نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get off your high horse: از غرورت دست بکش – Get down off yo ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
amplify: تقویت کردن ( صدا ) – Amplify an e ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burst into: زدن زیر ( خنده یا گریه ) # She bu ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
muster: جمع کردن , بسیج کردن – The general ...
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
oppressed: مظلوم , ستم دیده ؛ تحت فشار # wome ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kinship: خویشاوندی , نزدیکی – He claimed ki ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
DIP: فرو بردن ( در مایع ) ؛ پایین رفتن , ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
handicraft: صنایع دستی # a shop selling handic ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grudging: با اکراه , بی میل # She was very g ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frantic: بی تاب ( از درد یا نگرانی ) ؛ شتاب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grace: ظرافت ؛ ادب , نزاکت ؛ لطف و رحمت ( ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
redundant: زائد , اضافی ؛ از کار بیکار - The ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shun: دوری کردن , پرهیز کردن – an actor ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
refute: رد کردن ( درستی یک موضوع ) # We c ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
immerse: فرو بردن , غوطه ور کردن ؛ غرق شدن ( ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hardwearing: بادوام , مقاوم # hard - wearing bo ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inert: بی حرکت ؛ بی اثر ( از نظر واکنش شیم ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
understaffed: دچار کمبود کارمند – The office is ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disdain: کسر شأن ( دانستن ) , عار دانستن – ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pendulum: پاندول , آونگ ؛ تغییر ( عقیده ) # ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mix up: اشتباه گرفتن ( با کسی ) ؛ قاطی کردن ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
introduce: معرفی کردن ؛ مطرح کردن ؛ بکار گرفتن ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inaccessible: غیر قابل دسترس ؛ غیر قابل فهم – Th ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boon: موهبت , نعمت # Radio is a boon to ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hallucinate: توهم زدن ( از نوع خطای حسی ) # Dr ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
diligence: سخت کوشی # She shows great diligen ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
press on: ادامه دادن ( مصرانه ) [press ahead] ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revenue: درآمد ( دولت , شرکت ) # Taxes pro ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
principle: اصل , قانون ؛ اصول اخلاقی # The pr ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fluctuation: نوسان , تغییر # fluctuations in sh ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intermittent: متناوب , قطع و وصل شونده # intermi ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blubber: چربی ( زیر پوست ) ؛ گریه و زاری کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bounty: جایزه , مژدگانی ؛ سخاوت , بخشندگی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
serenity: آرامش , متانت # She was able to fa ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
forage: دنبال ( غذا ) رفتن ؛ خوراک دام , عل ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
menstruate: پریود شدن # Girls start menstruati ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hang on: صبر کردن ؛ منتظر نگه داشتن ؛ محکم گ ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull on: پوشیدن ؛ پک زدن , کشیدن # I pulled ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stake: تیر , میله ( نوک تیز ) ؛ با چوب بست ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
paradigm: چهارچوب , الگو # cultural paradigm ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breadth: عرض , پهنا ؛ گستره , وسعت # The le ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beverage: نوشیدنی ( غیر از آب ) – Beer is t ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cultivate: کشت کردن , پرورش دادن ؛ تقویت کردن ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
onset: شروع ( یک چیز ناخوشایند ) # the o ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
activist: فعال # political activists # Human ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tall order: خواسته غیرمنطقی # Getting the essa ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come across: به نظر آمدن ؛ مواجه شدن # He comes ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incapable: ناتوان , عاجز – I think she's inca ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brainstorm: همفکری کردن , فکر رو هم گذاشتن ؛ در ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
refinement: اصلاح , تصفیه ؛ فرهیختگی – The ref ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead up to: منتهی به , منجر به # The weeks tha ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cuisine: غذا ( سبک آشپزی ) # a mouth - wat ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dilute: رقیق ( کردن ) ؛ کم کردن ( قدرت چیزی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
goddess: الهه – Diana, the goddess of hunti ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sonic: صوتی – sonic waves – The new aircr ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disqualify: محروم شدن , محروم کردن , رد صلاحیت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perception: برداشت , ذهنیت ؛ درک , فهم # Perce ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scrawny: پوست و استخوان – She is a scrawny ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eccentric: عجیب , غیر عادی ؛ خارج از مرکز – e ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shot: شلیک ؛ تیر انداز ؛ شوت , پرتاب ؛ پی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
asylum: پناهندگی ؛ پناهگاه ؛ تیمارستان – R ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fling: انداختن , پرت کردن ؛ با عصبانیت گفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seasick: دریا زده , دریا زدگی – I was seasi ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
skirt: دامن ؛ دور زدن ؛ اجتناب کردن ( از پ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
