پیشنهاد‌های رقیه سادات احمدی (١٥)

بازدید
٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

شروع کردن آغاز کردن انجام دادن Carry out Start Assume

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ملحق شدن پیوستن Team up with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

جایگزین جانشین Stand - in Backup

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کاهش تنزل افت Lessening Decreasing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فقدان کمبود need Shortage

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

گاهی به معنای �بر هم زدن� هست برای مثال Confusing the body clock یعنی بر هم زدن ساعت بدن مترادف:Baffling

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مستلزم چیزی بودن نیازمند بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

قبل از چیزی اضافه شدن مقدم بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

منتظر بودن چشم به راه بودن انتظار کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

Distribution /conveyance تحویل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

واگیردار، عفونی infectious /transmitable /communicable

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دستیار سرآشپز کمک سرآشپز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

اگر برای زخم استفاده شود به معنای بستن است مثلا : Wrap up the wound یعنی بستن زخم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

بیرون کشیدن استخراج کردن خارج کردن Pull out /draw out

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

داروی ضدعفونی Sterilizer /antiseptic