نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چپی و دست راستی: دست چپی و دست راستی ؛ مترتبان بر جا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست راست سمت راست: دست راست ؛ سمت راست. جانب راست. طرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست امر: دست امر ؛صدر و مسند وزارت و مسند حک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خطر: - دست خطر ؛ مسندی را گویند که در آن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پیکر: پیکر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
محال: کلمه ( محال ) - به کسر میم - مصدر ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تبوء: کلمه ( تبوء ) به معنای جای گرفتن اس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خوک: خوک تغییر یافته ی پگ ( pig ) در زبا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بلا نسبت: بلا نسبت: [عامیانه، اصطلاح] دور از ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بیخ به اب رسیدن: بیخ به آب رسیدن : ظاهراً به معنی رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اشنان فروش: اُشنان فروش : اشنانی و اشنان گیاهی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
الف وحدت: الف وحدت : در اصطلاح صوفیه موجودات ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
به محض: به محضِ : [عامیانه، اصطلاح] به مجرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ددم وای: ددم وای: [عامیانه، اصطلاح] وای پدرم ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بوسه بر پای خود دادن: بوسه بر پای خود دادن : شیفته ظاهر خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ابکانه: آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
افکانه: آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اب تابه: آبتابه در ریخت آفتابه وآفتابه در ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سفیداب: سفیداب در ریختهای سفیداج و اسفیداج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بی نکاح زاده: بی نکاح زاده : حرامزاده، آنکه بی نک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
به یک سو افکندن: به یکسو افکندن : رها کردن، به کناری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بیت اخوه: بیت اخوه : بیت الاخوه، در علم احکام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بیت بیماری: بیت بیماری : بیت المرض - خانه نهم، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بهار فشان: بهار فشان : شکوفه پاشان، گل افشان . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اب زیر پوست رفتن: آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ایه 9 سوره کهف: آیه 9 سوره کهف. أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو دست به سربرنهاده: دو دست به سربرنهاده ؛ به تنگ آمده. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست یکی کردن باکسی: دست یکی کردن باکسی ؛ با او اتفاق کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست یکی شدن: دست یکی شدن ؛ متحد شدن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو دست و بازو در گردن کسی چنبر کردن: دو دست و بازو در گردن کسی چنبر کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل ازدست رفته: دل ازدست رفته ؛ عاشق. دلشده : آن شن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو دست پیش و پس بودن: دو دست پیش و پس بودن ؛ نادار و تهید ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیده بر دست کس کردن: دیده بر دست کس کردن ؛ چشم به دست کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهش دست: دهش دست ؛ سخاوت و بخشش و عطا. رجوع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روی دست: روی دست ؛ مقابل پشت دست. رجوع به ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روی دست کسی رفتن: روی دست کسی رفتن ؛ در معامله ای بیش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ره به دست شدن: ره به دست شدن ؛ در راه آمدن. به تجس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زیر دست اوردن چیزی: زیر دست آوردن چیزی ؛ مستولی شدن بر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زیردست بودن: زیردست بودن ؛ مطیع و فرمانبردار بود ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زیردست کردن: زیردست کردن ؛ مطیع و فرمانبر کردن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرا دست کسی دادن: فرا دست کسی دادن ؛ سپردن و تسلیم کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر دست برفشاندن: سر دست برفشاندن ؛ به بی اعتنائی دور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر دست تافتن: سر دست تافتن ؛ مقهور کردن : کنون دش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرا دست امدن: فرا دست آمدن ؛ پیش آمدن. به چنگ آمد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر دست فرماندهی برفشاندن: سر دست فرماندهی برفشاندن ؛ اشارت کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر دست گرفتن: سر دست گرفتن ؛ امداد واعانت کردن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سیاه دست: سیاه دست ؛ بخیل وممسک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سیه دست: سیه دست ؛ سیاه دست. بخیل و ممسک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فراخ دستی: فراخ دستی ؛ مقابل تنگدستی. دولتمندی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قلم دست: قلم دست ؛ اضافه تشبیهی. استخوان دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قوی دست: قوی دست ؛ زورمند : قوی دست را فتح ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قوی دست شدن: قوی دست شدن ؛ زورمند گشتن : ولی تا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کام و دست: کام و دست ؛ مراد و سلطه و پیروزی : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قوی دست گشتن: قوی دست گشتن ؛ پرزور شدن : همی هرچه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کوتاه دستی: کوتاه دستی ؛ دسترس نداشتن به مراد و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوتاه کردن دست: کوتاه کردن دست ؛ سلب تسلط کردن. باز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کوتاه دست: کوتاه دست ؛ آنکه دستش به مراد و مطل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوتاه گشتن دست: کوتاه گشتن دست ؛ از دخالت و از مداخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوته کردن دست: کوته کردن دست ؛ صرفنظر کردن. پرهیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کوته دست: کوته دست ؛ کوتاه دست : کند هر آینه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گردیدن دست: گردیدن دست ؛ تغییر وضع و حال صورت ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا افشاندن: دست و پا افشاندن ؛در وقت نزع و بسمل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا اندازان: دست و پا اندازان ؛ در حالت دست و پا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا بریده: دست و پا ( پای ) بریده ؛ بدون دست و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا بوسیدن: - دست و پا بوسیدن . مرادف از دست و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست و پادار: دست و پا دار ؛ باجربزه ، مقابل بی د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پاچه شدن: دست و پاچه شدن ؛ دست پاچه شدن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا زدگی: دست و پا زدگی ؛ نوعی حرکت شتر: لَبَ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا سای: دست و پا سای ؛ سنگ پا ( در حمام ) .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا شکسته بارامدن: دست و پا شکسته بارآمدن ؛ به طنز، رق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست و پا بسته: دست و پا بسته ؛ مغلول : بنده ای را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا کوتاه: دست و پا کوتاه ؛ ضعیف.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا گرفتن: دست و پا گرفتن ؛ مانع و جلوگیر شدن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا گم کردگی: دست و پا گم کردگی ؛ حالت و چگونگی د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا نهادن چیزی را: دست و پا نهادن چیزی را ؛ کنایه از ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا گیری: دست و پا گیری ؛ حالت و چگونگی دست و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا نمودن: دست و پا نمودن ؛ دست و پا کردن. دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دامان: دست و دامان ؛ کنایه از توسل. ( آنند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و تیغ داشتن: دست و تیغ داشتن ؛ نیروی بازو و مهار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پنجه شما درد نکند: دست و پنجه شما درد نکند ؛ جمله ای د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست و پنجه: دست و پنجه ؛ ترکیب عطفی تأکیدی است ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پنجه نرم کردن با کسی: دست و پنجه نرم کردن با کسی ؛ گلاویز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل: دست و دل ؛ به معنی قوت و همت. ( آنن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل بکار نرفتن: - دست و دل [کسی ] بکار نرفتن ؛ تمای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست و دل پاکی: دست و دل پاکی ؛ کنایه از بی چیزی و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل داشتن: دست و دل داشتن ؛ همت داشتن. ( از آن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل لرزیدن: - دست و دل لرزیدن ؛ بیم زده و ترسان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دهان به اب کشیدن: دست و دهان ( دهن ) به آب کشیدن ؛ دس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دهان: - دست و دهان ؛ نهایت قرب. چنانکه گو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو به اب زدن: دست و رو به آب زدن ؛دست و رو شستن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو به اب کشیدن: دست و رو به آب کشیدن ؛ دست و رو تاز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل گشاده: دست و دل گشاده ؛ سخی و جوانمرد.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو تازه کردن: - دست و رو تازه کردن ؛ دست و رو به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو شستگی: دست و رو شستگی ؛ وقاحت. ( یادداشت م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست ورو شستن: دست و رو ( روی ) شستن ؛ دست و رو به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست یکدیگر گرفتن: دست یکدیگر گرفتن ؛ دست در دست دیگری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو ناشسته: - دست و رو ناشسته ؛ناچیز. ناکس. ( ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست وفا: دست وفا ؛ اضافه استعاری : دست وفا د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و گردن گشتن با کسی: دست و گردن گشتن با کسی ؛ کنایه از ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و گردن: دست و گردن ؛ دست بگردن. ( یادداشت م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ولایت: دست ولایت ؛ اضافه استعاری : بر آن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و