علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر دامنی: زیردامنی ؛ شرم مرد. ( یادداشت بخط م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر پر گرفتن: زیر پر گرفتن ؛ مرادف در ته پر گرفتن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر لوای کسی شدن: زیر لوای کسی شدن ؛ پیروی او کردن : ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر کاری: زیرکاری ؛ مقابل روکاری. در اصطلاح ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر کردن سیاهی: زیر کردن سیاهی ؛ حالتی است که سیاهی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر شلوار: زیرشلوار ؛ زیرشلواری. شلواری که زیر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر رفتن: زیر رفتن ؛ هبوط کردن. ( یادداشت بخط ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر گاری رفتن: زیر درشکه ، ماشین ، گاری رفتن ؛ تصا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر ماندن: زیر ماندن ؛ مغلوب شدن با تن یا با گ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر هر کاسه نیم کاسه یافتن: زیر هر کاسه نیم کاسه یافتن ؛ فریب ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر تازیانه کشیدن: زیر تازیانه کشیدن ؛ معروف. ( آنندرا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیردراز: زیردراز ؛ کنایه از آواز آهسته باشد. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر سر بلند شدن: زیر سر بلند شدن ؛ تحریک شدن. با کسی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر بال گرفتن کسی را: زیر بال گرفتن کسی را ؛ پناه دادن کس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر پر داشتن: زیر پر داشتن ؛ در حمایت خویشتن داشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر چیزی ماندن: زیر چیزی ماندن ؛ معروف. ( آنندراج ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر جلی: زیرجلی ؛ زیرجلکی. ( یادداشت بخط مرح ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیراطاقی: زیراطاقی ؛ زیرزمین گونه ای که با کف ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دامن پروردن: زیر دامن پروردن ؛ کنایه از نواختن ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر اخیه: زیر اخیه ؛ واداشتن کسی به کاری و از ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر درشکه رفتن: زیر درشکه ، ماشین ، گاری رفتن ؛ تصا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر خاتم: زیر خاتم ؛ بمعنی زیر نگین است. . . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر سازی: زیرسازی ؛ مقابل روسازی. عمل ساختن ق ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر سرش بلند بودن: زیر سرش بلند بودن ؛ فریفته شده بودن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر ران نهادن: زیر ران نهادن ؛ غلبه کردن و شکست دا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرباری: زیرباری ؛ محنت و مشقت و ادبار و بدب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر افتادن: زیر افتادن ؛ به زیر افتادن. به زیر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرسبیلی درکردن: زیرسبیلی درکردن ؛ اهانت یا دشنامی ر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر پر کلاه کسی بودن چیزی: زیر پر کلاه کسی بودن چیزی ؛ در اطاع ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر ابرو گرفتن: زیر ابرو گرفتن ؛ زیر ابرو برداشتن. ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفای خشک: زوفای خشک . رجوع به زوفای یابس شود.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفای رطب: زوفای رَطْب ؛ چرکی است که در دنبه و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفای یابس: زوفای یابس ؛ گیاهی است مفروش بر روی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفای بستانی: زوفای بستانی ؛ نوعی از دو نوع زوفا. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفای تر: زوفای تر. رجوع به زوفای رطب شود.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوفای جبلی: زوفای جبلی ؛ نوعی از دو نوع زوفا. ( ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیب و تر: زیب و تَر ؛ آراسته وتازه. ( ناظم ال ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیب و زیور: زیب و زیور ؛ آرایش و زینت.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیب وصول دادن: زیب وصول بخشیدن ( دادن ) ؛ رسیدن نا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیاده بر: زیاده بر ؛ افزون از. بیش از. ( یادد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاده بر انچه: زیاده بر آنچه ؛ بیش از آنچه. ( ناظم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاده دادن: زیاده دادن ؛ افزون دادن و بیش دادن. