تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

modifier = پیراینده modified = پیرایش یافته

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

modifier = پیراینده modified = پیرایش یافته

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

modifier = ویراینده modified = ویرایش یافته

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زابان از زاباندن : وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جانام ( دستورزبان )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیا، زیاگ به معنی زیست کننده، زندگی کننده را می توان جای حیوان بکار گرفت. پسوند ـاگ، ریخت کوتاه شده اش در فارسی ـا است که در واژگانی مانند �داناو ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) نویسشت ها ( حروف الفبا ) پسوند � ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ پیشنهادی بجای حرف الفباء یا همان چیزی که امروزه نویسه می گویند: نویسـِشْتْ ( آنچه قرار داده شده برای نوشتن ) پسوند �ـِشْتْ یا ـِش� در واژگانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زابیدن ( وصف شدن، صفت گرفتن، موصوف شدن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زابان ( وصف کننده، صفت دهنده ) - وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle زابیدن ( وصف شدن، صفت گرفتن، موصوف شدن ) زاباندن ( وصف کردن، صفت دادن، موصوف ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وصف کردن، صفت دادن، موصوف کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیند = حاصل، نتیجه، بازده، آنچه بدست می آید، آنچه خواهد رسید، عاقبت، واکنش، آنچه در پایان می آید یا می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِند : آخر، آخرین، آخرش، پایان، ته، تهش، بهترین، بالاترین، اول ( اول جدول، نفر اول رقابت ) ، استاد بودن در چیزی - اِند خوشگلا: بهترین در بین خوشگل ه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر مهرگان! شما مدرکی برای ادعای خود بیاورید. . . در زبان فارسی به روشنی واژگانی چون پاسبانی، پاسدار، سپاس وجود دارد که نشان می دهد ستاک �پاس� به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مندن ( فعل قدیمی ) : داشتن، در خود داشتن، در اختیار داشتن، گمان داشتن، اندیشیدن، فکر داشتن، درون رفتار داشتن ( برخلاف رفتار که می تواند صادقانه نباشد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مندن ( فعل قدیمی ) : داشتن، در خود داشتن، در اختیار داشتن، گمان داشتن، اندیشیدن، فکر داشتن، درون رفتار داشتن ( برخلاف رفتار که می تواند صادقانه نباشد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منش : خصلت ذاتی، رفتار صادقانه، اندیشه، طرز رفتار و فکر درونی، طرز رفتار که از عمق جان بیرون آمده و از سر چاپلوسی و فریب نیست، خو، خوی، شخصیت، طبع، ط ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان کرد لطفا توهم زبان کردی و فارسی و لری و . . . رو بگذارید کنار. این ها صرفا اسم هستند برای شناختن زبان ها و حتی ناشیانه و شاید با مرض گسترش پید ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کاربر مهرگان زبانشناسی آسمان و ریسمان بافتن به هم نیست. باید با دقت پژوهش کنید. مثلا: شیر که مثال می زنید و می گید دو معنا داره، دلیل داره: شیر در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

زابان از زاباندن : وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زابان از زاباندن: وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گردیدن، تبدیل شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر کردن ( Seyr ) ، سی کردن ( Sey ) - در معنی دیدن و تماشا/نگاه کردن. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر کردن و گردش نیز بکار می روند. فکر میکنم م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیر کردن ( Seyr ) ، سی کردن ( Sey ) - در معنی دیدن و تماشا/نگاه کردن. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر کردن و گردش نیز بکار می روند. فکر میکنم م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرزان که ریشه واژۀ فرزانه است از این ترکیب ساخته شده است: فر زان فر یا فرا به معنی دور، بسیار، بسی، فراتر از اندیشه و تصور معنی میدهد در واژگانی چون ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

میتونه معنای محل "محل مهر، جا و مکان مهر" باشد. یا به عبارت دیگر "منبع و سرچشمۀ مهر"

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

درآ : بیرون بیا در به معنی بیرون بعنوان پیشفعل ( پیشوند فعل ها ) استفاده شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مات شدن : زمانی که کاربرد بعنوان بی حرکت ماندن، خشک زدن دارد. البته در معنای واژگانی که به معنای یخ زدن هست این واژه انگلیسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همان� لانه� به معنی خانه است. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دگر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسند ( زبانشناسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Predicate Nominative زبانشناسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تشدید افزا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ریخته کننده، ریخته شونده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

همان قدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گویش خراسانی ( قاینات ) خُفّه یعنی سرفه خُفّه کردن یعنی سرفه کردن Khoffe

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دستور زبان: جهت فعل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو هجایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تاثیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیشنهاد می کنم: گیتَوی {Gitavi} گیتی [و]ـی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از نظر، از دید، از لحاظ و غیره. The concept of perfectivity is by nature alien to the present

پیشنهاد
٩

از گرسنگی {داشتم} می مُردم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

گذر کردن، گذشتن، گُذَردن، راه رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ارائه دادن، بخشیدن ( دهش یا دهنده بودن )