نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فرو شکستن: فروشکستن ؛ شکستن. برشکستن. و رجوع ب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن حکم: سعدی. - شکستن حکم ؛ نسخ آن : قاضی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن هوس: شکستن هوس ؛ کمی از مطلوب را به حاصل ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر شکستن کلاه: شکستن ( برشکستن ) کلاه ؛ برزدن قسمت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن پشت کسی: شکستن پشت کسی ؛ انکسار ظَهْر وی. خر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ورشکستگی به تقصیر: ورشکستگی به تقصیر ؛ ورشکستگی که از ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن خراج: شکستن خراج ؛ نقض مقررات باج و خراج. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بشکستن شیر شکار را: بشکستن شیر شکار را ؛ افتراس کردن صی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عنان برشکستن: عنان برشکستن ؛ کنایه از عطف عنان کر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ورشکستگی به تقلب: ورشکستگی به تقلب ؛ ورشکستگی که مقرو ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن موج: شکستن موج ؛ خوردن آن به صخره های سا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن رای کسی: شکستن رای کسی ؛ نقض عقیده او. شکستن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن شکار را: شکستن شکار را ؛ از پای درآوردن آنرا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکسته بیخ: شکسته بیخ ؛ که بیخ و بن وی شکسته با ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن پیوستگی: شکستن پیوستگی ؛ جدا ساختن آن. - | ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن سخن کسی: شکستن سخن کسی ؛ رد قول یا خواهش او ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن بنا: شکستن بنا ؛ هدم و خرب بنا. منهدم کر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکسته جام: شکسته جام ؛ که جام وی شکسته باشد. ک ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زنهار شکستن: زنهار شکستن ؛ زنهار خوردن. ( یادداش ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن مهر چیزی: شکستن مُهر چیزی ؛ گشودن آنرا. باز ک ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن سوگند: شکستن سوگند، سوگند شکستن ؛ حنث حلف. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکسته جامی: شکسته جامی ؛ جام شکسته داشتن : سعدی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن مهر تنگ شکر: شکستن مُهر تَنگ شکر ؛ کنایه از بوسی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن حرمت کسی: شکستن حرمت کسی ؛ حمایت او را از بین ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن صلح: شکستن صلح ؛ زیر پا گذاشتن آن. نقض آ ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکسته کمان: شکسته کمان ؛ که کمان وی شکسته باشد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکر و قند شکستن: شکر و قند شکستن ؛ کنایه است از شیری ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن خواب بر کسی: شکستن خواب بر کسی ؛ ربودن خواب از چ ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برشکستن بهم: برشکستن بهم ؛ بیکدیگر حمله کردن. در ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن پیمان: شکستن پیمان ، پیمان شکستن ؛ نقض عهد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم درشکستن: به هم درشکستن ؛ خرد کردن. در هم کوب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
طرفسه: طرفسة؛ تیز نگریستن و بشکستن نگاه را ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن تشنگی: شکستن عطش ( تشنگی ) ؛ نشاندن تشنگی. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برشکستن عنان: برشکستن عنان ؛ برتافتن آن.
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن مصاف: شکستن مصاف ، مصاف شکستن ؛ بر هم زدن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن کاسه و کوزه بر سر کسی: شکستن کاسه و کوزه بر سر کسی ؛ گناه ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پست شکستن: پست شکستن ؛ سخت خرد و درهم شکسته شد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفور: خفور، خفر؛ شکستن پیمان را و غدر کرد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن طره: شکستن طره ( زلف ) ؛ خم دادن آن. دوت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن قوت چیزی: شکستن قوّت چیزی ؛ کم اثر ساختن آن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن پرده: شکستن پرده ؛ ( اصطلاح موسیقی ) تغیی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پل بر سر کسی شکستن: پل بر سر کسی ( بر کسی ) شکستن ؛ او ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن نفس: شکستن نَفْس ، نَفْس شکستن ؛ غلبه کر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن توبه: شکستن توبه ، توبه شکستن ؛ نقض و ابط ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن زلف: شکستن طره ( زلف ) ؛ خم دادن آن. دوت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل شکستگی: دل شکستگی ؛ حزن و اندوه. ( از ناظم ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پل بر کسی شکستن: پل بر سر کسی ( بر کسی ) شکستن ؛ او ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن هوای نفس: شکستن هوای نفس ؛ مغلوب کردن آن. از ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
توبه شکستن: شکستن توبه ، توبه شکستن ؛ نقض و ابط ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن خاطر کسی: شکستن خاطر کسی ، خاطر کسی را شکستن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن کلاه: شکستن ( برشکستن ) کلاه ؛ برزدن قسمت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بادلشکستگی: بادلشکستگی ؛ با آزردگی. با ناامیدی.
