پیشنهادهای حامد قربانی (٢٠)
منطقه ناامن
شرط بندی روی اسب مسابقه
زیرآبی رفتن، کلک سوار کردن
از بالا تا پایین، زیر و رو، به شدت، از پشت و جلو، از چپ و راست
1. In the form of a circle or sphere. 2. With full force or vigor; thoroughly: applauded roundly; was roundly criticized.
عاشق بی مغز عاشق بی کله
شانه سوار
ناغافل
داداش الاغ یا داش الاغ سکون روی داداش. قدیس فرانسیس بدنش را brother ass خطاب میکرد. نه میشه عاشق خر بود و نه می ارزه که دشمنش باشیم. یه حیوون مفید و ...
سوت گرگی عامیانه: وقتی برای تحسین زیبایی شخص یا شکوه ساختمان یا تحسین ویژگی مثبتی سوت میزنی.
جر دادن
پوک ساختن، خشکاندن, میان تهی کردن
آلونک
چه بهتر ( که. . . )
کار راه انداز
اشتراکات زیاد داشتن
گران فروشی، تیغیدن، توی پاچه کردن، انداختن، قالب کردن
درصد سود ناخالص، حاشیه سود ناخالص درسته که کلمه درصد داخل لغت اصلی نیست، ولی با کلمه margin خود به خود معنی درصد یا معنی حاشیه میاد. بهتره این کلمه ر ...
حساب کردن [روی چیزی یا اتفاقی یا حرفی - قولی]
غیر انتفاعی فکر نمیکنم غیر سودآور معادل خوبی باشه چون این معنی را میده که سودآور نیست و حتما ضرر میاره یا حداقل هزینه و درآمد برابره. بیشتر درباره م ...