علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رو خواندن: از رو خواندن ؛ مقابل از بر خواندن و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو در خاک کشیدن: رو در خاک کشیدن . رجوع به رو در خاک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو ازسنگ داشتن: رو ازسنگ داشتن ؛ بیحیا بودن. ( آنند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو در خاک نهفتن: رو در خاک نهفتن ؛ رو در خاک کشیدن. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کار برگشتن: روی کار برگشتن ؛ وضع ظاهر کار دگرگو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو نهان کردن: رو نهان کردن ؛ با بودن در جایی گفتن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو براوردن زخم و داغ: رو برآوردن زخم و داغ ؛ به شدن زخم و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار کسی رو نداشتن: کار کسی رو نداشتن ؛ به ظاهر جلوه و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی خوش به کسی نشان ندادن: روی خوش به کسی نشان دادن یا نشان ند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روبرگردان نبودن از: روبرگردان نبودن از ؛ ابا نداشتن از.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی به کسی باز بودن: روی کسی به کسی باز بودن ؛ پیش او رو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرچم: پرچم: این واژه در اصل ترکی و به معن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جای رمیدن: از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمه دور برسیدن: رمه دور برسیدن ؛ کار از کار گذشتن. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنج برداشتن: رنج برداشتن ؛ تحمل مشقت و سختی کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنگارنگ کردن: - رنگارنگ کردن ؛ رنگ کردن به الوان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلید رمز: کلید رمز یا مفتاح رمز ؛ علائم و اعد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی پراکنده شدن از جایی: رنگ و بوی پراکنده شدن از جایی ؛ سعا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج کسی را بر باد دادن: رنج کسی را بر باد دادن ؛ حاصل مشقت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مفتاح رمز: مفتاح رمز ؛ کلید رمز.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی دادن به کاری: رنگ و بوی دادن به کاری ؛ سر و صورت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طاوس رنگ: طاوس رنگ ؛ به رنگ طاوس. آنچه هم رنگ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعر به رنج: شعر به رنج ؛ شعر متکلف : بجز خریطه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طیب ﷲ رمسه: طیب اﷲ رمسه ؛ خدا خاک ویرا پاکیزه گ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی دور شدن از کسی: رنگ و بوی دور شدن از کسی ؛ بی اعتبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رنگ شدن: از رنگ شدن ؛ از ترس رنگ چهره را باخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوتاه شدن رنج: کوتاه شدن رنج ؛ بسر آمدن محنت و مشق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی نماندن: رنگ و بوی نماندن ؛ رونق و اعتباری ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمق ماندن: رمق ماندن ؛ هنوز زنده بودن. هنوز رو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج امدن: به رنج آمدن ؛دچار صدمه و آزار بودن. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی رنگ و بوی: بی رنگ و بوی ؛ بدون زینت و زیور. آش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سد رمق کردن: سد رمق کردن ؛ مانع فراق جان از بدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج کسی را فرسودن: به رنج کسی را فرسودن ؛ به صدمه و آز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی رنگ شدن: بی رنگ شدن ؛ بی رونق شدن : به خانه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رمق افتادن: از رمق افتادن ؛ تاب و توان از دست د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج امدن از کسی به کسی: رنج آمدن از کسی به کسی ؛ آزار رسیدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و اب بر روی کار افتادن: رنگ و آب بر روی کار افتادن ؛ رونق د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل رمیدن از: دل رمیدن از ؛ نفرت کردن از چیزی. بی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ بکار اوردن: رنگ بکار آوردن ؛ نیرنگ ساختن. مکر و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر خاطر نهادن: رنج بر خاطر نهادن . رجوع به ترکیب ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باده رنگ: باده رنگ ؛ به رنگ می. سرخ رنگ همچون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از روی بردن: رنگ از روی بردن ؛ ترسانیدن. باعث بی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرنج گشتن: بی رنج ؛ بی زحمت. بی مشقت. بدون سخت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیجاده رنگ: بیجاده رنگ ؛ به رنگ بیجاده. کهربائی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن از رنج ازاد کردن: تن از رنج آزاد کردن ؛ خود را از مشق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از روی بگشتن: رنگ از روی بگشتن ؛ رنگ باختن. ترسید ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرنگ داشتن چهره کسی: بی رنگ ؛ رنگ پریده : ز بیماری شه غم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمح اظمی ̍: رمح اَظْمی ̍ ؛ نیزه گندم گون. ( مهذ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن را به رنج دراوردن: تن را به رنج درآوردن ؛ تحمل مشقت و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ رخ ناپدید شدن: رنگ رخ ناپدید شدن ؛ رنگ باختن از خش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی رنگ شدن رخ کسی: بیرنگ شدن رخ کسی ؛ رنگ پریده شدن. ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمح ثلب: رمح ثَلِب ؛ نیزه رخنه درآورده. ( مه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در رنج افتادن: - در رنج افتادن ؛ گرفتارمشقت و تعب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زرد شدن رنگ رخ: زرد شدن رنگ رخ ؛ از درد و اندوه و ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل به رنج چیزی نهادن: دل به رنج چیزی نهادن ؛ به مشقت و تع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرنگ شدن کار: بیرنگ شدن کار ؛کنایه از بیرونق شدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمدکشیده: رمدکشیده ؛ چشم به دردآمده. ( آنندرا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالای سیاهی رنگ نیست: بالای سیاهی رنگ نیست ؛ بدتر از این ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر تن نهادن: رنج بر تن نهادن ؛ خود را گرفتار مشق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دو درنگ: دودرنگ ؛ آنکه یا آنچه برنگ دود باشد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برمز: برمز ؛ بمعما. بگونه ای که از دیگران ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی امدن از چیزی کسی را: رنگ و بوی آمدن از چیزی کسی را ؛ نفع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر خویشتن یا خویش نهادن: رنج بر خویشتن یا خویش نهادن . رجوع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلگراف رمز: تلگراف رمز ؛ تلگرافی که فرستنده با ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی بشدن: رنگ و بوی بشدن ؛ بی رونق و اعتبار ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمه رمه: رمه رمه ؛ گله گله. دسته دسته : رمه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج نفس: رنج نَفْس ؛ آسیب دیدن وجود. آزار شخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنجش امیز: رنجش آمیز ؛ آمیخته به ملالت و اندوه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رمی جمره: رمی جمرة ؛ از مناسک حج است در نزول ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنجوروار: رنجوروار ؛ مانند رنجور. مثل و شبیه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج افتادن: به رنج افتادن ؛ گرفتار مشقت و محنت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهره بی رنگ داشتن کسی را: چهره بی رنگ داشتن کسی را ؛ به درد و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج بودن: به رنج بودن ؛ در صدمه و آسیب بودن. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از اسمان تراشیدن: رنگ از آسمان تراشیدن ؛ طلب محال کرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه رند: لقمه رند ؛ لقمه ربای. لقمه دزد : نف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از دیوار تراشیدن: رنگ از دیوار تراشیدن ؛ گستاخی و شوخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج در بودن: به رنج در بودن . رجوع به ترکیب قبل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذورند: ذورند ؛ موضعی است در راه حاجیان بصر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از رخ هندو به اب بردن: رنگ از رخ هندو به آب بردن ؛ کنایه ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج ماندن: به رنج ماندن ؛ گرفتار سختی و مشقت ش ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قبراق: واژه ی قبراق در زبان ترکی در اصل به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پلاس: پلاس کسی حریر شدن : کنایه است از ثر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ قیفال: رگ قیفال ؛ رگ سر. ( منتهی الارب ) : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ کردن: رگ کردن ؛ تحریک شدن و به هیجان آمدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ در تن برخاستن: رگ در تن برخاستن ؛ کنایه از قهر و غ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ دست: رگ دست ؛ عجاوه. ( مهذب الاسماء ) ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ ران: رگ ران ؛ نسا. ( مهذب الاسماء ) ( من ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ زدن ستور: رگ زدن ستور ؛ ودج. ( تاج المصادر ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ سر: رگ سر ؛ قیفال. ( منتهی الارب ) .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ غضب برخاستن: رگ غضب برخاستن ؛ سخت به خشم آمدن و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ فلان چیز نداشتن: رگ فلان چیز نداشتن ؛ استعداد آن چیز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ زر: رگ زر ؛ سام. سامه. ( مهذب الاسماء ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ جان گرفتن: رگ جان گرفتن ؛ میرانیدن. ( ناظم الا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ رگ: رگ رگ ؛ شاخه شاخه. رشته رشته : رگ ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ جنبان: رگ جنبان ؛ شرائین. ( منتهی الارب ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رگ غیرت کسی برخوردن: به رگ غیرت کسی برخوردن ؛ سخنی یا عم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ جنبنده: رگ جنبنده ؛ شریانها که جنبنده اند. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ جهنده: رگ جنبنده ؛ شریانها که جنبنده اند. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ چیزی گرفتن: رگ چیزی گرفتن ؛ آن را مغلوب و منقاد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ حجامت: رگ حجامت ؛ اخدع. ( مهذب الاسماء ) ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ خوابانیدن: رگ خوابانیدن ؛ به معنی رگ بازگرفتن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ گردن قوی کردن: رگ گردن قوی کردن ؛ کنایه است از اصر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب گشای: رکیب گشای ؛ رکاب گشای. که آهنگ رفتن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ گردن نرم کردن: رگ گردن نرم کردن ؛ کنایه از ترک دعو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب و عنان جفت بودن با کسی: رکیب و عنان جفت بودن با کسی ؛ کنایه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ مردی یا مردانگی داشتن: رگ مردی یا مردانگی داشتن ؛ از صفت م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زرین رکیب: زرین رکیب ؛رکاب زر. رکاب زرین : ز ز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ میانگی دست: رگ میانگی دست ؛ میزاب البدن. ( منته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنان و رکیب ساییدن: عنان و رکیب ساییدن ؛ کنایه از سوارک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ میانه انگشت بنصر وخنصر: رگ میانه انگشت بنصر وخنصر ؛ اسیلم. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گران شدن رکیب: گران شدن رکیب ؛ گران شدن رکاب. کنای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ و پی: رگ و پی ؛ فضول گوشت : رگ و پی ها را ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک رکیب دادن به کسی: یک رکیب دادن به کسی ؛ کنایه از واگذ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ های برنا جهنده: رگهای برناجهنده ؛ اَورده. ( منتهی ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگهای چشم: رگهای چشم ؛ شؤون. ( منتهی الارب ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رجل رکیک العلم: رجل رکیک العلم ؛ مرد کم علم و دانش. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ های درون بازو: رگهای درون بازو ؛ رواهش. ( منتهی ال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بر رگ کسی نهادن: دست بررگ کسی نهادن ؛ به چاپلوسی کسی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ های درون شکم: رگهای درون شکم ؛ بجر. ( از منتهی ال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به رگ برنهادن: دست به رگ برنهادن ؛ نبض کسی را گرفت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگهای گوش: رگهای گوش ؛ وشائج. ( اقرب الموارد ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ بسمل: رگ بسمل ؛ نام رگی در گردن که در ذبح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ هفت اندام: رگ هفت اندام ؛ اکحل. ( منتهی الارب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ بسمل خاریدن: رگ بسمل خاریدن ؛ کنایه از کردن کاری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ پای: رگ پای ؛ صافن. ( منتهی الارب ) ( ال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برون امدن پای کسی از رکیب: برون آمدن پای کسی از رکیب ؛ از حلقه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برون کردن پای از رکیب: برون کردن پای از رکیب ؛ خارج کردن پ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا در رکیب بودن: پا در رکیب بودن ؛ پا در رکاب بودن. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب از عنان پیدا نبودن: رکیب از عنان یا رکیب و عنان پیدا نب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب از عنان نشناختن: رکیب از عنان نشناختن یا بازندانستن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب از عنان باز نشناختن: رکیب از عنان نشناختن یا بازندانستن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب کردن: رکیب کردن ؛ کنایه از مطیع کردن. مسل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب گران کردن: رکیب گران کردن یا دوال رکیب گران کر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوال رکیب گران کردن: رکیب گران کردن یا دوال رکیب گران کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وانت: واژه ی " وانت" همان واژه ی " کاروان ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب باده یا می: رکاب باده یا می ؛ پیاله باده دراز و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب سه گانه: رکاب سه گانه ؛ کنایه از سه پیاله خم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گران کشیدن: رکاب گران کشیدن ؛ باده پیمودن. قدح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب السفینه: رکاب السفینه ؛ کشتی سواران. ( از نا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک رکابی: یک رکابی ؛کنایه از اسب جنیبت. ( آنن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر رکابی: زیررکابی ؛ شمشیری که در سابق آن را ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکن سالم: رکن سالم ؛ آن است که چنانچه در اصل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکن غیرسالم: رکن غیرسالم ؛ آنکه در او تغییری واق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکوب کوسج: رکوب کوسج ؛ نام جشنی مر ایرانیان را ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زیر رکاب کشیدن کسی را: به زیر رکاب کشیدن یا