علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنری تک: هنری تک:سخت دونده ( ( می شنوم کان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیزتکی: تیزتکی:تندروی ( ( دی که ز پیش تو ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیزتکی: تیزتکی:تندروی ( ( دی که ز پیش تو ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عدم گیر: عدم گیر:صفت فاعلی در معنی مفعولی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عدم گیر: عدم گیر:صفت فاعلی در معنی مفعولی ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلاف امد عادت: خلاف آمد عادت:معتقد بودند که از روز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خلاف امد عادت: خلاف آمد عادت:معتقد بودند که از روز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر ز هوا تافتن: سر ز هوا تافتن:از هوا و هوس سر پیچی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سر ز هوا تافتن: سر ز هوا تافتن:از هوا و هوس سر پیچی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش اوردن: کفش آوردن:کنایه از آماده شدن برای ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کفش اوردن: کفش آوردن:کنایه از آماده شدن برای ح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جرس نفس غریو اوردن: از جرس نفس غریو آوردن:نفس را به گری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از جرس نفس غریو اوردن: از جرس نفس غریو آوردن:نفس را به گری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ز خصومت بری: ز خصومت بری:دوست داشتنی ( ( گردن و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ز خصومت بری: ز خصومت بری:دوست داشتنی ( ( گردن و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نظر جسته: نظر جسته:جذاب ، زیبا و دیدنی ( ( گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نظر جسته: نظر جسته:جذاب ، زیبا و دیدنی ( ( گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت کمان نرم کردن: پشت کمان نرم کردن:کمان کشیدن و تیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پشت کمان نرم کردن: پشت کمان نرم کردن:کمان کشیدن و تیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رخش گرم کردن: رخش گرم کردن:اسب را تند راندن ( ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رخش گرم کردن: رخش گرم کردن:اسب را تند راندن ( ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمام چیزی را کشیدن: زمام چیزی را کشیدن:یعنی آن چیز را م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زمام چیزی را کشیدن: زمام چیزی را کشیدن:یعنی آن چیز را م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردی از راه برخاستن: گردی از راه برخاستن:چیزی کم ارزش از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گردی از راه برخاستن: گردی از راه برخاستن:چیزی کم ارزش از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جل: جُل :جُل یا چُل ، به زبان ترکی چؤل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

داغ: داغ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیرایه: پیرایه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاره: پاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بنده: بنده: دکتر کزازی در مورد واژه ی "بن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوک: بلوک : واژه ی بلوک یک واژه ی ترکی ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اق داش: آقداش ( آق داش ) به معنی سنگ سفید ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اق داش: آقداش ( آق داش ) به معنی سنگ سفید ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قره اغاج: قره آغاج در ترکی تحت الفظی می شود : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قره اغاج: قره آغاج در ترکی تحت الفظی می شود : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قره جه داغ: قره جه داغ در معنی تحت الفظی یعنی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قره جه داغ: قره جه داغ در معنی تحت الفظی یعنی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قره: قره غلام در ترکی یعنی غلام سیاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ال اروادی: آل آروادی :یک واژه ی ترکی است . آل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ال اروادی: آل آروادی :یک واژه ی ترکی است . آل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توربین: توربین یک واژه غربی است این واژه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پاکستان: مسلمانان هند از سال های دور با هندو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دولت خود را با لگد زدن: دولت خود را با لگد زدن :یعنی به ناد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دولت خود را با لگد زدن: دولت خود را با لگد زدن :یعنی به ناد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازار داشتن: بازار داشتن:طالب بودن و مطلوب بودن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازار داشتن: بازار داشتن:طالب بودن و مطلوب بودن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشم بر سر ره داشتن: چشم بر سر ره داشتن:راه را پاییدن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم بر سر ره داشتن: چشم بر سر ره داشتن:راه را پاییدن ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ خواب کسی را گرفتن: رگ خواب کسی را گرفتن :برای خوابیدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رگ خواب کسی را گرفتن: رگ خواب کسی را گرفتن :برای خوابیدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم صبح: علم صبح:کنایه از سپیدی صبح است که ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علم صبح: علم صبح:کنایه از سپیدی صبح است که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنواتر: بنواتر:با سر و سامان تر ، مرتب تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنواتر: بنواتر:با سر و سامان تر ، مرتب تر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکه بر درم نو زدن: سکه بر درم نو زدن :پول جدیدی را رای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سکه بر درم نو زدن: سکه بر درم نو زدن :پول جدیدی را رای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرداختن: واژه ی پرداختن با واژه های Pay در ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منقار: منقار : منقار از واژه ی ناقّور گرفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناقور: ناقور: ناقور با واژه ی "نقر" به معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناقور: ناقور: ناقور با واژه ی "نقر" به معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

