علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر مگو: سِرِّ ( راز ) مگو ؛ رازی که باید در ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مل کشیدن: مل کشیدن ؛ باده خوردن. میگساری کردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مل کلفت: مل کلفت ؛ گردن کلفت. ( فرهنگ نظام ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملا شدن: ملا شدن ؛ پر شدن : دل ز افتعال اهل ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برملا افتادن: برملا افتادن ( اوفتادن ) ؛ فاش و ظا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برملا فتادن: برملا افتادن ( اوفتادن ) ؛ فاش و ظا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برملا اوفتادن: برملا افتادن ( اوفتادن ) ؛ فاش و ظا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملا شدن چه اسان ادم شدن چه مشکل: ملا شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل ؛ ع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکان ملأ اعلی: سکان ملأ اعلی ؛ فرشتگان و ارواح طی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملأ الاعلی: ملأ الاعلی ؛ گروه فرشتگان در عالم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملأ متشابه: ملأ متشابه ؛ عبارت از جسمی است که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل ملائکه: مثل ملائکه ؛ پارسا و بی گناه. ( امث ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملائکهالروحانیه: ملائکةالروحانیة ؛ مراد ارواح مجرده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مگس انگبین: مگس انگبین ؛ زنبور عسل. نحل. کبت. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکارجویان: - شکارجویان ؛ در حال جستجوی شکار : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار جویان: - شکارجویان ؛ در حال جستجوی شکار : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار خویش کردن کسی را: شکار خویش کردن کسی را ؛ بازیچه و مط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار زدن: شکار زدن ؛ زدن نخجیر با تیر. شکار ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافته گردیدن: شکافته گردیدن ؛ شکاف یافتن. دریده ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شک و ریب: شک و ریب ؛ از اتباع : کلید گنج سعاد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شکار رفتن: به شکار رفتن ؛ برای صید حیوانات رفت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جای شکار: جای شکار ؛ شکارگاه. نخجیرگاه. محل ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافته گوش: - شکافته گوش ؛ اخرق. اخرب. گوسفند ی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکارپذیر: شکارپذیر ؛ پذیرای شکار شدن. قابل شک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافته لب: شکافته لب ؛ لب شکری. که لب او چاک د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار قمرغه: شکار قمرغه ؛ شکار جرگه. صف جرگه. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار قیل: شکار قیل ؛ آنرا گویند که همه جانورا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عزم شکار کردن: عزم شکار کردن ؛ رفتن برای شکار و نخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل کسی شکار دیگری شدن: - دل کسی شکار دیگری شدن ؛ رام و مطی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 91 سوره کهف: آیه 91 سوره کهف :کَذَٰلِکَ وَقَدْ أ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در شک انداختن: در شک انداختن ؛به شک انداختن. دچار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافته پوست: شکافته پوست ؛ پوست بازکرده. که پوست ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافته سم: شکافته سم ؛ که سم آن شکاف داشته باش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شک اوردن: شک آوردن ؛ تردید کردن. شک کردن. دود ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافته شدن: شکافته شدن ؛ دریده شدن. ابتزال. تشر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شک افتادن: شک افتادن ؛شک و تردید پیش آمدن : به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکافته شده: شکافته شده ؛ دریده شده. شکاف داده ش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دل شکاف: دل شکاف ؛ شکافنده دل. که دل را بدرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شک شدن: به شک شدن ؛ امتراء. ( مهذب الاسماء ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکارچی باشی: شکارچی باشی ؛ میرشکار. رئیس و گردان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافتن سخن از سخن: شکافتن سخن از سخن ( حدیث از حدیث ) ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه دربستن: شقه دربستن ؛ دامن خیمه بالا زدن. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنجر دل شکاف: خنجر دل شکاف ؛ تیز. ( یادداشت مرحوم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافتن حدیث از حدیث: شکافتن سخن از سخن ( حدیث از حدیث ) ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه درنوردیدن: شقه درنوردیدن ؛ کنایه از مسافت دور ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم شکار: مردم شکار ؛ تعاقب کننده و گرفتارکنن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافتن قلم: شکافتن قلم ؛ سر آن را به درازا شق ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شک افتادن: به شک افتادن ؛ ارتیاب. تردید نمودن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکاف افتادن: شکاف افتادن ؛ رخنه پدید آمدن. دریده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خفتان شکاف: خفتان شکاف ؛ که زره را بدرد : سنان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موی شکافتن: - موی شکافتن ؛ به درازا شق کردن موی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه بربستن: - شقه بربستن ؛ دامن نوبتی یعنی خیمه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکاف خوردن: شکاف خوردن ؛ ترک خوردن. ترک برداشتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه چتر: شقه چتر ؛ قطعه پارچه چتر. پارچه چتر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکاف کوه: شکاف کوه ؛ سلع [ س َ / س ِ ]. ( منت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافتن امری: شکافتن امری ( مسأله ای و غیره ) ؛ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذوشقشقه: ذوشقشقة ؛ خطیب. ( مهذب الاسماء ) ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار کسی بودن: شکار کسی بودن ؛مطیع و رام وی بودن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از هم شکافتن: از هم شکافتن ؛ از هم دریدن. برشکافت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنوالشقیقه: بنوالشقیقة ؛ اخوان نعمان بن منذر. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه کاغذ: شقه کاغذ ؛ قطعه کاغذ. صفحه کاغذ : چ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهن شکاف: آهن شکاف ؛ که آهن را بشکافد و سوراخ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فریدون شکار: - فریدون شکار ؛ لایق شدن برای فریدو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکاری انگیز: شکاری انگیز ؛ شکارانگیز. شکاری انگی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنو الشقیقه: بنوالشقیقة ؛ اخوان نعمان بن منذر. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکافتن بیع: شکافتن بیع ؛ اقاله. ( یادداشت مؤلف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پهلو شکاف: پهلوشکاف ؛ که پهلوی کسی یا حیوانی ر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر شقه کار بستن: بر شقه کار بستن ؛ بدنبال آن بستن. ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه سبز: شقه سبز ؛ کنایه از روپوش خانه کعبه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه قانعی: شقه قانعی ؛ به مجاز بمناسبت معنی خی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقه اسلام: شقه اسلام ؛ کنایه است از علم و پرچم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکار ستدن: شکار ستدن ؛ شکار گرفتن. بیرون آوردن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جانور شکاری: جانور شکاری ؛ شکره. جارحه. ( یادداش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شتر سواری دولا دولا نمی شود: شتر سواری دولا دولا نداره: [ عامیان ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قذف: قذف ( بر وزن حذف ) در لغت به معنی پ ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خرداد: خرداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کپه داغ: کپه داغ در اصل کُـپّه داغ می باشد . ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گمش: گُمش در زبان آذری به معنی نقره می ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوگان: آوگان : دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ناهید: ناهید :ستاره ی زهره ( ( گاه ناهید ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جناغ شکستن: جناغ شکستن : [عامیانه، کنایه ] شرط ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکیث کردن: مکیث کردن ؛ مکث کردن و درنگ نمودن و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب: تب:[ اصطلاح تویتر]به خلاصۀ عبارت "ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کار: کار: [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که گ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پنجره: پنجره ی لاجورد: کنایه از آسمان و ست ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکنی عنه: مکنی عنه ؛ معنایی که از مکنی اراده ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکنی به فلان: مکنی به فلان ؛ صاحب کنیه فلان. ( یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکنونات ضمیر: مکنونات ضمیر ؛ آنچه در درون انسان ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالاداری کردن: بالا داری کردن: [ به زبان عامیانه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمیشه: تمّیشه : دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکشوف تن: مکشوف تن ؛ عریان. لخت. برهنه بدن : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عدد مکعب: عدد مکعب ؛ حاصل ضرب جذر در مجذور. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یمین غیر مکفر: یمین غیر مکفر ؛ سوگندی که آن را با ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکفی گردیدن: مکفی گردیدن ( گشتن ) ؛کفایت شدن. به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکفی گشتن: مکفی گردیدن ( گشتن ) ؛کفایت شدن. به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکروه شمردن: مکروه شمردن ؛ استهجان. ( یادداشت به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرر گردانیدن: مکرر گردانیدن ؛ مکرر کردن : آن صواب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی مکروه: بی مکروه ؛ دور از رنج و آفت. عاری ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرر گشتن: مکرر گشتن ( گردیدن ) ؛ مکرر شدن : ه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رجل صلب المکسر: رجل صلب المکسر ؛ مرد پایدار در شدت. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرر گردیدن: مکرر گشتن ( گردیدن ) ؛ مکرر شدن : ه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عود صلب المکسر: عود صلب المکسر ؛ چوب نیکو و سخت. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فلان طیب المکسر: فلان طیب المکسر ؛ فلان ستوده است در ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکسر الشجره: مکسر الشجرة ؛ بیخ درخت جایی که شاخه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکسور شدن: مکسور شدن ؛ شکسته شدن. شکست یافتن : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکسورالقلب: مکسورالقلب ؛ دل شکسته. شکسته دل : ط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ربع مکشوف: - ربع مکشوف ؛ ربع مسکون. کره زمین : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکشوف داشتن: مکشوف داشتن ؛ آشکار ساختن. ظاهر کرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکشوف القلب: مکشوف القلب ؛ گشاده دل. ( ناظم الاط ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکشوف العوره: مکشوف العورة ؛برهنه ای که عورت آن ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکر کردن: مکر کردن ؛ نیرنگ ساختن. حیله کردن : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرم کردن: مکرم کردن ؛ گرامی داشتن. عزیز داشتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر ورزیدن: مکر ورزیدن ؛ خدعه کردن. حیلت ساختن. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکدر شدن: مکدر شدن ؛ تیره شدن. آلوده شدن : ای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرم گردیدن: مکرم گردیدن ؛ گرامی داشته شدن. عزیز ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر خفی: مکر خفی ؛ رسیدن نعمت از سوی حق تعال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرم بی زوال: مکرم بی زوال ؛ بخشنده ای که جاویدان ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فراخ المکر: فراخ المکر ؛ ثمر درخت مکر. ( منتهی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرمت کردن: مکرمت کردن ؛ جوانمردی کردن. نیکی کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گل مکرر: گل مکرر ؛ گلقند. ( ناظم الاطباء ) .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرمه المشرقین: مکرمةالمشرقین ؛ گرامی داشته شرق و غ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخلاق مکرمه: اخلاق مکرمه ؛ خوی پسندیده. سیرت مرض ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرر شدن: مکرر شدن ؛ تکرر. ( المصادر زوزنی ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکروه داشتن: مکروه داشتن ؛ ناپسند داشتن و نفرت د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علی مکث: علی مکث ؛ بادرنگ و بامدت. ( ناظم ال ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر تازه بر اب زدن: - مکر بر آب زدن و مکر تازه برآب زدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکدر گردیدن: مکدرگشتن ( گردیدن ) ؛ تیره شدن. آلو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرر در مکرر: مکرر در مکرر ؛ در مقام تأکید گفته ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر پزیدن: مکر پزیدن ؛ به کنایت حیله آراستن. ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر باختن: مکر باختن ؛ نیرنگ کردن. حیله اندیشی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکر ساختن: مکر ساختن ؛ حیله کردن. نیرنگ کردن : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرم شدن: مکرم شدن ؛ عزت یافتن. عزیز شدن. بزر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکحل کردن: مکحل کردن ؛ سرمه سودن. سرمه سا کردن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکدر کردن عیش برکسی: مکدر کردن عیش برکسی ؛ منغص کردن آن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر بر اب راندن: مکر بر آب راندن ؛ مکر بر آب زدن. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکدرگشتن: مکدرگشتن ( گردیدن ) ؛ تیره شدن. آلو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکرر گفتن: مکرر گفتن ؛ دوباره گفتن و باز گفتن. ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیبق مقتول: زیبق ( جیوه ) مقتول ؛ سیماب کشته. ج ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدر الاعمار: مقدرالاعمار ؛ تقدیر کننده عمرها. تع ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدر تقدیر: مقدر تقدیر ؛ تعیین کننده تقدیر. تعی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امراض مقدار: امراض مقدار ؛ از تقسیمات مرض درطب ق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شی مقدر: شی مقدر ؛ چیز تقدیر شده. ( ناظم الا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقترن کردن: مقترن کردن ؛ قرین کردن. برابر نهادن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدار ثابت: مقدار ثابت ؛ ( اصطلاح ریاضی ) مقدار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزی مقدر: روزی مقدر ؛ روزی مقسوم. روزی نهاده. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقترن گشتن: مقترن گشتن ؛ قرین شدن. پیوند یافتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رفیع مقدار: رفیع مقدار ؛ بلندمرتبه. عالی رتبه : ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدرت داشتن: مقدرت داشتن ؛ توانایی داشتن. قدرت د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدار داشتن: مقدار داشتن ؛ ارج داشتن. ارزش داشتن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتل الرجل بین فکیه: مقتل الرجل بین فکیه . ( منتهی الارب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذومقدره: ذومقدرة ؛ توانگر. ( منتهی الارب ) . ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدار گرفتن: مقدار گرفتن ؛ رتبت یافتن. ارج یافتن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقدم شدن: مقدم شدن ؛ پیشی جستن. پیش افتادن. ج ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدار نهادن: مقدار نهادن ؛ ارزش قائل شدن. ارج نه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقدم کردن: مقدم کردن ؛ مقدم داشتن : آن را که ب ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تغییر مقام: تغییر مقام ؛ از مقامی به مقامی دیگر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبول عامه: - مقبول عامه ؛ چیزی که همه مردم آن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبول گردانیدن: مقبول گردانیدن ؛ مطبوع ساختن. خوشای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام به مقام: - مقام به مقام ؛ پرده به پرده و آوا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام بی رنگی: - مقام بی رنگی ؛ مقام توحید است و و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام بی نشانی: مقام بی نشانی ؛ مراد مرتبت ذات مطلق ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبوض به عقد غیرنافذ: مقبوض به عقد غیرنافذ ؛ ( اصطلاح فقه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبول داشتن: مقبول داشتن ؛ پذیرفتن. قبول کردن : ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقبول شدن: مقبول شدن ؛ پذیرفته شدن. مورد قبول ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبول گردیدن: مقبول گردیدن ؛ مورد قبول واقع شدن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبول خدمت: مقبول خدمت ؛ آنکه خدمت او مورد پسند ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبض الرحی: مقبض الرحی ؛ دسته آس. ( مهذب الاسما ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به مقام افتادن: به مقام افتادن ( اوفتادن ) ؛ به جای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبض المفتاح: - مقبض المفتاح ؛ دسته کلید. ( مهذب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقام محمود: مقام محمود ؛ جای پسندیده. مکان شایس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبوض به سوم: مقبوض به سوم ؛ ( اصطلاح فقه ) مثل ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سدره مقام: سدره مقام ؛ بلندمرتبه. رفیعجایگاه. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاومت پیوستن: مقاومت پیوستن ؛ مقاومت کردن. پایدار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاومت رفتن: مقاومت رفتن ؛ ایستادگی به عمل آمدن. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاومت مصالح: مقاومت مصالح ؛ ( اصطلاح مهندسی ) فن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام سری: مقام سری ؛ عبارت از نفس رحمانی است ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام فنا: مقام فنا ؛ مقام اتحاداست که فرمود ح ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقامات رضوان: مقامات رضوان ؛ کنایه از هشت بهشت اس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقامات عالی: مقامات عالی ؛ مناصب و مشاغل عالی و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقامات موسیقی: مقامات موسیقی ؛ پرده های موسیقی. ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاومت الکتریکی: مقاومت الکتریکی ؛ ( اصطلاح فیزیک ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرستار: دختران پرستار : معمولا در داستان ها ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

صراط: صراط: واژه ی صراط در انگلیسی شده st ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقایق ارمنستانی: شقایق ارمنستانی ؛ یکی از گونه های ش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقایق بری: شقایق بری ؛ نوعی از شقایق است شبیه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقایق بستانی: شقایق بستانی ؛ نوعی از شقایق که در ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شقایق پوش: شقایق پوش ؛ کنایه از سرخرنگ. کنایه ...

١ ماه پیش

مدال‌های علی باقری