نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقم پرور: رقم پرور ؛ نویسنده و محرر. ( آنندرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رقص اوردن: به رقص یا در رقص آوردن ؛ رقصانیدن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقم سنج: رقم سنج ؛ نویسنده و محرر. ( آنندراج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقم سنجی: رقم سنجی ؛ شغل و عمل رقم سنج. نویسن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به رقص اندر امدن: به رقص درآمدن یا رقص اندر آمدن ؛ به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقم طراز: رقم طراز ؛ نویسنده و محرر. ( آنندرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خوش رقصی کردن: خوشرقصی کردن ؛ بمنظور جلب دوستی کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقم گردیدن: رقم گردیدن ؛ نوشته شدن : توخواهی نی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قلم سعادت رقم: قلم سعادت رقم ؛ کلک فرخنده و درست ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رقص امدن: در رقص آمدن ؛ رقصیدن. آغاز به رقص ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بنت الرقم: بنت الرقم ؛ بلا و سختی. ( ناظم الاط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص اصول: رقص اصول ؛ نوعی از رقص که به هندی ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیبان دست: رقیبان دست ؛ نگهبانان صدر و مسند. ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص افکندن در کسی: رقص افکندن در کسی ؛ با رقص نشاط و ح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیبان راز: رقیبان راز ؛ عارفان و اصحاب مشاهده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص بسمل: رقص بسمل ؛ کنایه از دست و پا زدن مذ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیبان شب: رقیبان شب ؛ پاسبانان شب. ( آنندراج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص بیاد مستان دادن: رقص بیاد مستان دادن ؛ ظاهراً مثلی ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص پهلو: رقص پهلو ؛ کنایه از راحت و استراحت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیبان هفت بام: رقیبان هفت بام ؛هفت ستاره سیار. ( ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص پیرای: رقص پیرای ؛ آنچه مایه پیرایش و رونق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیب راه: رقیب راه ؛ نگهبان راه. مراقب راه. ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص چارپاره: رقص چارپاره ؛ نوعی از رقص است. ( از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیب جیش: رقیب جیش ؛ طلیعه سپاه. ( یادداشت مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص حالت: رقص حالت ؛ ظاهراً رقص سماع. رقص درو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیب بطین: رقیب بطین ؛ زبانیان. ( از یادداشت د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفعت منزلت: رفعت منزلت ؛ رفعت قدر. ( فرهنگ فارس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص کننده: رقص کننده ؛ رقص کن. رقص کنان. ( از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفوبردار نبودن: رفوبردار نبودن ؛ قابل رفو نبودن از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفته بودن: رفته بودن ؛ مقدر بودن. معین بودن : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص ملا: رقص ملا ؛ نوعی از رقص. ( از غیاث ال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفوپذیر: رفوپذیر ؛ پذیرای رفو. قابل رفو. ( ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قلم رفته: قلم رفته ؛ قضای نبشته. تقدیر. ( یاد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفو پذیرفتن: رفو پذیرفتن ؛ قابل رفو بودن. قبول ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص مولوی: رقص مولوی ؛ از انواع رقص است. ( آنن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سخن رفته: سخن رفته ؛ سخن گفته شده. سخن مذکور. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفو پذیری: رفوپذیری ؛ صفت رفوپذیر. عمل رفوپذیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص و کچول: رقص و کچول ؛ لور و سمسول. کون و کچو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گناه و حدیث رفته: گناه و حدیث رفته ؛ مذکور. بر زبان ج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفو ناپذیر: رفوناپذیر ؛ که پذیرای رفو نباشد. غی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقصان شدن: رقصان شدن ؛ به رقص درآمدن. رقصیدن : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز فرو رفته: روزفرورفته ؛ روزغروب کرده. - || ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفو ناپذیری: رفوناپذیری ؛ نپذیرفتن رفو. غیر قابل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل از دست رفته: دل از دست رفته ؛ عاشق. شیدا. مفتون. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توی تاریکی رقصیدن: توی تاریکی رقصیدن ؛ در تداول عامه ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفیق پرست: رفیق پرست ؛ که بدوستان و رفیقان علا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نزده رقصیدن: نزده رقصیدن ؛ در تداول عامه با مختص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع دعوی به حاکم: رفع دعوی به حاکم ؛ برداشتن قصه بدو. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
