رهگذر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cognitive atrophy: خلع سلاح شناختی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so mid: خیلی چرت بود! خیلی معمولی نه خوب ن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skid off the road: از جاده منحرف شدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run off the road: از جاده خارج شدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're missed: جات خالیه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on an iv: زیر سرُم بودن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money wise: از نظر پولی از نظر مالی از نظر هزی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat traffic: گیر نکردن در ترافیک

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warp one's head around something: چیزی را هضم کردن چیزی را درک کردن ت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a flake: چاخان نباش دبه کن نباش

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pointed nose: بینی نوک تیز

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he can't wrap his head around it: هضمش نمیکنه تو کتش نمیره درکش برای ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spoil one's appetite: اشتهای کسی را کور کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a sense of adventure: حس ماجراجویی داشتن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold something over someone's head: منت سر کسی گذاشتن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're all park and no bite: لات کوچه خلوت پر شر کم زور همش هارت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take somebody's mind off something: حواس کسی را از چیزی پرت کردن فکر کس ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop being such a wise guy: اینقدر نمک نریز ! اینقدر مزه نریز ! ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my rotten luck: شانس گند من! اینم شانس گند منه!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hate to: خیلی ناراحتم از اینکه . . . متاسفم ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

crisis management: مدیریت بحران

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lingo: گویش واژگان و اصطلاحات مختص یک رشته ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be dramatic: شلوغش نکن!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you stabbed me in the back: از پشت به من خنجر زدی بهم خیانت کرد ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell is wrong with you: چه مرگته؟!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who the hell is this guy: این یارو کدوم خیریه این یارو دیگه ک ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where the hell are you going: کدوم گوری میری ؟!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can hold my liquor: دیر مست میشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's change the subject: بریم سر یه موضوع دیگه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who the hell are you: تو دیگه کدوم خری هستی ؟!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand on one's own two legs: روی پای خود وایستادن مستقل بودن به ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's on them: به خودشون مربوطه مشکل خودشونه خودشو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've sworn off men dating and marriage: کلا قید مردها، قرار گذاشتن و ازدواج ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the time you arrive i'll be there: تا تو برسی، من هم اونجام

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give somebody a crash course: بصورت فشرده به کسی آموزش دادن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doesn't add up: با عقل جور در نمیاد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not my place to say: در جایگاهی نیستم که نظر بدم به من م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see the good: خوبی ها را دیدن جنبه مثبت را دیدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go easy on me: باهام راه بیا بهم سخت نگیر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freak somebody out: کسی را ترساندن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i faced the music: تاوانش رو دادم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sonorous bell: زنگ ناقوس

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the dozen: یه عالمه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the month: بصورت ماهانه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you give them an inch they'll take a mile: به مردم رو بدی سوارت میشن بهشون رو ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feel uneasy: دلشوره داشتن حس بد داشتن حس خوب ندا ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's got a big mouth: اون دهن لقه!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's not playing with a full deck: یه تخته اش کمه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm good running into you again: خوشحالم دوباره اتفاقی دیدمت

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the weekend: تا آخر هفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the car: دم ماشین

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cost me a fortune: خرج سنگینی رو دستم گذاشت کلی برام ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it could be worse: می تونست بدتر هم باشه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel uneasy: حس خوبی ندارم دلشوره دارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the door: دم در

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit on somebody: مخ کسی را زدن ( با نیت مشخص )

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm strapped for cash: پولی تو دست و بالم نیست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't feel like talking right now: الان حس حرف زدن ندارم الان حوصله حر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stab somebody in the back: از پشت به کسی خنجر زدن به کسی خیانت ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's meet for: بیا همدیگه رو ببینیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

many harbour the conception that: خیلی ها بر این باورند که . . . خیل ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

many harbour the misconception that: بسیاری بر این باور غلط هستند که . . ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always on display: نمایشگر همیشه روشن نمایشگر همیشه فع ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put yourself in my place: خودتو بذار جای من خودتو جای من بذار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unibody enclosure: طراحی یکدست و یکپارچه که دوام و ظاه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air someone's dirty laundry: فضولی کردن یا افشای مسائل خصوصی یا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technology intelligence: هوش فناوری

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learn when to leave well alone: یاد بگیر کی باید بیخیال بشی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial intelligence: هوش مالی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptability intelligence: هوش سازگاری

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have somebody in stitches: کسی را از خنده روده بر کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleed a radiator: هواگیری کردن شوفاژ

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a real looker: خیلی خوشگله خیلی خوش قیافست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural intelligence: هوش فرهنگی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm crazy about you: دیوانه وار عاشقتم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep somebody in stitches: کسی را از خنده روده بر کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shrekked: قرار گذاشتی با کسی که پایین تر از س ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

role playing: ایفای نقش نقش آفرینی نقش بازی کردن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

LAG: افت کردن عقب ماندن تأخیر کردن به تأ ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

indebted: مقروض مدیون بدهکار مرهون وام دار نم ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at odds with: مغایرت داشتن

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's all plastic from head to toe: همه جاش عمله

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social chameleon: آدمی که خودش را با هر جمعی وفق میده ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ice someone out: کسی را طرد کردن بی محلی کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's been a while since i last met you: از آخرین باری که دیدمت مدت زیادی می ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you being so evasive: چرا طفره می ری؟ چرا جواب سرراست نمی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

latch the gate: دروازه را بستن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last minute shopping: خرید دقیقه نودی خرید لحظه آخری

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

and you call yourself a: خیرِ سرت . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the night after tomorrow: فردا نه پس فردا شب پس فردا شب

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for a pittance: برای چندرغاز در ازای مبلغ ناچیز

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limited time offer: تخفیف ویژه برای مدت زمان محدود

