم دیده. فر ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بیعت: دست بیعت ؛ به اصطلاح مشایخ ، دستی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بیع شدن: دست بیع شدن ؛ توکل کردن و خود را وا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به یقه: دست به یقه ؛ دست به یخه ، که خصومت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بیرون کردن: دست بیرون کردن ؛ کنایه از جدال و قت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گریبان بودن با: دست به گریبان بودن با. مبتلی و دچار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به یکی شدن: دست به یکی شدن ؛ همدست شدن. همدست ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به یکدیگر فرا کردن: دست به یکدیگر فرا کردن ؛ معانقة. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به یکی بودن: دست به یکی بودن ؛ متحد و همداستان ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به یکی کردن با: دست به یکی کردن با ؛ همدستی و اتحاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پاچلفتی: دست پاچلفتی ؛ دست و پا چلفتی. رجوع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پاک بودن: دست پاک بودن ؛ دزد نبودن. ( یادداشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پیراهن: دست پیراهن ( به اضافه ) ؛ کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پنگال: دست پنگال ؛ دست پنجه. ( لغت محلی شو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست پیش: دست پیش ؛ گدا. - || ( به اضافه ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پیش بودن: دست [ کسی ] پیش بودن ؛ سابق بودن. م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پیش دهن گرفتن و گذاشتن: دست پیش دهن گرفتن و گذاشتن ؛ در وقت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست پیش کردن: دست پیش کردن ؛ گدائی کردن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پیش کسی داشتن: دست پیش کسی داشتن ؛ کنایه از گدائی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
استکفاف: استکفاف ، تکفف ؛ دست پیش کسی داشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستت درد نکند: دستت درد نکند ؛ دست شمادرد نکند. در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست تاک: دست تاک ؛ پنجه تاک. ( آنندراج ) : آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست تدبیر: دست تدبیر، اضافه استعاری : چه برخیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست تصرف قوی است: دست تصرف قوی است ؛ قاعده ای از فقه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست تطاول: دست تطاول ؛ کنایه از جور وستم است :
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست تکاندن: دست تکاندن ؛ از همه چیز گذشتن. چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست جلو: دست جلو ؛ عنان در یراق اسب. سر دوال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست جاه: - دست جاه ؛ اضافه استعاری : شاها بن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چالاک: دست چالاک ؛ کنایه از دزد. ( آنندراج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چرب: دست چرب ؛ زَهِمة. - || امداد و اع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستت چرب است بمال به سرت: دستت چرب است بمال به سرت ؛ من یا او ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چرب بر سر کسی کشیدن: دست چرب بر سر کسی کشیدن یا مالیدن ؛ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چپ از دست راست نشناختن: دست چپ از دست راست شناختن یانشناختن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چنگال زبان: دست چنگال زبان ؛ اضافه استعاری : چن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چربی: دست چربی ؛ اعانت و امداد. - || ثر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چوب: دست چوب ؛ چوبدستی. ( آنندراج ) . و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چنبر کردن: دست چنبر کردن ؛پیچاندن دست کسی. حلق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست حاجت بردن: دست حاجت بردن ؛ دست نیاز دراز کردن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست حلقه کردن: دست حلقه کردن ؛ دست چنبر کردن : چون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست حسرت بر بناگوش: دست حسرت بر بناگوش ؛ کنایه از اندوه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست حمایت: دست حمایت ؛ دستی که بدان حمایت و جا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست حمایل کردن: دست حمایل کردن ؛ دست در گردن کسی ان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کریم: کریم از ماده کرامت به معنی مفید فای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
با وجود این: با وجود این/ با این وجود: با وجود ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پدیده: پدیده: بعضی از فضلا این واژه را ( ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
چاک: چاک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " چا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ابرو: آبرو: [اصطلاح راه سازی] هر سازه ای، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بی: بی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بی" ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خاک: روی بر خاک نهادن: سجده کردن. ( مر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
فاش: فاش: [اصطلاح موسیقی ] یک نوع صدا و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
الفبایی کردن: الفبایی کردن: [اصطلاح کتابداری] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
