تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتن نمرات بالا در تمام دروس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی حواسش را جمع کاری کند و تلاش کند تا آن را انجام دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a lot of something مقدار زیادی از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

strongly affect someone. به شدت برکسی تاثیر گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

used to describe a situation in which an important or powerful person, organization, etc. , is being controlled by someone or something that is much ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با بی خیالی شانه بالا انداختن

پیشنهاد
١

از یقه کسی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از دور خارج شدن مخصوصا در رقابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سر تعظیم فرود آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنگ ارغوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گل سوسن صورتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاره کردن یا جدا کردن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی نمی خواهید و یا نمی توانید کسی را که به شما خیانت کرده، شما را ناراحت کرده، و یا اعتماد شما را از بین برده ببخشید کینه داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبی تخم مرغی یک رنگ آبی روشن ( تقریبا فیروزه ای ) رنگ تخم سینه سرخ آمریکایی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سبک بار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابلیت دریافت وحی و الهام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بصیرت و روشن بینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

perception of what is not normally perceptible پذیرش چیزی که به طور معمول پذیرفتنی نیست the ability to perceive emotional or psychic energy that is ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در آب و هوای بد بیرون رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتار شدن در روزمرگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

If something sees the light of day at a particular time, it comes into existence or is made known to the public at that time. شناخته شدن در معرض دید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساسات قوی مانند خشم احساساتی که تحت فشار هستند و آماده منفجر شدن می باشند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

شمشیرها را غلاف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

a way of showing what people think of different products in relation to each other: On the positioning map, you can see that Brand X is perceived as ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نقشه موقعیت محصول در افکار عمومی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوعی بازی بچگانه، که در آن بچه ها با خواندن شعر دست هایشان را به هم می زنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای روز مبادا کنار گذاشتن به گوشه ای انداختن کنار گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اذیت کردن، ناراحت کردن مثل خوره خوردن ناراحتی کم اما متداوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

cause slight but persistent annoyance, discomfort, or anxiety. "Doreen wanted to discuss matters that niggled at her mind"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به ثمر رساندن تحقق بخشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی بازی کامپیوتری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سابیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

احساس حیرت، ناراحتی و سردرگمی بسیار داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتباه گرفتن She looks so young I took her for your sister. او انقدر جوان به نظر می رسد که من او را با خواهرت اشتباه گرفتم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اینکه به کسی یا چیزی به اشتباه باور داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چراغ چشمک زن ماشین را روشن کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهنمای ماشین را زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

لباس هایی که طراحی دوخت و توزیع آن ها به شیوه ای است که دوستدار محیط زیست باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کنار گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کنار گذاشتن به عنوان چیزی بی ارزش و غیر ضروری دور انداختن

پیشنهاد
٢

داری مسخره بازی در می آوری؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To force someone to obey one's wishes or commands; to make someone act in accordance with one's authority.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اطاعت کردن از دستور کسی اطاعت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیدا کردن جا و موقعیت کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کورمال حرکت کردن

پیشنهاد
١

to look further than what is obvious فراتر رفتن، کمی آن طرف تر را نگاه کردن،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی را دست انداختن

پیشنهاد
٠

قورباغه رو قورت دادن

پیشنهاد
١

قال قضیه رو کندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابل پیش بینی