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay well: سلامت باشی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

couldn't spare it: بسادگی نمیتونم ازش بگذرم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

respect to you: بزرگیتو می رسونم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zip the pencil case: جامدادی را بستن زیپ جامدادی کشیدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mend one's manners: رفتار خود را اصلاح کردن خود را اصلا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meme lord: کسی که در فضای مجازی شوخی می کنه یا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnic narrow mindedness: تنگ نظری قومی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the cap on: در خودکار را گذاشتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is that convenient for you: اوکیه برات؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i beg you to spare me: التماست میکنم منو ببخش/ ازم بگذر/ ب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got a feeling: به دلم افتاده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one's stuff together: جمع و جور کردن وسایل

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ohio moment: اتفاق عجیب اتفاق مضحک اتفاق غیرعادی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you available then: اوکیه برات؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a woman of substance: زن اصیل زن بااصالت زنی که علاوه بر ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw the cap on: در بطری را بستن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something tells me: یه حسی بهم میگه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steep demands: خواسته های افراط آمیز

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be got it all: همه چیز تمام بودن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fix your hair: موهاتو درست کن موهاتو مرتب کن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've reached the end of my rope: کلافه ام

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what matters to me is that: چیزی که برای من مهمه اینه که

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a woman's touch: داشتن ظرافت، سلیقه و توجه خاص زنانه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be salty: فشاری شدن ناراحت شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love hardening: بی احساس و سنگدل شدن سخت اعتماد کرد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you tortured me: عذابم دادی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you ripping me off: داری گولم میزنی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think so too: منم همینطور فکر می کنم باهات موافقم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steep incline: شیب تند

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

does that suit you: اوکیه برات؟ برات مناسبه ؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never cave in: هرگز تسلیم نشو

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you knock a few dollars off: میشه چند دلار تخفیف بدی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

define the relationship: تکلیف رابطه را مشخص کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm done with: دیگه خسته شدم دیگه گذاشتمش کنار دیگ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one's mind right: ذهن خود را سروسامان دادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steeped coffee: قهوه دم کرده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a social smoker: تفننی سیگار میکشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

does that work for you: اوکیه برات؟ برات مناسبه ؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

micro cheating: خیانت ریز و رفتارهای مشکوک

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flip out on somebody: از دست کسی شاکی شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heck yeah: البته که آره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring good luck: خوش شانسی آوردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i saw you in my dream last night: دیشب خوابتو دیدم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we wont sell on credit even to you: نسیه نمیدیم حتی به شما

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give somebody the edge over somebody: به کسی نسبت به رقیبش برتری دادن برت ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pre shoot: قبل از عکاسی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change the course of history: مسیر تاریخ را تغییر دادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw something out: به درازا کشیدن رطوبت چیزی را کشیدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

three credit course: درس سه واحدی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw forward: به جلو پرتاب شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone on the map: معروف شدن شناخته شدن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

traumatic: آسیب زا تکانشی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attributable to: منتسب به منسوب به مربوط به

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contribution: آورده ( حقوق، حسابداری )

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

upgrade: ترفیع ارتقا بهسازی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

information and communication technology: فناوری اطلاعات و ارتباطات

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gold digging: تیغ زنی سر کیسه کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hangout spot: پاتوق

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop to do something: توقف برای انجام کار جدید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not yourself today: امروز تو حال خودت نیستی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you cut it in half for me: میشه برام نصفش کنی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm flummoxed: کاملا گیج و مبهوتم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to baby somebody: کسی رو لوس کردن ناز کسی رو کشیدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this place is my spot: اینجا پاتوق منه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

build up an appetite: کم کم گرسنه شدن حسابی گرسنه شدن بطو ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is hard on the eyes: قیافش زشته خوش قیافه نیست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rant about something: با عصبانیت درمورد چیزی غر زدن

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high pain threshold: آستانه تحمل درد بالا

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a bit under weather: حالم زیاد خوب نیست یه کم بدحالم یه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's never the same: هیچوقت تکراری نمیشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've come to the right place: جای درستی اومدی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got the sniffles: یه کم سرما خوردم دماغم گرفته

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm getting gray hair: موهام داره سفید میشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one's neck in the nose: بدجور تو دردسر افتادن تو مخمصه افتا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get someone through: به کسی کمک کردن با هدف عبور از مشکل ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be such a naysayer: اینقدر آیه یأس نخون اینقدر منفی باف ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold a guinness record: رکورد گینس را در اختیار داشتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curse at: فحش دادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't take it: من جنبه شو ندارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep on the qui vive: در حالت آماده باش ماندن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outsmart someone: با زرنگی کسی را پیچوندن کسی را گیر ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carry with care: با احتیاط حمل کنید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with every ticktock: با گذشت زمان هر لحظه دم به دم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make your call: تصمیم با خودته

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my shirt is shedding: پیراهنم پرز میده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's call it a night: برای امشب دیگه کافیه واسه امشب بسه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all worked up: کلی کار سرم ریخته

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for his age: با این سن و سالش . . . با این سن و ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead sound: صدای گرفته و سنگین

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im not open to many people: من خیلی اهل صحبت کردن با دیگران نیس ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not sure if you are aware: نمیدونم خبر داری یا نه . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just like being me: فقط دوست دارم خودم باشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now's not the time: الان وقتش نیست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she has a big heart: دلش بزرگه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

power's out: برق رفته

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to see you off: اومدم بدرقت کنم

٢ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

revisit: بازبینی کردن تجدیدنظر کردن اصلاح کر ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover my base: هوامو داشته باش

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

building on what i just said: در ادامه حرفم در ادامه براساس آنچه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i sleep like a log: مثل خرس می خوابم

٢ هفته پیش

مدال‌های رهگذر