برگه ارجاعی: برگه ارجاعی: [ اصطلاح کتابداری] برگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
علم: اَلَم: درد و رنج، دردمندی و رنجوری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
complete: complete انگلیسی تغییر یافته ی" کام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
انام: انام: [اصطلاح کتابداری] اثری که پدی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
creator: واژه ی کردگار از زبان فارسی وارد زب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کاری کردن: دست به کاری کردن ؛ دست به کاری زدن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کاسه یافتن کسی را: دست به کاسه یافتن کسی را ؛ در حین ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کمر داشتن: دست به کمر داشتن ؛ نخوت و غرور کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کمر زدن: دست به کمر زدن ؛ حال آمری و فرمانده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کیسه کردن: دست به کیسه کردن ؛ کنایه از جوانمرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گردن شدن: دست به گردن شدن ؛ تعانق. معانقه. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گردن یکدیگر فراکردن: دست به گردن یکدیگر فراکردن ؛ اعتناق ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گردن بستن: دست به گردن بستن ؛ دربند کشیدن کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گردن یکدیگرکردن: دست به گردن یکدیگرکردن ؛ اعتناق. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به نیکی گشادن: دست به نیکی گشادن ؛ نیکی و خیر آغاز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به هم دادن: دست به هم دادن ؛ بهم پیوستن. متفق ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به هم زدن: دست به هم زدن ؛ دستک زدن. تصفیح. تص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به هم سودن: دست به هم سودن ؛ دست بهم مالیدن : د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به رولوه: دست به رِوُلوِه ؛ آماده تیراندازی ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به روی چیزی گشودن: دست به روی چیزی گشودن ؛ رجوع به این ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به زیرسنگ امدن یا بودن: دست به زیرسنگ آمدن یا بودن ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به زیر روی ستون کردن: دست به زیر روی ستون کردن ؛ دست به ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به زیر زنخ ستون کردن: دست به زیر زنخ ستون کردن ؛ کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر داشتن: دست به سر داشتن ؛ سیلی بسر زدن در ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بسر نشستن: دست بسر نشستن. دست بسر گرفتن. دست ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به زیر شال بردن: دست به زیر شال بردن ؛ درصدد بیع و ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر زدن: دست به سر زدن ؛ اکثر در وقت فقدان م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر نهادن: دست به سر نهادن ؛ به معنی دست بر سر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر گرفتن: دست بر سر نشستن. دست بسر داشتن. دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سرکچل کسی کشیدن: دست به سرکچل کسی کشیدن ؛ او را نواز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر و روی کسی کشیدن: دست به سر و روی کسی کشیدن ؛ وی را ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سفره مشت به پیشانی: دست به سفره مشت به پیشانی ؛ در همان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سینه ادب نهادن: دست به سینه ادب نهادن ؛ قرار دادن د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به شاخی افگندن: دست به شاخی افگندن ؛ دست بر شاخی زد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به شما باشد: دست به شما باشد ؛ امید است که روزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به شاخی یا بر شاخی زدن: دست به شاخی یا بر شاخی زدن ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به شمشیر زدن: دست به شمشیر زدن ؛ برگرفتن تیغ. گرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به شمشیر اوردن: دست به شمشیر آوردن ؛ دست به شمشیر ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کار کردن: دست به کار کردن ؛ دست زدن. آغازیدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به قبضه: - دست به قبضه ؛ دست بشمشیر و شمشیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کار بردن: دست به کار بردن ؛ در کار درآمدن. به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سو: در زبان آذری " سو " یعنی آب ضرب ال ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قالپاق: قالپاق یک واژه ی ترکی است که تغییر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به خون الودن: دست به خون آلودن ؛ مرتکب قتل شدن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به خون خضاب کردن: دست به خون خضاب کردن ؛رنگین ساختن د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به داروی فراموشی کشیدن: دست به داروی فراموشی کشیدن ؛ کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به دامان: دست به دامان ؛ ملتجی. ملتمس. متقاضی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دامان دادن: دست به دامان ( یا دامن ) دادن ؛ مری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دامان کسی نرسیدن: دست به دامان کسی نرسیدن ؛ توفیق دید ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دامان کسی دراویختن: دست به دامان کسی درآویختن ؛ در دامن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دامان کسی رسیدن: دست به دامان ( دامن ) کسی رسیدن ؛ ت ...
١ سال پیش