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در شکستن ارزو: شکستن ( درشکستن ) آرزو ؛ برآورده شد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم در شکستن توبه: به هم درشکستن توبه ؛باطل کردن آن. ت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست کار و بار: شکست کار و بار ؛ بیرونقی و کسادی کا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن کسی را: شکستن کسی را؛ قهر کردن بدو. آزردن و ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی درهم شکستن: دل کسی درهم شکستن ؛ وی را آزرده خاط ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم اندرشکستن: به هم اندرشکستن ؛ دوتو کردن. بهم فر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن حدت چیزی: شکستن حدت چیزی ؛ بی تأثیر کردن آن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن خصم: شکستن سپاه ( لشکر، دشمن ، خصم ) ( س ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن بیع: شکستن بیع ؛ فسخ بیع. ( یادداشت مؤل ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن امانت: شکستن امانت ، امانت شکستن ؛ زایل شد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر و دست شکستن برای چیزی: سر و دست شکستن برای چیزی ؛ سخت مرغو ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن حرارت: شکستن حرارت ؛ دفع کردن گرما. ( فرهن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم اندر شکستن: به هم اندرشکستن ؛ دوتو کردن. بهم فر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اندر شکستن: اندرشکستن ؛ در بیت زیر از فردوسی ظا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن بیعت: - شکستن بیعت ؛ نقض آن. فسخ آن. عدم ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن امید در دل: شکستن امید در دل ؛ قطع امید کردن. ن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم برشکستن: به هم برشکستن ؛ بر هم زدن. بر هم کو ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برشکستن مجلس: برشکستن مجلس ؛ کنایه از برهم خوردن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن خمار: - شکستن خمار ؛ دفع کردن خمار بوسیله ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن تخمه: شکستن تخمه ، تخمه شکستن ؛ بیرون کرد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم برشکستن زلف: - به هم برشکستن زلف ؛ فراهم آوردن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برشکستن: برشکستن ؛ خرد کردن. شکستن. ( یادداش ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن پرهیز: شکستن پرهیز، پرهیز شکستن ؛ نقض و اب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن تب: شکستن تب ، تب شکستن ؛ بریده شدن آن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برشکستن زلف: برشکستن زلف ؛ بسوی بالا شکستن آن. ش ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر هم شکستن: بر هم شکستن ؛درهم شکستن. بردریدن. خ ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن چشم کسی را: شکستن چشم کسی را ؛ فروخواباندن چشم ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن عطش: شکستن عطش ( تشنگی ) ؛ نشاندن تشنگی. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن چیزی را بر سر کسی: شکستن چیزی را بر سر کسی ؛ زدن بر سر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بهم در شکستن: بهم درشکستن ؛ داخل هم گردیدن. در هم ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن ارزو: شکستن ( درشکستن ) آرزو ؛ برآورده شد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بازار کسی را شکستن: بازار کسی ( چیزی ) را شکستن ، شکستن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ناله در گلو شکستن: ناله در گلو شکستن ؛ حبس کردن ناله د ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست در دل و در پشت بودن: - شکست در دل و در پشت بودن ؛ رنجیده ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن شتر: شکستن شتر ؛ قلم شدن پای او. شکسته ش ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جناب شکستن: جناب شکستن ؛ جناغ کشیدن. ( یادداشت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن رنگ: شکستن رنگ ؛ باخته شدن رنگ. ( از آنن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن خنده در دهان: شکستن ( درشکستن ) خنده در دهان ؛ لب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن سد: شکستن سد ؛ ویران شدن آن. ( یادداشت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن گرما: شکستن گرما ؛ از میان رفتن آن. زایل ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بازار چیزی را شکستن: بازار کسی ( چیزی ) را شکستن ، شکستن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درشکستن استین: درشکستن آستین ( پاچه و غیره ) ؛ ورم ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن سپاه: - شکستن سپاه ؛ شکست خوردن. مغلوب شد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست قیمت: شکست قیمت ؛ کنایه از کم شدن بها از ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بند کسی را شکستن: بند کسی را شکستن ( برشکستن ) ، از ب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن سرما: شکستن سرما ؛ از میان رفتن آن. پایان ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در شکستن خنده در دهان: شکستن ( درشکستن ) خنده در دهان ؛ لب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن قلب کسی: شکستن قلب کسی ؛ شکستن دل وی را. دل ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم درشکستن توبه: به هم درشکستن توبه ؛باطل کردن آن. ت ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن روزه: شکستن روزه ؛ باطل کردن با افطار در ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درشکستن ارزو: شکستن ( درشکستن ) آرزو ؛ برآورده شد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست کار: شکست کار ؛ کنایه از بی رونقی. ( آنن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درشکستن شب: درشکستن شب ؛ بیوقت شدن ، و شب از مو ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بند کسی را بر شکستن: بند کسی را شکستن ( برشکستن ) ، از ب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن مال: شکستن مال ، مال شکستن ؛ کم آمدن. از ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن دشمن: شکستن سپاه ( لشکر، دشمن ، خصم ) ( س ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عشا شکستن: عشا شکستن ؛ شکستن ناشتا. چیزی ناشتا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن طعام در معده: شکستن طعام در معده ؛ گواریدن آن. ( ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن جاده: شکستن جاده ( راه ) ؛ خراب شدن آن. ( ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن دست کسی: شکستن دست کسی ؛ خرد کردن استخوان دس ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن بند: شکستن بند ؛ خراب شدن آن. آب بردن آن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در شکستن: درشکستن ؛ شکستن. رجوع به در هم شکست ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست اوردن در عهد: شکست آوردن در عهد ؛ شکستن پیمان. نق ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم لق در دهان کسی شکستن: تخم لق در دهان کسی شکستن ؛ به نویدگ ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب در گلو شکستن: آب در گلو شکستن ؛ آب به گلو جستن. ( ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن شام: شکستن ( درشکستن ) شام ( شب ) ؛ شکست ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن کار و بار: شکستن نرخ ؛ ارزان کردن آن. پایین آو ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن نام: شکستن نام ، نام شکستن ؛ از بین بردن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکسته گردیدن درد: شکستن ( شکسته گردیدن ) درد ؛ زایل ش ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن گریه در گلو: شکستن گریه در گلو، گریه در گلو شکست ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ناهار شکستن: - ناهار شکستن ؛ شکستن ناشتا. چیزی ن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با حق درشکستن: با حق درشکستن ؛ درافتادن و عاصی شدن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن درد: شکستن ( شکسته گردیدن ) درد ؛ زایل ش ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به دین شکست اوردن: - به دین شکست آوردن ؛ از رونق انداخ ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن راه: شکستن جاده ( راه ) ؛ خراب شدن وی. ( ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیغ حجت در حلق کسی شکستن: تیغ حجت در حلق کسی شکستن ؛ مغلوب کر ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن در چیزی: شکستن در چیزی ؛ بند شدن و بند کردن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکستن شرشب: شکستن شرشب ؛ دو ثلث از شب گذشتن ( ا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست اندر اوردن به کار کسی: شکست آوردن ( اندرآوردن ) به کار کسی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تازیانه بر سر کسی شکستن: تازیانه بر سر کسی شکستن ؛ سخت تنبیه ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خار در ره کسی شکستن: خار درراه ( ره ) کسی شکستن ؛ کارشکن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خار درراه کسی شکستن: خار درراه ( ره ) کسی شکستن ؛ کارشکن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست زلف: شکست زلف ؛ چین و شکنج آن. ( آنندراج ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست شیشه: شکست شیشه ؛ شکستن آن. خرد شدن آن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست نامه: شکست نامه ؛ چین و شکنج آن. ( آنندرا ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست و بست: شکست و بست ؛ رتق و فتق. حل و عقد. ب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست پیدا کردن: شکست پیدا کردن ؛ترکیدن. ترک و شکاف ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شکست یافتن: شکست یافتن ؛ شکست خوردن. مغلوب شدن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شکست پذیر: شکست پذیر ؛ قابل شکست. که شکست و آس ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست جستن: شکست جستن ؛ مغلوبیت خواستن : ششم گف ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست کشیدن: شکست کشیدن ؛ شکست دیدن. شکست خوردن. ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شکست اوردن: شکست آوردن ؛ خلل رساندن. مقابل بستن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باز شکردن: باز شکردن ؛ صید کردن. شکریدن : من ب ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست اوردن به کار کسی: شکست آوردن ( اندرآوردن ) به کار کسی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی را شکردن: دل کسی را شکردن ؛ دل او را شکار کرد ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
