پیشنهادهای ستاره آبی (٤٤)
برای اشاره به قسمت اصلی یا علت چیزی، دلیل اصلی چیزی و . . . غالبا در انتهای مکالمات استفاده می شود. در جملات معمولی در وسط جملات دیده می شود. خیلی ...
اشتها کور کردن
در مورد غذا به عنوان یک صفت به معنی بی مزه استفاده می شود. مترادف: tastelees مثال: . If the sauce is bland, add a little more vinegar اگر سس بی مزه ...
چای یخ زده ( یا چای یخ ) یک شکل از چای سرد است.
پاستیل خرسی که در طعم های میوه ای موجود است.
تاس کباب با گوشت گاو
من سعی می کنم، مقدار زیادی گوشت نخورم.
یک غذای شیرین ساخته شده از شکر یا شکلات ( در انگلیسی آمریکایی ) مثال: a box of candies یک جعبه آبنبات a candy bar یک نوار آبنباتی Do you want a p ...
تاکو غذای سنتی مکزیک است که از یک نان ( تورتیا ) پخته شده از آرد ذرت یا گندم تشکیل شده که دور محتویات داخلی را می گیرد. داخل تاکو می شود چیزهای متنو ...
به معنی خوراک اگر باشد: یک نوع غذای هندی شامل گوشت یا سبزیجات در یک سس تند a type of food from India, consisting of meat or vegetables in a spicy sa ...
مترادف ( در انگلیسی آمریکایی ) : whole wheat سبوس دار ( نان یا آرد ) نان کامل، آرد کامل wholemeal flour or bread uses all of the grain, including t ...
صفت است که معمولا قبل از اسم بکار برده می شود. به معنی: دیداری، مربوط به دیدن relating to seeing مثال: Artists translate their ideas into visual im ...
کباب شده یا کبابی اگر چیزی را روی توری کباب پزی حرارت ( از بالا و پایین ) دهیم، صفت کباب شده به آن چیز تعلق می گیرد. مثال: ماهی کباب شده grilled fis ...
غذای شیرینی که بعد از بخش اصلی یک وعده ی غذایی سرو می شود. sweet food served after the main part of a meal
used to say that an idea is good زمانی بکار برده می شود که بخواهیم بگوییم یک ایده ی خوب هست. مثال: ‘We’d better lock the door. ’ ‘Good thinking. ’ ...
برای بیان اتفاقات عجیب استفاده می شود نه اتفاقات منفی. به معنی: باورت نمیشه You won't believe what I got on this video camera. باورت نمیشه چه چی ...
especially American English used to say that you do not believe something or are very surprised by it به خصوص در انگلیسی آمریکایی برای گفتن چیزی که ش ...
My boss is always splitting hairs when I talk to him about something important. رئیس من همیشه وقتی با او درباره چیز مهمی حرف می زنم مو از ماست بیر ...
مترادف با: unbelievable
1 extremely good, large, or great مثال: The view is just incredible. There was blood everywhere and the pain was incredible. 2 too strange t ...
خسته نباشید! کارت خوب بود! دستت درد نکند! مثال: I really enjoyed your class. Nice job! من واقعا از کلاس شما لذت بردم. خسته نباشید!
شما درست می گی.
فرم کوتاه شده ی کلمه ی OPPOSITE ( متضاد، مخالف ) مخفف "متضاد" Synonyms of opposite antipodal, antipodean, antithetical, contradictory, contrary, d ...
the abbreviation of for example مخفف for example به معنی مثلا در نامه ها و مقالات رسمی فرم مختصر آنرا ننویسید و همان for example بنویسید. In formal ...
عصرانه
Automatic Teller Machine دستگاه کارمند بانک خودکار Synonyms ( automated teller machine ) : ABM, ATM, automated teller machine, autoteller, bank mac ...
یک ایالت در جنوب مکزیک یکی از سی و یک ایالت مکزیک است. روش خواندن صحیح کلمه: - ˈKH�k�, w�ˈh�kə
اگر در پاسخ به احوالپرسی بگوییم: . I'm OK یعنی بد نیستم. اگر بگوییم: . I'm good یعنی خوبم.
to examine something or someone quickly, without paying much attention to detail برای بررسی چیزی یا کسی به سرعت، بدون توجه زیاد به جزئیات
به طرف دفترم.
تعداد بخش: steam‧ship معنی: کشتی بخار هجا: /ˈstiːmˌʃɪp/ noun اسم هست. countable اسم قابل شمارش هست. . a large ship that uses steam to produce po ...
com‧pe‧ti‧tion /ˌkɒmpəˈtɪʃən $ ˌkɑːm - / 1 ) اسم غیر قابل شمارش هست. . a situation in which people or organizations try to be more successful tha ...
/rent/ 1 ) verb [intransitive, transitive] to regularly pay money to live in a house or room that belongs to someone else, or to use something that ...
Question What’s the difference between awful and awesome? Answer In their most common uses, these two adjectives have nearly opposite meanings. ...
غیر قابل تحمل spoken used to say that you do not like someone or something at all, or that you think that something is extremely unpleasant SYN =can ...
خیلی دیر
یه جورایی so so ( also kinda American English ) ( در انگلیسی آمریکایی به اینصورت هم نوشته میشه: kinda ) spoken slightly but not exactly, or in ...
angry عصبانی
مترادف crazy به معنی دیوانه اگر داشتیم . She was mat at me او از من عصبانی شد. مترادف این جمله میشه: . She got angry me او از من عصبانی شد.
خیلی فوق العاده!
مترادف skip class در انگلیسی بریتانیایی ditch class در انگلیسی آمریکایی که به صورت غیر رسمی حرف بزنند، به معنی پیچاندن کلاس هست. مثال: آیا امروز کل ...
noun اسم هست. [countable] قابل شمارشه. /ˈpjuːpəl/ معنی اول: the small black round area in the middle of your eye ناحیه کوچک دور سیاه در وسط چش ...
مثال: Julia has blue eyes and fair hair. جولیا چشمان آبی و موهای روشنی دارد. تعریف: someone who is fair, or who has fair hair or skin, has hair o ...
a word meaning at any time; used mostly in questions, negatives, comparisons , or sentences with ‘if’ به معنی در هر زمان؛ بیشتر در سؤال ، منفی ، ...