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاده شدن: زیاده شدن ؛ افزون شدن و بسیار شدن و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در زیان افکندن: در زیان افکندن ؛ فریفتن و حیله کردن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیب بر: زیب بر ؛ برنده و زائل کننده زیبایی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیادهالکبد: زیادةالکبد ؛ زائدةالکبد. پاره ای از ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باقی و زیاده: باقی و زیاده ؛ کلمه ای است که در فا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاده از انچه: زیاده از آنچه ؛ بیش از آنچه. علاوه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاده القمر: زیادةالقمر ؛ ماه که رو به فزونی دار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاد از سر کسی بودن: زیاد از سر کسی بودن ؛ زیاد از دهان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاد از دهان کسی بودن: زیاد از دهان کسی بودن ؛ زیاد از سر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیاد کردن: زیاد کردن ؛ افزون کردن و علاوه و بی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیادت بودن ماه: زیادت بودن ماه ، به زیادت بودن آن ؛ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حروف الزیاده: حروف الزیادة ؛ امان و تسهیل است. ( ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سیناپس: سیناپس: خلاصه ای از فیلمنامه دردو ت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرداده: زهرداده ؛ به زهر آغشته : حذر نمی کن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر زدن بر چیزی: زهر زدن بر چیزی چون تیغ و جز آن ؛ ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر زیر نگین: زهر زیر نگین ؛ زهری که برای روز بد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر سبز: زهر سبز ؛ زاج سبز. ( ناظم الاطباء ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرسنج: زهرسنج ؛ معروف. ( آنندراج ) : سیه م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر شکستن: زهر شکستن ؛ مقاومت آن کردن. ( آنندر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرنوش: زهرنوش ؛ معروف. ( آنندراج ) . نوشند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت زهار: پشت زهار ؛ پایین تر شکم که مثانه در ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرور: زهروَر ؛ سم دار و زهرآلود. ( ناظم ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موی زهار: موی زهار ؛ موهای گرداگرد شرمگاه. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر چیزی گرفتن: زهر چیزی گرفتن ؛ خشم و غضب و تندی و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتادن زهدان: افتادن زهدان ؛ سقوط رحم. ( ناظم الا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر خود به کسی دادن: زهر خود به کسی دادن ؛ زهر خویشتن بر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهدانک: زهدانک ؛ رحم خرد. بچه دان کوچک : رخ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر خود به کسی ریختن: زهر خود به کسی ریختن ؛ کنایه از این ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر به دندان مالیده: زهر به دندان مالیده ؛ یعنی بدزبان و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر خود را ریختن: زهر خود را ریختن ؛ کنایه از کینه شد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر پیکان: زهر پیکان ؛ کنایه از جراحت و زخم مه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر خویشتن برکسی ریختن: زهر خویشتن برکسی ریختن ؛ کنایه از خ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرخور کردن کسی را: زهرخور کردن کسی را ؛ به او زهر دادن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر قاتل: زهر قاتل ؛ زهر کشنده و زهر هلاهل. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زور ورزی کردن: زورورزی کردن ؛ به کارهای زورخواه مش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زور و زر: زور و زر ؛ توانایی و ثروت و دارایی. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زهر کردن: زهر کردن ؛ کنایه از تلخ کردن عیش اس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیرزور: شیرزور ؛ دارنده نیروی شیر. پرتوان. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر کردن چیزی را: زهر کردن چیزی را ؛ کنایه از بی مزه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گاو زور: گاوزور ؛ بسیارزور. که زور گاو دارد. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوم الزور: یوم الزور ؛ روزی است مر بکررا بر تم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زهرکش: زهرکش ؛ بعض معدنیات که قدما عقیده د ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه بینی: زه بینی ؛ وترالانف و هو حجاب مابین ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرکش جام بلا: زهرکش جام بلا ؛ نوشنده زهر بلا : چو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه را به گوش اوردن: زه را به گوش آوردن ؛ در آخرین لحظه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر گریستن: زهر گریستن ؛ از عالم خون گریستن. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه شلوار: زه شلوار ؛ بند ازار : فارغ ز بد و ن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه یکتایی: زه یکتایی ؛ نوعی از زه و آن رشته ای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر گوش: زهر گوش ؛ چرک گوش و سملاخ. ( ناظم ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه چشم: زه چشم ؛ حاشیه و کناره چشم. ( فرهنگ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرگون: زهرگون ؛ زهرفام. کشنده مانند زهر : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه ناخن: زه ناخن ؛ گوشت که پیرامون ناخن است. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زهرگین: زهرگین ؛ زهرآگین : ای که لبت طعم ان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه پیراهن: زه پیراهن ؛ یقه ( یخه ) . طوقه یقه. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر میغ: زهر میغ ؛ کنایه از قطرات باران است. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه جیب: زه جیب ؛زه پیراهن. زه گریبان : ای خ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر مینا: زهر مینا ؛ کنایه از شراب تلخ باشد. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه دامن: زه دامن ؛ ریشه و حاشیه و نوار و سجا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر ناب: زهر ناب ؛ سم خالص : شکرنمایم و از ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زه کفش: زه کفش ؛ رده ای از نخ یا ابریشم و م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بزور گرفتن: بزور گرفتن ؛ به جبر و ظلم و غلبه گر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زور دیده: زوردیده ؛ تعدی و ستم دیده : از آن ز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زهر شناس: زهرشناس ؛ زهرشناسنده. کسی که در شنا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زور زورکی: زورزورکی ؛ به تکلف و تصنع. با دشوار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زهر شناسی: زهرشناسی ؛ علم به کیفیات انواع سموم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زور شدن به کسی: زور شدن به کسی ؛ به زور فائق آمدن ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر عادتی: - زهر عادتی ؛ زهری که خوردن آن معتا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرفام: زهرفام ؛ زهرگونه. مانند زهر. زهرگون ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زور گردی: زورِ گُردی ؛ نیروی پهلوانی. کوشش کا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چوب: چوب : [اصطلاح صنعت چوب] ماده‏ ایست ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیختن: بیختن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پامادور: پامادور یا بامادور، همان تغییر یافت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوبین ور: زوبین ور ؛ زوبین افکن. ( یادداشت بخ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عظم زوج: عظم زوج ؛ عظم صدغین. ( یادداشت ایضا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوال دولت: زوال دولت ؛ نکبت و ذلت. ( از ناظم ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوال شک: زوال شک ؛ دفع شک و رفع شبهه. ( ناظم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوبین افکن: زوبین افکن ؛ که زوبین اندازد : مجمر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوبین زن: زوبین زن ؛ زوبین زننده. که زوبین زن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوبین فکن: زوبین فکن ؛ زوبین افکن : ناوک انداز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 75 سوره کهف: آیه 75 سوره کهف: قَالَ أَلَمْ أَقُ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگاربسته: زنگاربسته ؛ زنگارخورد و زنگارخورده. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنهارامده: زنهارآمده ، به زنهار آمده ؛ امان یا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگارخورد: زنگارخورد ؛ زنگارخورده. خورده شده ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنهار بجای اوردن: زنهار بجای آوردن ؛ وفای عهد کردن. ع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 76 سوره کهف: آیه 76 سوره کهف: قَالَ إِنْ سَأَلْت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنهار بردن: زنهار بردن ؛ زینهار کردن. شکوه کردن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگ هوا: زنگ هوا ؛ تاریکی. ( ناظم الاطباء ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگار گرفتن: زنگار گرفتن ؛ طبع. ( تاج المصادر بی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگ از دل بردن: زنگ از دل بردن ؛ غم و اندوه از دل ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از زنگار زدودن: از زنگار زدودن ؛ پاک و منزه ساختن چ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگارگیر: زنگارگیر ؛ مستعد قبول زنگ. کدرشونده ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنگ الکتریکی: زنگ الکتریکی ( برقی ) ؛ زنگی که با ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگ دیواری: زنگ دیواری ؛ زنگی که بر دیوارنصب کن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زنی دادن: به زنی دادن ؛ به همسری دادن. به ازد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگار معدنی: زنگار معدنی ؛ زاج سبز. ( ناظم الاطب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگ رومیزی: زنگ رومیزی ؛ زنگی که روی میز گذارند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زنی کردن: به زنی کردن ؛ به ازدواج درآوردن. به ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخن زننده: سخن زننده ؛ سخن درشت. ناسزا. دشنام. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در زنهار کسی بودن: زنهار آمدن ، به زنهار آمدن ؛ به اما ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگار اهن: زنگار آهن ؛ زنجار الحدید. زعفران ال ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنگارزد: زنگارزد ؛ زنگارزده : شمشیر خصم از ب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لک: لک: ( lok ) : [ اصطلاح چوپانی ] شتر ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پلوس: پلوس ( قطعات خودرو ) پلوس که نام ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنخدان به جیب فرو بردن: زنخدان به جیب فرو بردن ؛ کنایه از ت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنخدان گشادن: زنخدان گشادن ؛ کنایه از نمایش دادن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زند پیل: زند پیل ؛ پیل عظیم. معرب است. ( منت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زند فیل: - زند فیل ؛ فیل بزرگ. ( ناظم الاطبا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زند اعلی: زند اعلی ؛ استخوان دیگر ساعد که از ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنداور: زندآور ؛ بمعنی حلال است که نقیض حرا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنداستا: زَنداَستا ؛ مخفف زند و اوستا است. ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زند اوستا: زَنداَوِستا ؛ در زندوستا بیاید. ( آ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زندستا: زَندَستا ؛ زَندَستان کتاب زند. ( نا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زند مجوس: زند مجوس ؛ تفسیر کتاب دینی زردشتیان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگانی و مرگ: زندگانی و مرگ ؛ حیات و ممات. بود و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگانی یافتن: زندگانی یافتن ؛ جان یافتن. ( آنندرا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگانی دادن: زندگانی دادن ؛ عمر دادن. ( ناظم الا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگانی دویم: زندگانی دویم ؛ تعیش در آخرت. ( ناظم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگی نهانی: زندگی نهانی ؛ حیات خفی . ( فرهنگ فا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنخدان بر زانو ماندن: زنخدان بر زانو ماندن ؛ در حالت و غم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوجه: گؤی در زبان تری به میوه کال و نارس ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبه کشیدن: زنبه کشیدن ؛ عمل زنبه کش. ( یادداشت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبیل بافی: - زنبیل بافی ؛ عمل و شغل زنبیل باف. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبیل در اب افکندن: زنبیل در آب افکندن ؛ ترک کار و بار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبیل ساز: زنبیل ساز ؛ سازنده زنبیل و کسی که ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبیل سلیمانی: زنبیل سلیمانی ؛ همان انبانچه سلیمان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور شهد: زنبور شهد ؛ نحل. ( یادداشت بخط مرحو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبورصفت: زنبورصفت ؛ بر صفت زنبور. که شیوه زن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبورطلایی: زنبور طلایی ؛ سوسک طلایی. ( فرهنگ ف ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور گاوی: زنبور گاوی ؛ زنبور سرخ. ( فرهنگ فار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور گیلی: زنبور گیلی ؛ نوعی زنبور منسوب به گی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور منقش: زنبور منقش ؛ نوعی زنبور : نی کم از ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور نیش: زنبور نیش ؛ در شاهد زیر ظاهراً تیری ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبور وار: زنبوروار ؛ مانند زنبور از جهت سر و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور انگبین: زنبور انگبین ؛ نحل. زنبور عسل. رجوع ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبه کش: زنبه کش ؛ در بنایی آنکه آجر یاچارکه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ام زنبق: ام زنبق ؛ خمر. ( از اقرب الموارد ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبل کردن: زنبل کردن ؛ سقفی که گرانبار باشد و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرده زنبور: پرده زنبور ؛ نام یکی از پرده های مو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 74 سوره کهف: آیه 74 سوره کهف: فَانْطَلَقَا حَتَّ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوب به لانه زنبورکردن: چوب به لانه زنبورکردن ؛ نادانسته یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 73 سوره کهف: آیه 73 سوره کهف: قَالَ لَا تُؤَاخِ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور خرمایی: زنبور خرمایی ؛ زنبور سرخ. ( فرهنگ ف ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور خون الوده: زنبور خون آلوده ؛ ظاهراً زنبور سرخ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبور درشت: زنبور درشت ؛ ظاهراً زنبور سرخ : زنب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبور زرد: زنبور زرد ؛ زنبور. ( فرهنگ فارسی مع ...

٧ ماه پیش

مدال‌های علی باقری