علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفن ساختن: کفن ساختن ؛ کفن کردن. در کفن پیچیدن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با هم ساختن: با هم ساختن و بهم ساختن و یک با دیگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمین ساختن: کمین ساختن ؛ کمین کردن. مترصد نشستن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به هم ساختن: با هم ساختن و بهم ساختن و یک با دیگ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کین ساختن: کین ساختن ؛ کینه ساختن. کینه جوئی ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گذار ساختن: گذار ساختن ؛ گذشتن : بفرمود تا مرد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرم ساختن: گرم ساختن ؛ گرم کردن : نتوانستم که ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاره ساختن: پاره ساختن ؛ پاره کردن : اینها [ هن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در ساختن: در ساختن ؛ سازگاری کردن : تا سرینت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابقه عنایت: سابقه عنایت ؛ درباره کسی از دیرباز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاسخ ساختن: پاسخ ساختن ؛ پاسخ گفتن. جواب دادن : ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درمان ساختن: درمان ساختن ؛ علاج کردن : نباشد پزش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابقه لطف: سابقه لطف ؛ درباره ٔکسی از دیر باز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستارچه ساختن: دستارچه ساختن ؛ تهیه دستارچه ، ایجا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابقه محبت: سابقه محبت ؛ سابقه دوستی. ازپیش با ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست برساختن: دست برساختن ؛ دست یازیدن. دست انداخ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابقه معرفت: سابقه معرفت ؛ از پیش با هم آشنابودن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رخنه ساختن: رخنه ساختن ؛ رخنه کردن : رخنه سازی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رزم ساختن: رزم ساختن ؛ آماده رزم شدن. آهنگ رزم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بری ساحت: بری ساحت ؛ بری الساحة. بر کنار. برا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رزمگاه ساختن: رزمگاه ساختن ؛ جنگ براه انداختن : ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رود کنار: رودکنار. رودبار. کنار رود.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساخت افکندن: - ساخت افکندن ؛ ساخت انداختن. ستام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زخمه ساختن: زخمه ساختن ؛ زخمه زدن. نغمه نواختن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با دیگری ساختن: با هم ساختن و بهم ساختن و یک با دیگ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با یکدیگر ساختن: با هم ساختن و بهم ساختن و یک با دیگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جای ساختن: جای ساختن ؛ جای گزیدن : کیومرث شد ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساختن: بساختن ؛ به تمام معانی ساختن آید:

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرب ساختن: حرب ساختن ؛ جنگ کردن : بزخمی کزوغ و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حیلت ساختن: حیلت ساختن ؛ حیله کردن. چاره کردن : ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهانه ساختن: بهانه ساختن ؛ بهانه جستن : بهانه هم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابقه اشنایی: سابقه آشنائی ؛ از دیرباز با هم آشنا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سابقه دوستی: سابقه دوستی ؛ ازپیش با هم دوست بودن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

درست: درست: دکتر کزازی در مورد واژه ی در ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

علی رغم: دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاتمه: قاتمه یا قاتما امروزه در زبان ترکی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل سائر: مثل سائر ؛ داستان رونده بر افواه ، ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نام سائر: نام سائر ؛ ذکرسائر : نامی تری ز صاح ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سائر ناس: سائر ناس ؛ دیگر مردمان.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت سائره: هفت سائره ؛ هفت سیّاره : گفتم ز هفت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صاحب نفس سائله: صاحب نفس سائله ؛ جانداری که چون سر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفس سائله: نفس سائله ( اصطلاح فقهی ) ؛ خون جهن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذکر سائر: ذکر سائر ؛ شهرت. صیت. نام سائر : آن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیکارتر از حجام ساباط: افرغ من حجام ساباط ؛ بیکارتر از حجا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ریپ زدن: ریپ زدن : [عامیانه، اصطلاح] نامیزان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

طاق ضربی: طاق ضربی : اجرای سقف بین دو تیرآهن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