یوم الرقم: یوم الرقم ؛ از روزهای تازیان است. ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفیق ره یا راه: رفیق ره یا راه ؛ همراه. همسفر. همرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خفض و رفع: خفض و رفع ؛ برداشت و فروداشت. فرودآ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رقاص بازی: رقاص بازی ؛ در تداول عامه رقاصی کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیع برقم: بیع برقم ؛ آن است که فروشنده می گوی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع یافتن: رفع یافتن ؛ ارتقا و بلندی یافتن. با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از رقبه اطاعت خارج شدن: از رقبه اطاعت خارج شدن ؛ از پیرامون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقم بر زدن: رقم برزدن ؛ نوشتن بهای جنس بر روی آ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دفع و رفع کردن: دفع و رفع کردن ؛ حرکت دادن و به یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رقبه اطاعت: در رقبه اطاعت ؛ یعنی در حیطه تصرف. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیب ذراع: رقیب ذراع ؛ بلده است. ( یادداشت دهخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیب دست چپ: رقیب دست چپ ؛ فرشته موکل بر اعمال ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع شر: رفع شر ؛ رهایی و آزادی از بدی. ( نا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیق الانف: رقیق الانف ؛ باریک بینی. نرم بینی. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص فانوس: - رقص فانوس ؛ گردیدن فانوس. ( آنندر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیق المعانی: رقیق المعانی ؛ لطیف. ( اقرب الموارد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیب دست راست: رقیب دست راست ؛ فرشته موکل بر اعمال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رجل رقیق الحال: رجل رقیق الحال ؛ اندک مال. ( از اقر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع شر کردن: رفع شر کردن ؛ دور کردن شر و بدی و ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص فرنگچی: رقص فرنگچی ؛ رقص فرنگیچی. رقص کچول. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیق گردیدن: رقیق گردیدن ؛ نازک و لطیف گشتن : ان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیق الحاشیه: رقیق الحاشیة ؛ کسی که در بند و بست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص فرنگیچی: رقص فرنگیچی ؛ رفص فرنگچی. رقص کچول. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با رفعت: بارفعت ؛ رفیع. بلندپایه : چون قدر ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عیش رقیق الحواشی: عیش رقیق الحواشی ؛ زندگی فراخ و پرن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص کچگاه: رقص کچگاه ؛ نوعی از رقص. ( آنندراج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفعت جوی: رفعت جوی ؛ برتری طلب. افزون طلب. بر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از جای رفته: از جای رفته یا ( رفته ز جای ) ؛ از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص کچول: رقص کچول ؛ از انواع رقص است و کَچول ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیق البدن: رقیق البدن ؛ نرم و نازک بدن و ظریف. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقیق اللفظ: - رقیق اللفظ ؛ آنچه از سخن سهل و عذ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفعت قدر: رفعت قدر ؛ بلندپایگی. بلندی مقام و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص کن: رقص کن ؛ رقص کننده. رقاص. که پایکوب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بخشم رفته: بخشم رفته ؛ خشمگین. خشمناک. غضبناک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع گردیدن: رفع گردیدن ؛ مرتفع شدن. برطرف شدن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع گفتگو کردن: رفع گفتگو کردن ؛ قطع نزاع و جدال نم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص روباه: رقص روباه ؛ کنایه از تجاهل و تغافل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص شتر: رقص شتر ؛ حرکاتی که از شتر در حالت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع نقاب کردن: رفع نقاب کردن ؛ برداشتن پرده و رو ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رقص شکم: رقص شکم ؛ به پیچ و تاب درآوردن و لر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مایه: مایه دکتر کزازی در مورد واژه ی مای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مورچه: مورچه : از مور به معنای حشره گرفته ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قصر: قصر تنگبار :قصری که راه یافتن به آن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به استین خون مژگان رفتن: - به آستین خون مژگان رفتن ؛ پاک کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از خویشتن رفتن: از خودیا از خویشتن رفتن ؛ بیخود شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از راهی رفتن: با ( از ) راهی رفتن ؛ روش و رفتار خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغم یکی را کاری کردن: رغم یکی را کاری کردن ؛ برای مخالفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جفا یا جور رفتن: جفا یا جور رفتن ؛ واقع شدن آن. ( آن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خانمان کسی رفتن: خانمان کسی رفتن ؛ بر باد دادن آن : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه رفتن اراستن: راه رفتن آراستن ؛ عازم شدن. حرکت کر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ رفتن: جنگ رفتن ؛ درگرفتن جنگ. واقع شدن : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در فکرت فرو رفتن: در فکرت فرورفتن یا بفکرت فرورفتن ؛ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن خانه: رفتن خانه ؛ گردیدن خانه. ( آنندراج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حال یا حالت رفتن: حال یا حالت رفتن ؛ حال پیش آمدن. وض ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به فکرت فرو رفتن: در فکرت فرورفتن یا بفکرت فرورفتن ؛ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن قضا یا تقدیر: رفتن قضا یا تقدیر ؛ حتم شدن قضا و ق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گرد فرو رفتن از چیزی: گرد فرورفتن از چیزی ؛ گردگیری کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن ستاره: رفتن ستاره ؛ برجستن. بردویدن شهاب. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن کار برکسی: رفتن کار وشغل برکسی ؛ یا بر دست کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن ستور: رفتن ستور ؛ حرکت کردن ستور و آن را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مغز کسی رفتن: مغز کسی رفتن ؛ سخنان بیهوده در نزد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن گرد سر: رفتن گرد سر ؛ گردیدن بر گرد سر. ( آ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن شغل بر کسی: رفتن کار وشغل برکسی ؛ یا بر دست کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در فکر فرو رفتن: در فکر فرورفتن ؛ فکر کردن. بسیار در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن کاری: رفتن کاری ، یا کار از کسی رفتن ؛ ان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفته شدن: رفته شدن ؛ رفتن. جاری شدن. انجام گر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قربان صدقه رفتن: قربان صدقه رفتن ؛ در تداول عامّه گف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن چراغ: رفتن چراغ ؛ کنایه است از خاموش شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اگهی رفتن: آگهی رفتن ؛ آگهی رسیدن. اطلاع داده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سست رغبت: سست رغبت ؛ ضعیف میل. که میل و خواهش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش رفتن کاری: پیش رفتن کاری وپیش بردن کاری ؛ سر ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مسئله رفتن: مسأله رفتن ؛ مطرح شدن آن. طرح شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن اب: رفتن آب ؛ بی رونق شدن و پژمرده گشتن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به پایان رفتن: به پایان رفتن ؛ تمام شدن. به پایان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش بردن کاری: پیش رفتن کاری وپیش بردن کاری ؛ سر ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از رغم کسی: از رغم کسی ؛ بر خلاف میل او و برای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ناسزا رفتن: ناسزا رفتن ؛ حرف ناسزا گفته شدن. حر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن نماز: رفتن نماز ؛ قضا شدن آن. فوت شدن آن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از تخم رفتن مرغ: از تخم رفتن مرغ ؛ دیگر تخم نکردن او ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر رغم انف: بر رغم انف ؛ برای بخاک مالیدن بینی. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو اسبه رفتن: دو اسبه رفتن ؛ بشتاب رفتن. دویدن. ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اختصار رفتن: اختصار رفتن ؛ به اختصار کشیدن و کشا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صیت کسی رفتن: نام یا صیت کسی رفتن ؛ ذکر او رفتن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برغم کسی: برغم کسی ؛ به عمد بر خلاف میل او. ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تعبیر رفتن: تعبیر رفتن ؛ تعبیر کرده شدن. ( یادد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نام کسی رفتن: نام یا صیت کسی رفتن ؛ ذکر او رفتن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از جای رفتن: از جای رفتن ؛ به خشم آمدن. از جای ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغما للانف فلان: رغماً للانف فلان ؛ برای خاک آلود شد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راز رفتن: راز رفتن ؛ واقع شدن راز. شدن آن : ه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه رفتن با کسی: راه رفتن با کسی ؛ سازواری و ملایمت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محابا رفتن: محابارفتن ؛ ملاحظه شدن. رعایت گردید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انگبین رفتن: انگبین رفتن ؛ اشتیار. ( یادداشت مؤ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از خود برون رفتن: از خودبرون رفتن ؛ بیهوش شدن و از خو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با راهی رفتن: با ( از ) راهی رفتن ؛ روش و رفتار خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغم کسی: رغم کسی ؛ مخفف �برغم انف کسی �؛ علی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نشاط رفتن: نشاط رفتن ؛ به سرور و شادمانی طی شد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لیلهالرغائب: لیلةالرغائب ؛ یا لیله رغائب ، شب جم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درهم رفتن: در هم رفتن ؛ باز هم رفتن. بهم آمدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به بانک رفتن: به بانک رفتن [در قمار] ؛ در تداول ق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن به میل کسی: رفتن به میل و