گرفتن کسی را ؛ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زیر رکاب گرفتن کسی را: به زیر رکاب کشیدن یا گرفتن کسی را ؛ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا بر رکاب: پا بر رکاب ؛ آماده حرکت. مهیای رفتن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنبیدن رکاب کسی: جنبیدن رکاب کسی ؛ کنایه از تهیه سوا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چابک رکاب: چابک رکاب ؛ سوارکار ماهر و زبردست ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در رکاب کسی بودن: در رکاب کسی یا چیزی بودن ؛ مطیع او ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در رکاب چیزی بودن: در رکاب کسی یا چیزی بودن ؛ مطیع او ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رستم رکابی: رستم رکابی ؛ چون رستم سوارکار بودن. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب با رکاب زدن: رکاب با رکاب زدن ؛ کنایه از همراه ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب دراز: رکاب دراز ؛ به کنایه نمودار بلندقام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب دوال: رکاب دوال ؛ بند رکاب و تسمه رکاب. ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب زر زدن: رکاب زر زدن ؛ کنایه از رکاب زرین سا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب ساییدن: رکاب ساییدن ؛ کنایه از تهیه سواری ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گران شدن: رکاب گران شدن ؛ برنشستن. سوار شدن. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گران کرده: رکاب گران کرده ؛ تند و به تاخت : با ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گردان شدن: رکاب گردان شدن ؛ سوار شدن. ( ناظم ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گردون جناب: رکاب گردون جناب ؛ رکاب سلطنتی که بر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گرفتن: رکاب گرفتن ؛ رکاب کشیدن. - || دوا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب گشادن از جایی: رکاب گشادن از جایی ؛ رفتن و عزیمت ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر رکاب: زیر رکاب یا به زیر رکاب ؛ مرکوب : د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زیر رکاب: زیر رکاب یا به زیر رکاب ؛ مرکوب : د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در رکاب رای کسی امدن: در رکاب رای کسی آمدن ؛ مطیع رای و ع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلیمان رکاب: - سلیمان رکاب ؛ آنکه موکبی چون سلیم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رکوع اوردن: به رکوع آوردن ؛ خم کردن. سرزیر کردن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رک نزدن: رک نزدن ؛ قادر نبودن بر ایستادن از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با رکاب تو خاک است: با رکاب تو خاک است ؛ کنایه از مطیع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوتراب رکاب: بوتراب رکاب ؛ کسی که چون بوتراب �عل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با رکاب محمد عنان درار: با رکاب محمد عنان درآر ؛ یعنی از مح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دژم: دژم: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دژ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کیومرث: کیومرث: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قافله: قافله : قافله یک واژه ی عربی از ریش ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابریق: ابریق : عربی شده ی آبریز فارسی است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریشات: ریشات : [ اصطلاح تلگرام ] چنانچه تب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صراط: صراط: واژه ی صراط در انگلیسی شده st ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stray: واژه ی انگلیسی stray، با واژه ی سرگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capable: واژه ی انگلیسی و فرانسوی capable با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واریاسیون: واریاسیون ( Variation ) :[اصطلاح گر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فنا: فنا با واژه هندواروپایی neḱ به معنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مژگان: مژگان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقص درگرفتن: رقص درگرفتن ؛ آغاز به رقص کردن. رقص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقیب بلده: رقیب بلده ؛ ذراع است. ( یادداشت دهخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقص روانی: رقص روانی ؛ از انواع رقص است. ( غیا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقیب ثریا: رقیب ثریا ؛ عیوق است. ( یادداشت دهخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل رقم: اهل رقم ؛ عالم و واقف بر حساب. ( نا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقه العیش: رقةالعیش ؛ فراخی و نعمت زندگی. ( اق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم رقم: علم رقم ؛ علم حساب. ( ناظم الاطباء ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقم اول: رقم اول ؛ عرش. ( ناظم الاطباء ) . ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقص درختان: رقص درختان ؛ کنایه از جنبیدن شاخ و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقم بطلان برگفته ای کشیدن: رقم بطلان برگفته ای کشیدن ؛ باطل کر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رقص امدن: به رقص آمدن ؛ در رقص آمدن. به رقص آ ...

٤ ماه پیش

مدال‌های علی باقری