واخواست: واخواست: اعتراض را گویند[اصطلاح حقو ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خامه: خامه:[ اصطلاح فرش بافی ] اصطلاحاً د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ریشه: ریشه:[ اصطلاح فرش بافی ]به پایه و ا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گشاد گشاد راه رفتن: گشاد گشاد راه رفتن: [ اصطلاح در تدا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پروفایل: پروفایل ( profile ) : [ اصطلاح تلگر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژنده شدن: ژنده شدن ؛ پاره و کهنه و مندرس گشتن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ژنده کردن: ژنده کردن ؛ محکم کاری نکردن. بد کار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

الما: واژه ی آلما ( سیب ترکی ) از واژه ی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شاره: شاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ش ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

لات: لات: ارباب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مذبوحانه: کلمه مذبوحانه با کلمه ذبح همخانواده ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قره کهر: اسم نوعی اسب نامگذاری شده به خاطر ر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین میان: زین میان ؛ یعنی از این میان. ( ناظم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین نشان: زین نشان ؛ این ترکیب در شاهنامه لاا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعر ابدار: مجازاً، شعر آبدار؛ فصیح و روان. || ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امراض الزینه: امراض الزینة؛ نزد پزشکان بیماریهای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوم الزینه: یوم الزینة ؛ روز عید یا روز شکستن ن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دندانی ابدار: دندانی آبدار ؛ سخت سپید و رخشان.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زینهار امدن: به زینهار آمدن ؛ به پناه و امان آمد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی زینهار: بی زینهار ؛ بی امان. بی عهد. که اما ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوهر ابدار: گوهر آبدار ؛ متلألی و گوهردار: سخن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیورارا: زیورآرا ؛ زینت دهنده. آرایش کننده : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخیه به اب دوغ زدن: بخیه به آب دوغ زدن ؛ رنجی بیفائده ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیور بخود گرفتن: زیور بخود گرفتن ؛ بر خود آرایش کردن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلگون کهر: اسم نوعی اسب نامگذاری شده به خاطر ر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب دهان برای چیزی رفتن: آب دهان برای چیزی رفتن ؛ خواهان و آ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر بارگی تنگ کردن: زین بر بارگی تنگ کردن ؛ استوار کردن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرک منش: زیرک منش ؛ خردمند و صاحب فراست. که ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین زرین: زین زرین ؛ آفتاب. ( ناظم الاطباء ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر پشت دولت نهادن: زین بر پشت دولت نهادن ؛ کنایه ازانق ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرک نهاد: زیرک نهاد ؛ که سرشت او بر عقل و فرا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین ساختن مرکب را: زین ساختن مرکب را ؛ زین کردن مرکب ر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر پشت مرکب بستن: زین بر پشت مرکب بستن ؛ استوار کردن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زین سازی: زین سازی ؛ شغل زین ساختن. ( ناظم ال ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر پشت مرکب گذاشتن: زین بر پشت مرکب گذاشتن ؛ زین بر پشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابهای اسلامبول: آبهای اسلامبول ؛ دریاهای ساحلی آن.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین فروش: زین فروش ؛ سَرّاج. ( منتهی الارب ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر پشت مرکب نهادن: زین بر پشت مرکب نهادن ؛ زین بر پشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین فروگرفتن: زین فروگرفتن ؛ زین را از پشت بارگی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر فرس بستن: زین بر فرس بستن ؛ زین نهادن بر ستور ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین فکندن: زین فکندن ؛ زین افکندن. زین نهادن ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بر گاو نهادن: زین بر گاو نهادن ؛ کنایه از روان شد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زینگر: زین گر ؛ زین ساز. ( آنندراج ) . زین ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین برگرفتن: زین برگرفتن ؛ بمعنی زین بستن. ( آنن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زین گری: زین گری ؛ سَرّاجی. عمل زین گر. ( یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زین برگرگ نهادن: زین بر گرگ نهادن ؛ کنایه از رام و ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بستن: زین بستن ؛ زین بر پشت ستور گذاشتن. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زینان: زینان ؛ بمعنی این جماعت و از اینها ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیره رومی: زیره رومی ؛ تخمی است که آنرا کراویا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیره زرچوبه: زیره زرچوبه ؛ زیره زرچوبه را گفتن ی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیره صحرائی: زیره صحرائی ؛ اسم فارسی کمون بری اس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیره کرمان: زیره کرمان ؛ بمعنی زیره سیاه و کرما ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیره کرمانی: زیره کرمانی ؛ کمون الکرمانی. ( یادد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین بند: زین بند ؛ سارق و چادرشبی که زین اسب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیره کوهی: زیره کوهی ؛ حبی درشت تر از زیره کرم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زین پوش: زین پوش ؛ پوشاکی که جهت زینت برروی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرک دل: زیرک دل ؛ که دلی هشیار دارد. بیدارد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم های زیرین: علم های زیرین ؛ مقابل علم های برین ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین خانه: زین خانه ؛ اصطلاحی است که در دوره ص ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با کسی زیستن: با کسی زیستن ؛ تعیش کردن با کسی و ه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرک شدن: زیرک شدن ؛ حذاقه. لباقه. ( دهار ) . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیندار: زین دار ؛ منصبی بود در زمان قاجاریه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیستن با کسی: زیستن با کسی ؛ بسر بردن با او. تعیش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرک شناس: زیرک شناس ؛ شناسنده مردمان عاقل و د ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیندارباشی: زیندارباشی ؛ متصدی زین خانه و صاحب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزین بودن: بزین بودن ؛ سوار بودن. در حرکت بودن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرک فریب: زیرک فریب ؛ که زیرک را فریب دهد. عا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زین زرکند: زین زرکند ؛ زین به زر زینت داده. زی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اشکار: آشکار دکتر کزازی در مورد واژه ی آشک ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دختر: دختر از ریشه " دوغ " است که در میان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج سنجری: زیج سنجری ؛که ابوالفتح عبدالرحمان خ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج سندهند: زیج سِنْدهِنْد ؛ زیجی که فزاری به ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج کبیر حاکمی: زیج کبیر حاکمی ؛ از ابن یونس است و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج مشتمل: - زیج مشتمل ؛ از احمدبن نهاوندی است ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج ملکشاهی: زیج ملکشاهی ؛ که ظاهراً خیام در آن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج ممتحن: زیج ممتحن ؛ یحیی بن ابی منصور به ام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج هندی: زیج هندی ؛ زیجی که بر اساس نجوم هند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر فر کلاه کسی بودن چیزی: زیر فر کلاه کسی بودن چیزی ؛ تحت نفو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرگلوئی: زیرگلوئی ؛ آویزی از زر یا گوهری که ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج الغ بیک: زیج الغبیک ، یا زیج جدید سلطانی ، ی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرنشین علم کسی یا چیزی بودن: زیرنشین عَلَم ِ کسی یا چیزی بودن ؛ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر قلم اوردن: زیر قلم آوردن ؛ زیر قلم گرفتن. کنای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر گلویی: زیرگلوئی ؛ آویزی از زر یا گوهری که ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر و از بر شدن: زیر و از بر شدن ؛ زیر و زبر شدن : ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج الهزارات: زیج الهزارات ؛ از ابومعشر جعفربن مح ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر قلم داشتن: زیر قلم داشتن ؛ در قلمرو خود داشتن. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر گوش کسی بودن: زیر گوش کسی بودن ؛ سخت نزدیک او بود ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر و ز بر شدن: زیر و از بر شدن ؛ زیر و زبر شدن : ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج بتانی: زیج بَتّانی ، یا زیج صابی ؛ بوسیله ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر و بالا: زیر و بالا ؛ تحت و فوق. ( برهان ) ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر قلم گرفتن: زیر قلم گرفتن ؛ زیر قلم آوردن. ( آن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج حاکمی: زیج حاکمی ؛ تألیف علی بن یونس متوف ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج خاقانی: زیج خاقانی ؛ به فارسی ، که بوسیله غ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر و بالاگفتن: زیر و بالاگفتن ؛ دشنامهای هرزه گفتن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیج رومی: زیج رومی ؛ زیجی که بر اساس علم نجوم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرتشکی: زیرتشکی ؛ رشوه به قاضی و حاکم. ( یا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرغلیانی: زیرغلیانی ؛ غذای صبح. ( یادداشت بخط ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرزانوئی: زیرزانوئی ؛ رشوه مختصر و نهانی که ق ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر نگین داشتن: زیر نگین داشتن ؛ زیر نگین کردن. زیر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر زبان: زیر زبان ؛آهسته. بی اعتنا. کمی نامف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر قلیانی: زیرغلیانی ؛ غذای صبح. ( یادداشت بخط ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر نگین کردن: زیر نگین کردن ؛ زیر نگین داشتن. کنا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرنای: زیرنای ؛ بن شو. حصیده. آنچه از کشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر گرفتن کسی یا چیزی را: زیر گرفتن کسی یا چیزی را، چنانکه تر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر زبان گفتن: زیر زبان گفتن ؛ کنایه از پوشیده و پ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر نگین گرفتن: زیر نگین گرفتن ؛ زیر نگین کردن. کنا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر نای: زیرنای ؛ بن شو. حصیده. آنچه از کشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیربازویی: زیربازویی ؛ چوبی که لنگ زیر بازو گذ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر کلاه کسی بودن چیزی: زیر کلاه کسی بودن چیزی ؛ در قبض کسی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر طلب کسی زدن: زیر طلب کسی زدن ؛ انکار وام که به ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر نگین اوردن: زیر نگین آوردن ( درآوردن ) ؛ در اخت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر رکاب گرفتن کسی را: زیر رکاب گرفتن کسی را ؛ مسلط شدن بر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر کاسه نیم کاسه ای بودن: زیر کاسه نیم کاسه ای بودن ؛ مکری و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر داشتن: زیر داشتن ؛ نهان داشتن. مخفی کردن : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر ناف: زیر ناف ؛ شِعْره ، که روئیدنگاه زها ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر کلاه کسی نهادن چیزی: زیر کلاه کسی نهادن چیزی ؛ زیر کلاه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر بازویی: زیربازویی ؛ چوبی که لنگ زیر بازو گذ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر سر بودن چیزی: زیر سر بودن چیزی ؛ زیر سر داشتن چیز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیردرختی: زیردرختی ؛ میوه هایی که زیر درخت فر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر نگین در اوردن: زیر نگین آوردن ( درآوردن ) ؛ در اخت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرغربالی: زیرغربالی ؛ حبوبات برای دادن مرغ. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرتبری: زیرتبری ؛ کنده ای که هیزم شکن در زی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیررکابی: زیررکابی ؛ شمشیری که در پهلوی زین ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر بال: زیر بال ؛ عبارت است از سر به زیر با ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر گذاشتن کسی را: زیر گذاشتن کسی را ؛ بر او چیره شدن. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرنافی: زیرنافی ؛ هدیه ای که به قابله دهند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر زنخ ماندن: زیر زنخ ماندن ؛ غمگین ماندن. ( آنند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دامن نگه داشتن: زیر دامن نگه داشتن ؛ کنایه از پناه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر ماشین رفتن: زیر درشکه ، ماشین ، گاری رفتن ؛ تصا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر خاک سپردن: زیر خاک سپردن ؛ زیر خاک کردن. خاکپو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر سبیل درکردن: زیر سبیل درکردن ؛ چیزی را به روی خو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر باری: زیرباری ؛ محنت و مشقت و ادبار و بدب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر سیاهی بودن داغ: زیر سیاهی بودن داغ ؛ به نشدن داغ. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر سبیلی درکردن: زیرسبیلی درکردن ؛ اهانت یا دشنامی ر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیرزیرکی: زیرزیرکی ؛ به نهانی. در خفا. پوشیده ...

٧ ماه پیش

مدال‌های علی باقری