گریبان شدن با کسی: دست و گریبان شدن با کسی ؛ دست به گر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و گریبان: دست و گریبان ؛ دست به یقه. دست به ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست یافتن بر کسی: دست یافتن بر کسی ؛ بر او قاهر و غال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و گریبان بودن: دست و گریبان بودن ؛ درگیر و گلاویز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عین: عین: ( در زبان عربی ) ابری که از سو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گروه: گروه ( Groupe ) : [اصطلاح جامعه شنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گناه: گناه: گناه در پهلوی وناس winās و ون ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تیغ: تیغ را آب کردن :نور خورشید را از می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مردم: "مردم" در تاریخ بیهقی به معنی طر فد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
هو: هُوْ: هو مخفف هُوَ که در عربی ضمیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اندوه بردن: اندوه بردن: غم خوردن. ( مرزبان نا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
امور سیاسی: امور سیاسی: کارهای تنبیهی. ( مرزب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
امضای عزیمت: امضای عزیمت: گذراندن اراده. ( مرز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ارتکاب جرایم: ارتکاب جرایم: مرتکب جرم ها شدن. ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عوارض ملمات: عوارض ملمات : عارضه های نازک شده . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
عوارض حاجات: عوارض حاجات : عارضه های نیاز ها . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شب: روز کسی به شب کشیدن: تمام شدن آن. ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تپیدن: تپیدن/طپیدن: این واژه فارسی است و ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خوف: خوف وخشیت هر چند در لغت به یک معنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تشدید: تشیید/تشدید: این دو کلمه را نباید ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
حال کسی را گرفتن: حال کسی را گرفتن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
بلند: بلند: بلنددر پهلوی در همین ریخت بکا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
خاتم: خاتم : نگین و انگشتری، کنایه از نشا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مونولوگ: مونولوگ [اصطلاح ادبی ]:مونولوگ یا ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
نیک: نیک : دکتر کزازی در مورد واژه ی نیک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قطران: قطران: ماده سیاه رنگی که از شیره در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اپیدمیولوژی: اپیدمیولوژی ( همه گیرشناسی ) : [ اص ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اورتور: اُورتور : [اصطلاح موسیقی ]اُورتور ق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
چاوک: چاوک[ اصطلاح پوشاک ]:لباسی شبیه مان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
انکار: انکار ( Denial ) [اصطلاح اعتیاد]عدم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دابانلو: دابان در زبان ترکی به پاشینه ی پا گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کینه گره بر گره اندوختن: کینه گره بر گره اندوختن :دل را پر ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تقبل الله اعمالکم: تقبل الله اعمالکم :[ اصطلاح آخوندی] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
کوچه: کوچه: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بید: بید ( حشره ) : بید با واژه ی bee ان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اذین بستن: آذین بستن: آراستن ( مرزبان نامه، م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اکثرا: اکثراً: در عربی کلمه اکثر، مانند دی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مارادونا رو ول کنید غضنفر رو بگیرید: مارادونا را ول کن غضنفر را بگیر: کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بن و بر: دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شیرینی بادامی: شیرینی بادامی: ( کوکیز بادام ) نوعی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اتش تر: آتشِ تر: شراب، لب معشوق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
در لاک دفاعی خود فرو رفتن: در لاک دفاعی خود فرو رفتن: از موضع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قصه ی کلثوم ننه تعریف کردن: قصه کلثوم ننه تعریف کردن: کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زا زیر ابی در رفتن: با زیر آبی در رفتن: با مخفی کاری و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سوال کلیدی: سوال کلیدی: سوال حیاتی، سوال اساسی، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دم کسی را دیدن: دَم کسی را دیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خود را به کوچه علی چپ زدن: خود را به کوچه ی علی چپ زدن: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سرزنش کردن: سرزنش کردن در زبان ترکی می شود "دان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دست از جان شستن: دست از جان شستن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
به هیچ سبیل: به هیچ سبیل : به هیچ وجه، به هیچ نح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پاتریوتیسم: پاتریوتیسم Patriatism :بمعنی میهن پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
یخ: یخ ( yekh ) : [ اصطلاح چوپانی ] صوت ...