غم کسی شکردن: غم کسی شکردن ؛ تیمار داشتن وی : ما ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست استین: شکست آستین ؛ چین و شکنج آن. ( از آن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شکست دامن: شکست دامن ؛ چین و شکنج آن. ( از آنن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اوغور: اوغور: این واژه به شکل اقور هم ثبت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
افسردن: افسردن در پهلوی در ریخت اپسرتن apsu ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
اسمان: آسمان به عبری :‬‫השמים ( hashamaim ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازمه مطلقه: ملازمه مطلقه ؛ اقتضای چیزی است چیز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال کشیدن: ملال کشیدن ؛ به ستوه آمدن. آزرده شد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملالت گرفتن کسی را: ملالت یافتن ؛به ستوه آمدن. دلتنگ و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قاعده ملازمه: قاعده ملازمه ؛ ( اصطلاح فقهی ) قاعد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازه افتاده: - ملازه افتاده ؛ کام فرودآمده. ( یا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازه برداشتن: ملازه برداشتن ؛ الدغر. ( تاج المصاد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اتفاق ملاقات افتادن: اتفاق ملاقات افتادن ؛ یکدیگر را دید ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملاقی شدن: ملاقی شدن ؛ روبارو شدن و دوچار گشتن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال پیدا کردن: ملال پیدا کردن ؛ ملال یافتن. رجوع ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال گرفتن کسی را: ملال گرفتن کسی را ؛ به ستوه آمدن وی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازمه ذهنیه: ملازمه ذهنیه ؛ اقتضای چیزی است چیز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترکته فی ملاعب الجن: ترکته فی ملاعب الجن ؛ او را ترک کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال خاستن: - ملال خاستن ؛ آزردگی پیدا شدن : مل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال یافتن: ملال یافتن ؛ به ستوه آمدن. بیزار شد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازمه عادیه: ملازمه عادیه ؛ عبارت از آنکه تصور خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال دادن: ملال دادن ؛ به ستوه آوردن. دلتنگ سا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازمه عقلیه: ملازمه عقلیه ؛ عبارت از عدم امکان ت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملال داشتن: ملال داشتن ؛ به ستوه بودن. آزرده بو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملالت بار اوردن: ملالت بار آوردن ؛ موجب دلتنگی و آزر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازمه خارجیه: ملازمه خارجیه ؛ اقتضای چیزی است چیز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملاعب الریح: ملاعب الریح ؛ نوردهای باد. ( منتهی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملاطفت کردن: ملاطفت کردن ؛ نوازش کردن و مهربانی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
تب: واژه ی تب از لغت هندواروپایی tap که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملاز خلفی: ملاز خلفی ؛ ملاز قمحدوی که از بهم آ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملاز ستاره ای: ملاز ستاره ای ؛ ملازی که در محل تلا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملاز قدامی: ملاز قُدّامی ؛ ملاز بزرگ که نتیجه ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازم گردانیدن: ملازم گردانیدن ؛ همراه ساختن : امیر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازم درگاه: - ملازم درگاه ؛ نوکری که در هر هنگا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملازم سلطان: ملازم سلطان ؛ ملازم درگاه : به ملاز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
اثنا: اَثنا: وسط ، میان اِثنا :دوازده ای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملائکه الطباع الارضیه: ملائکة الطباع الارضیة ؛ مراد طبایع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملائکه موکله: ملائکة موکله ؛ مراد عقول است. ( فره ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملابس الظلمانیه: - ملابس الظلمانیة ؛ مراد علائق جسما ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گل ملات: گِل ِ ملات ؛ آدم وارفته و بی بو و خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باملاحت: باملاحت ؛ نمکین. بانمک : شعر او چون ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
علم الملاحه: علم الملاحة ؛ علمی است که از کیفیت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مگس چراغ: مگس چراغ ؛ پروانه. چراغواره. ( یادد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اخبار ملاحم: اخبار ملاحم ؛ اخباری که از فتنه های ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم الضفدع: دم الضفدع ؛ خون مگل. ( ریاض الادویه ...
١ ماه پیش