مراد کسی ؛ بر طبق میل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغبت امدن بر چیزی: رغبت آمدن بر چیزی ؛ مایل شدن بدان چ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن به مراد کسی: رفتن به میل و مراد کسی ؛ بر طبق میل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن چیزی در چیزی: رفتن چیزی در چیزی ؛ خلیدن چون خار و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن اب از چشم: رفتن آب از چشم ؛ جاری شدن اشک از دی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغبت افتادن به چیزی: رغبت افتادن به چیزی ؛ راغب و مایل ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حدیث رفتن: حدیث رفتن ؛ گفتگو شدن. گفته شدن. سخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن در پوستین کسی: رفتن در پوستین کسی ؛ کنایه از غیبت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش رفتن کسی را: پیش رفتن کسی را ؛ استقبال او کردن : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن اب دهان برای چیزی: رفتن آب دهان برای چیزی ؛ سخت بدان چ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغبت افزودن: رغبت افزودن ؛ راغب ساختن. به رغبت آ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذکر رفتن: ذکر رفتن ؛ ذکر شدن. مذکور افتادن. ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش چیزی رفتن: پیش چیزی رفتن ؛ نزدیک او شدن : چون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نفس فرورفتن: نفس فرورفتن ؛ شهیق. ( یادداشت مؤلف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن بر: رفتن بر ؛ جاری شدن. سیلان داشتن. رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سخن رفتن: سخن رفتن ؛ گفته شدن سخن. گفتگو شدن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از جهان رفتن: از جهان رفتن ، یا از این جهان رفتن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش رفتن حرف: پیش رفتن حرف ؛ سبز شدن آن. ( آنندرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رغبت چیزی خاستن: رغبت چیزی خاستن ؛ بدان چیز راغب و م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سیل رفتار: سیل رفتار ؛ تندرو. شتاب رو. بشتاب ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در خشم رفتن: در خشم یا به خشم رفتن ؛ در خشم شدن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر زبان کسی رفتن: ر زبان کسی رفتن یا بر زبان رفتن ؛ گ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خشم رفتن: در خشم یا به خشم رفتن ؛ در خشم شدن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر مراد رفتن: بر مراد رفتن ؛ مطابق میل حرکت کردن. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رعیت درخت جواهر است: رعیت درخت جواهر است ؛ کشاورزان و ده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازپس رفتن: بازپس رفتن ؛ بازرفتن. گام عقب گذاشت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر لفظ کسی رفتن: بر لفظ یا به لفظ کسی رفتن ؛ گفتن وی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در خود فرو رفتن: در خود فرورفتن ؛ در خود غوطه ور شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خطا رفتن: به خطا رفتن ؛ عمل خطا کردن. ( یاددا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازرفتن: بازرفتن ؛ گام عقب گذاشتن. ( ناظم ال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شب رغائب: شب رغائب ؛ شب اولین جمعه ماه مبارک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به لفظ کسی رفتن: بر لفظ یا به لفظ کسی رفتن ؛ گفتن وی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در قبا رفتن: در قبا رفتن ؛ جامه پوشیدن. قبا به ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به غلط رفتن: به غلط رفتن ؛ کار غلط کردن. ( یاددا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بدر رفتن: بدررفتن ؛ بیرون شدن. خارج شدن : چون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صلوه رغائب: صلوة رغائب ؛ نام نمازی است که در جم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در نقاب رفتن: در نقاب رفتن ؛ پنهان شدن. روی پوشید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کاری رفتن: به کاری رفتن ؛ بدان عمل کردن. ( فره ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشید بر دیوار رفتن: خورشید ( کسی ) بر دیوار رفتن ؛ کنای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توی هم رفتن: توی هم رفتن ؛ در تداول عامه بهم مخل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از هم برفتن: از هم برفتن ؛ از هم جدا شدن. منفصل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به رفتار امدن: به رفتار آمدن ؛ آغاز رفتن کردن. به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کم رفتن و زیاد رفتن: کم رفتن و زیاد رفتن ؛ در تداول قمار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن جان یا روان: رفتن جان یا روان ؛ مردن. درگذشتن. ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تقصیر رفتن: تقصیر رفتن ؛ واقع شدن آن. ( آنندراج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جلدرفتار: جلدرفتار ؛ تیزرو. تندرو. ( یادداشت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تاب رفتن: در تاب رفتن ؛ بهیجان آمدن. در سوز و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رعیت دوست: رعیت دوست ؛ که ملت و رعیت را دوست د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قطوع و قطاع: قطوع و قطاع ؛ رفتن مرغ از سردسیر به ...
٤ ماه پیش