munch: ملچ ملوچ کردن – He was munching on ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chore: کار روزمره ؛ کار خسته کننده – She ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sizzle: جلز ولز کردن – The gas fire sizzle ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limb: اندام حرکتی , دست یا پا ؛ شاخه بزرگ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
excursion: گشت و گذار , سیر و سیاحت – Next we ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
realm: قلمرو , حوزه – The king expanded h ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upcoming: آتی , پیش رو – the upcoming presid ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flippant: مسخره ( کسی که یک موضوع جدی را جدی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
voracious: سیری ناپذیر , حریص – He has a vora ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suburban: حومه شهری – the suburban populatio ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be pushed for: در مضیغه بودن ( از نظر زمانی یا مال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fit in: سازگار شدن , جور در آمدن ؛ زمان گذا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run out: تمام شدن ؛ منقضی شدن – My patience ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expire: منقضی شدن ؛ مردن – My driver's lic ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
permit: اجازه دادن ؛ مجوز – Smoking is not ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
predator: حیوان درنده , حیوان شکارچی – Lions ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
totality: کلیت – They'll judge the totality, ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stalemate: بن بست ( در بحث ) – The talks end ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stalemate: بن بست ( در بحث ) – The talks end ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
barrel: بشکه ؛ لوله ( تفنگ ) ؛ با سرعت حرکت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
connotation: بار معنایی , مفهوم – This word has ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
muck about: مسخره بازی درآوردن – He was muckin ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
primordial: اولیه , نخستین ( از ابتدای جهان ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
latch onto: چسبیدن به ( کسی یا چیزی ) – antib ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
badger: کلافه کردن ؛ گورکن - Stop badgeri ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unconventional: غیرمعمول , نامرسوم – He is known f ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boastful: لاف زن , خودستا – He is a boastful ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
irreparable: جبران ناپذیر – The damage that he' ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
solidarity: اتحاد , هم بستگی – The feeling of ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inoculate: واکسینه کردن – We inoculate childr ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jolt: تکان ( خوردن ) [شدید] ؛ شوک ؛ کمی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extendable: توسعه پذیر ؛ قابل تمدید – an exten ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
versatile: چندکاره , چند منظوره ؛ همه فن حریف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vulgar: مبتذل , رکیک ؛ سطح پایین , بی کلاس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alight: در حالی که قطار هنوز در حال حرکت اس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stick to: پایبند بودن به ؛ ادامه دادن # She ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reek: بوی گند ( دادن ) , بوی تند ( دادن ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shrink: آب رفتن , کوچک شدن , کم شدن ؛ فرار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shut in: حبس کردن # I was shut in the room ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spank: در کونی زدن ( با دست ) # She gave ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spleen: طحال ؛ خشم # The spleen is near th ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spleen: طحال ؛ خشم # The spleen is near th ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slobbery: تف کاری # a big slobbery kiss
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
streak: دوره ( کوتاه ) ؛ رگه ؛ خصلت # a�wi ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike up: شروع کردن ( دوستی , مکالمه ) # We ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
therapeutic: آرامش بخش , درمانی – therapeutic e ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
technically: از لحاظ فنی ؛ در واقع – Her perfor ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
toadstool: قارچ سمی [poisonous fungus] – a gi ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throttle: خفه کردن ؛ سرکوب کردن – He tried t ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tackle: حل کردن ( مشکل ) , سر و کله زدن ؛ ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
two edged: دو لبه ؛ دو پهلو ( حرف ) – a two ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
theorem: قضیه ( ریاضی ) – pythagorean theo ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
touch upon: اشاره کردن به ( یک موضوع ) – The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
touch upon: اشاره کردن به ( یک موضوع ) – The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
uninvited: ناخوانده , دعوت نشده – an uninvite ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
zealous: مشتاق , پرشور [eager] – be zealous ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a sight for sore eyes: دیدن ( کسی یا چیزی ) مایه دلگرمی بو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stake: تیر , میله ( نوک تیز ) ؛ با چوب بست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
private: خصوصی , شخصی ؛ تودار ؛ سرباز وظیفه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fallen: افتاده , سقوط کرده ؛ کشته شده ( در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
subjective: شخصی ؛ ذهنی – Taste in art is a su ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
objective: هدف ؛ واقعی ؛ بی طرف – His main ob ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flutter: تکان خوردن , بال بال زدن ؛ به تپش ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fragrance: عطر , رایحه – the delicate fragran ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
iconic: سرشناس , معروف – It's a face that ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
springy: فنری , ارتجاعی – The grass was sof ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turf out: بیرون کردن , بیرون انداختن – He wa ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fanatic: آدم متعصب ؛ طرفدار دو آتیشه – She ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set back: مشکل , وقفه ( در روند کار ) – The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
implement: ابزار , وسیله ؛ اجرا کردن , به کار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reproach: سرزنش ( کردن ) , ملامت کردن – He g ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
imperfection: عیب , نقص – She was aware of his i ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alarming: نگران کننده – alarming news – The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
belgian: بلژیکی – I had assumed him to be a ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
marooned: رها شده , گیر افتاده – He was maro ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
buccaneer: دزد دریایی [pirate] – He was a buc ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rough: ناهموار , زبر ؛ خشن ؛ متلاطم ؛ سخت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
zoologist: جانور شناس – The zoologist has liv ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
enzyme: آنزیم – an enzyme in the saliva of ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inhibit: جلوگیری کردن , مانع شدن – Salt inh ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inhibited: معذب , خجالتی – He was rather inhi ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
preparatory: مقدماتی – a preparatory course for ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
latitude: عرض جغرافیایی ؛ آزادی عمل – a ship ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revolve: چرخیدن , دوران کردن – The Earth re ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conjoined: به هم چسبیده – They were conjoined ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
emirate: امارت ( عربی ) – the United Arab ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
amber: کهربا ؛ چراغ زرد راهنمایی – She wo ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discriminate: تشخیص دادن ( فرق بین دو چیز ) ؛ تبع ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rigour: دقت ؛ سختگیری ؛ شرایط سخت – Their ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
aloft: بالا , در هوا – She threw the ball ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fascination: شیفتگی ؛ جذابیت – Her fascination ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unleash: رها کردن ؛ باعث چیزی شدن – They un ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
complimentary: تحسین آمیز , تحسین کننده ؛ رایگان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scrub: سابیدن , تمیز کردن ؛ صرف نظر کردن ؛ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
maltreat: بد رفتاری کردن – The animals were ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
domestic: خانگی ؛ اهلی ؛ داخلی ( درون مرزی ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
agenda: دستور کار , دستور العمل – He added ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nurture: پرورش ( دادن ) , بزرگ کردن – This ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
circumvent: دور زدن – He found a way of circum ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perceptive: تیزبین , تیزهوش ؛ هوشمندانه – He's ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
testament: گواه , سند ؛ وصیت نامه ؛ عهد ( قدیم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brevity: کوتاهی , اختصار – The brevity of h ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
conventional: سنتی , معمول ؛ غیر هسته ای ( سلاح ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
occasional: گهگاهی , گاه گداری – There were oc ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pronouncement: بیانیه , اظهار نظر ( رسمی ) – a m ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pronouncement: بیانیه , اظهار نظر ( رسمی ) – a m ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
geological: ( مربوط به ) زمین شناسی – geologic ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inference: استنباط , برداشت # a wrong inferen ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
embellish: تزئین کردن ؛ شاخ و برگ دادن , آب و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
premonition: دلشوره # I had a premonition that ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
contempt: بی احترامی , اهانت # She said it w ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recession: رکود اقتصادی , بحران اقتصادی # The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resigned: تسلیم شده , پذیرفته # She is resig ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grapple: گلاویز شدن , درگیر شدن ؛ درگیر بودن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stave in: شکستن # They were trying to stave ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lodge: اقامتگاه , اتاق ؛ اقامت کردن , جا د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
contradict: تکذیب کردن , مخالفت کردن # I flatl ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
elaborate: دقیق , مفصل ؛ شرح دادن ( با جزئیات ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold out: دراز کردن ( دست ) ؛ مقاومت کردن , د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disadvantaged: محروم , بی بهره # severely disadva ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
custody: بازداشت ؛ حضانت , سرپرستی # The th ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
agency: آژانس , سازمان ؛ مداخله گری , عاملی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
favour: لطف ؛ حمایت ؛ ترجیح دادن ؛ تبعیض قا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lash: شلاق ( زدن ) , ضربه زدن ؛ بستن ( با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recap: جمع بندی ( کردن ) [مطالب مهم] # He ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
filly: کره اسب ماده # The filly has been ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
visceral: فطری , درونی # visceral �fear� # v ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
remand: بازداشت ؛ نگه داشتن ( در بازداشت ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moderator: گرداننده بحث , اداره کننده بحث # a ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
restorative: انرژی بخش , نیرو بخش # The restora ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spout: وراجی کردن ؛ فوران ( کردن ) , فواره ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inevitably: ناچارا , به ناچار # Their argument ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tribute: ادای احترام ؛ به خاطر , مرهون #�Th ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stunt: بدلکاری ؛ کار نمایشی ؛ جلوی رشد چیز ...
٤ ماه پیش
١