١ سال پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کردار: دست کردار ؛ اضافه استعاری. دست عمل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست کژ: دست کژ ؛ دست کج.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کشی کردن: دست کشی کردن ؛ کنایه از دریوزه و گد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کمال: دست کمال ؛ اضافه استعاری : دست کمال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کلیم: دست کلیم ؛ کنایه از آفتاب. ( غیاث ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کمر کردن: - دست کمر کردن ؛ حلقه کردن دست دور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست کوتاه: دست کوتاه ؛ غیر متعدی. غیر متجاوز. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کوتاه داشتن: دست کوتاه داشتن ؛ از تعدی و تجاوز و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کوتاه امدن: دست [ محنت از کسی ] کوتاه آمدن ؛ دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کوتاه شدن: دست کوتاه شدن ؛ درماندن. محروم ماند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست گزیدن: دست گزیدن ؛ به معنی دست به دندان گز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کوتاه کردن از مال کسی: - دست کوتاه کردن از مال کسی ؛ غصب و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست گل شدن: دست گل شدن ؛ گل آلود شدن دست. ( آنن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست گماشتن: دست [ کسی بر کسی ] گماشتن ؛ او را ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست لطف: دست لطف ؛ اضافه استعاری : به دست لط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست مراعات: دست مراعات ؛ اضافه استعاری : برخاست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست مرد: دست مرد ؛ معاون و ممد و مددکار.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست مرجان: دست مرجان ؛ پنجه مرجان. ( آنندراج ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست مردمی: دست مردمی ؛ دست مردی و جوانمردی : ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست نشان: دست نشان ؛ نهال به دست کشته ، مقابل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست موسی: دست موسی ؛ نور کف دست موسی. ید بیضا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست نمودن: دست نمودن ؛ اظهار قدرت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست نوازش بر دوش کسی زدن: دست نوازش بر دوش کسی زدن ؛ نواختن ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست نوردیدن: دست نوردیدن ؛ آستین بالا زدن. مهیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست نیاز: دست نیاز ؛ دست خواهش. دست دعا. دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بال بسته: دست و بال بسته ؛ فاقد وسائل. فاقد چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست وا کردن: دست واکردن ؛ دست گشادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بال بازشدن: دست و بال بازشدن ؛ میسرة. گشایشی پی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بغل: دست و بغل ؛ معانقه. ( لغت محلی شوشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست نهادن بر: دست نهادن بر ؛ مسلط شدن بر. تصرف.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بال تنگ بودن: دست و بال تنگ بودن ؛ معسر بودن. بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بغل بودن: دست و بغل بودن ؛ دست و بغل شدن : از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بغل رفتن: - دست و بغل رفتن ؛ دست و بغل شدن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بغل شدن: دست و بغل شدن ؛دست در بغل یکدیگر در ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بغل گشتن: دست و بغل گشتن ؛ دست و بغل شدن : دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
چپاول: چپاول : واژگان ایرانی چپو و چپاول ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
صرف: به صرف اینکه: [ اصطلاح در تداول عام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست سوخته: دست سوخته ؛ مجروح شده از آسیب آتش : ...
١ سال پیش