البرز: البرز: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اندوه: اندوه: ( ( اندوه در پهلوی در همین ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوند: نَوَنْد:دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قهر کردن: قهر کردن: معادل قهر کردن در ترکی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چهار پای: چهارپای: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو هشت: دو هشت:شانزده دکتر کزازی در مورد وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گهر: گهر:نژاد و تبار ( ( بگو مر مرا تا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دانشی: دانشی:دانشورانه، و از سرِ دانش دکتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دانشی: دانشی:دانشورانه، و از سرِ دانش دکتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شوی: شوی: دکتر کزازی در مورد واژه ی "شوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گذاشتن: گذاشتن: : روز گذاشتن : روزگار گذران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیشه: بیشه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نسب: واژگان ایرانی نسپ ni - spā ن ( =فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

موشک: واژه ی موشک که در پارسی میانه به شک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توزیع: لغت عربیزه توزیع ( پخش کردن ) از وا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایان ساختمان: پایان ساختمان: گواهی شهرداری مبنی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابرو: ابرو:ابرو در پهلوی در ریخت بروگ brū ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چین در ابرو اوردن: چین در ابرو آوردن:کنایه ی ایماست از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چین: چین ( ابرو ) :در زبان پهلوی در همین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبید: نبید: دکتر کزازی در مورد واژه ی "نب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نبید: نبید: دکتر کزازی در مورد واژه ی "نب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستی: مستی: دکتر کزازی در مورد واژه ی "مس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پشت راست کردن: پشت راست کردن : کنایه ی فعلی ایماست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پشت راست کردن: پشت راست کردن : کنایه ی فعلی ایماست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سترگ: سترگ : در پهلوی سْترگ sturg بوده اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابا: ابا: در پهلوی اباگ abāg ، ریخت کهنت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناشکیب: ناشکیب:ناشکیب ریختی است از " ناشکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیکی: نیکی:نیکی : در پهلوی نکیه nēkīh بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاستی: کاستی :کاستی در پهلوی کاستیه kāstīh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ستم: ستم:ستم در پهلوی ستهم stahm بوده اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاوه: کاوه:کاوه در زبان پهلوی می بایست در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهنگر: آهنگر:آهنگر در زبان پهلوی اَسنگر ās ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمار گرفتن: :شمار گرفتن : در معنی سنجیدن و بررس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گوا: گوا :گوا یا گواه در پهلوی گوگای gug ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوزخ: دوزخ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زود: زود: زود در پهلوی در ریخت زوت zut ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی سرخ کردن: روی سرخ کردن : کنایه ی ایما از خشم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روی سرخ کردن: روی سرخ کردن : کنایه ی ایما از خشم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فریاد: فریاد:دکتر کزازی در مورد واژه ی " ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیزه: نیزه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر اندرکشیدن: سر اندر کشیدن : سر اندر کشیدن یا ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سر اندرکشیدن: سر اندر کشیدن : سر اندر کشیدن یا ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بنفش: بنفش:بنفش در پهلوی ونفش wanafš بوده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوم: بوم : زمینه ( ( بیاراست آن را به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرنیان: پرنیان : در پهلوی پرنگان parnagān ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایچ: ایچ : در پهلوی اچ ēč ریختی است از " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هفت برادران: هفت برادران یا سه برادران در افسانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هفت برادران: هفت برادران یا سه برادران در افسانه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راست نداشتن: راست نداشتن:اعتماد نداشتن ( ( تا س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

راست نداشتن: راست نداشتن:اعتماد نداشتن ( ( تا س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روارو زدن: روارو زدن:کنایه از طبل رحیل زدن و د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روارو زدن: روارو زدن:کنایه از طبل رحیل زدن و د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خود دیدن: از خود دیدن:از خود انتظار داشتن ، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از خود دیدن: از خود دیدن:از خود انتظار داشتن ، ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوی قلندر: کوی قلندر:میخانه ، خرابات ( ( طالع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوی قلندر: کوی قلندر:میخانه ، خرابات ( ( طالع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر در عذر امدن: بر در عذر آمدن:کنایه از توبه کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بر در عذر امدن: بر در عذر آمدن:کنایه از توبه کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبزه چریدن: سبزه چریدن:کنایه از تمتّع و حظ نفس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سبزه چریدن: سبزه چریدن:کنایه از تمتّع و حظ نفس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دامن شستن: دامن شستن:رفع پلیدی کردن ، دامن به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دامن شستن: دامن شستن:رفع پلیدی کردن ، دامن به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرقه برکشیدن: خرقه برکشیدن:خرقه را از سر بدر آورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خرقه برکشیدن: خرقه برکشیدن:خرقه را از سر بدر آورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دردسر رسانیدن: دردسر رسانیدن: معادل ترکی آن می شود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دردسر رسانیدن: دردسر رسانیدن: معادل ترکی آن می شود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی در چیزی کردن: روی در چیزی کردن:پرستیدن ، دوست داش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روی در چیزی کردن: روی در چیزی کردن:پرستیدن ، دوست داش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنر از جیب بدر افکندن: هنر از جیب بدر افکندن:از خود هنری ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اینه عیب شکستن: آینه عیب شکستن :عادت عیب بینی و عیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اینه عیب شکستن: آینه عیب شکستن :عادت عیب بینی و عیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرگ سگ: گرگ سگ:سگ قوی ( ( گرگ سگی بر گذر ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیانوش: کیانوش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گفت: دکتر کزازی واژه ی " گفت" را در نوشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عین: واژه ی عین به معنی چشم با واژه های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دادار: دادار: دکتر کزازی در مورد واژه ی "د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شستن سر از گرد: شستن سر از گرد :کنایه ی ایماست از ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازیان: تازیان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمک ابگون: نمک آبگون:سراب ( ( آب نه و زین نمک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل زهره خون بودن: دل زهره خون بودن:کنایه از نداشتن جر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خار خیز: خار خیز:خارخیزنده ، خارستان ( ( پا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیزروان: تیزروان:تیز روندگان ، کم عمر ها ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به هنگام نمایندگی: به هنگامْ نمایندگی :چیزهایی که تابع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرپایندگی: سرپایندگی: فکر و امکان پاینده بودن، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر از اب و خاک کشیدن: سر از آب و خاک کشیدن:از آب و خاک بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر بخرابی کشیدن: سر بخرابی کشیدن :به فساد منجر شدن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افسونگری: افسونگری: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارغوان: ارغوان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گاشتن: گاشتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گاشتن: گاشتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اروند: اروند: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بغداد: بغداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناویدن: ناویدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گنگ دژهوخت: گنگ دژ هوخت: دکتر کزازی در مورد واژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنگ: گنگ: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گنگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پس دامن فکندن: از پس دامن فکندن :پشت سر گذاشتن ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر براه اوردن: سر براه آوردن:به راه آمدن ، هدایت ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ره اورد: به ره آورد :به راه آورد ، فراهم کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دبه در پای فیل افکندن: دبه در پای فیل افکندن:پوست گاو ر اپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چرخ منقط: چرخ منقط:کنایه از فلک هشتم به اعتبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در خط بودن: در خط بودن:آشفته، ناراحت و مضطرب بو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش زر کشتن: آتش زر کشتن:زر آتش مانند را خاموش ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرهیز: از واژه ایرانی پهر به معنای مراقبت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارت: واژه پارت به معنی ( قوم ) و پهلوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روستا: واژه روستا که آنرا در پارسی میانه ل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوستا: واژه اوستا که آنرا در پارسی میانه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وجدان: واژه ایرانی وجدان از واژه اوستایی v ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وجین: واژه ی وجین با واژه ی وجدان همریشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وجین: واژه ی وجین با واژه ی وجدان همریشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شوکت: واژه ی شوکت یک واژه ی ایرانی است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چوپان: واژه ی چوپان با واژه ایرانی شوکت که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دد دکردن: واژه ایرانی دِ و یا دِه به معنای بج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

د بگو: د بگو : زودباش بگو مثل د ببین : زود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

د ببین: د ببین : زودباش ببین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوان: واژه ی دیوان از دو قسمت : " دی " که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلوکه: کلوکه: پارچهٔ نخی که بیشتر برای چاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کریشه: کریشه : پارچهٔ سبک نخی دارای گل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرپ دوشین: کرپ دوشین: یا کربدوشین پارچه ای از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اغبانو: آغبانو : پارچه ای نازک و پنبه ای که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بورسا: بورسا :بروسا یکی از بنادر معروف ترک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلوز رکابی: بلوز رکابی[ اصطلاح پوشاک ]: بلوز بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سویشرت: سویشرت یا پیراهن آستین دار[ اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هودی: هودی [ اصطلاح پوشاک ]:هودی یک پوشاک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هودی: هودی [ اصطلاح پوشاک ]:هودی یک پوشاک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تی شرت: تیشرت[ اصطلاح پوشاک ]:نوعی پیراهن ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پولوشرت: پولوشرت [ اصطلاح پوشاک ]:نوعی تیشرت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس مجلسی: لباس مجلسی [ اصطلاح پوشاک ]:انواعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکسسوری: اکسسوری [ اصطلاح پوشاک ]:هرچیزی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساسپندر: ساسپندر[ اصطلاح پوشاک ]:بند شلوار – ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرهمی: سرهمی[ اصطلاح پوشاک ]:لباس سرتاسری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شومیز: شومیز[ اصطلاح پوشاک ]:کلمه شومیز از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شومیز: شومیز[ اصطلاح پوشاک ]:کلمه شومیز از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس توتو: لباس توتو [ اصطلاح پوشاک ]:دامن کوت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستمال جیبی: دستمال جیبی [ اصطلاح پوشاک ]:دستمال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس بارداری: لباس بارداری [ اصطلاح پوشاک ]:لباسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چلپی: چلپی [ اصطلاح پوشاک ]:زیباترین لباس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یلک: یلک [ اصطلاح پوشاک ]:لباسی است که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیلوار: شیلوار [ اصطلاح پوشاک ]:دامن - لباس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرکی: سرکی [ اصطلاح پوشاک ]:همان چارقد اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تومبال: تومبال [ اصطلاح پوشاک ]:زنان آن را ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری